|
تاریخ چاپ : |
2024 Nov 23 |
www.islamage.com |
لینک : |
عـنوان : |
خلافت معتمد على الله احمد بن جعفر المتوکل (256 - 279 هـ) | ||||||||||||||||||||||||
احمد بن جعفر ملقب به معتمد علی الله در سال 229 هجری دیده به جهان گشود. مادرش ام ولد، نامش فتیان بود؛ به همین جهت به او ابن فتیان نیز می گفتند. رنگ صورتش گندمگون، چشمانش زیبا، و ریشش خفیف و سبک بود. در چهارده روز باقی مانده از رجب در سال 256 هجری با وی بیعت کردند؛ در هنگام بیعت فردی بیست و هفت ساله بود؛ گویند: موسی بن بغا بعد از چهار روز به سامراء آمد، در آن هنگام فتنهها خاموش شده بود. وی معتمد را از حبس مهتدی آزاد کرد، و با وی بیعت نمود. معتمد اولین خلیفهای بود که از سامراء به بغداد نقل مکان نمود، سپس بعد از او هیچ یک از خلفاء به سامراء باز نگشتند، بلکه بغداد را محل اقامت خویش قرار دادند. ولایت عهدی جعفر و موفق معتمد برادرش أبا احمد الموفق را والی کوفه و حرمین و یمن گردانید، سپس بغداد، سواد، واسط، بصره، اهواز، و فارس را نیز به ولایات او افزود، و در سال 258 هجری، جزیره و قشرین را نیز تحت ولایت او قرار داد، و معتمد علی الله نامیده شد. معتمد علی الله در سال 261 هجری، در دار عامه، فرزندش جعفر را ولی عهد خویش گردانید، و او را مفوض الی الله نامید، سپس ولایت مغرب را به او داد، موسی بن بغا را به او ملحق ساخت، و ولایت افریقا، مصر، شام، جزیره، و موصل، را نیز به وی سپرد. او برادرش ابا احمد الموفق را بعد از پسرش جعفر، ولایت عهدی داد، و ولایت مشرق را به او سپرد، سپس مسرور بلخی را به سوی او فرستاده، و جزیرة العرب و اهواز و فارس و ری و خراسان و طبرستان و قزوین و سجستان و سند را به او سپرد. معتمد در سال 264 هجری وزرات را به حسن بن مخلد برگرداند، و سلیمان بن حرب را بدون اجازهی برادرش عزل کرد، به همین خاطر برادرش الموفق از بغداد به سوی سامراء حرکت کرد اما بدون اینکه جنگی رخ دهد با هم دیگر صلح کردند، در آن هنگام حسن بن مخلد وزارت را ترک گفته، و از سامراء فرار کرد، و سلیمان بن وهب دوباره به وزارت باز گشت. با وجود اینکه بین معتمد و برادرش صلح بر قرار شد، اما معتمد فکر میکرد، که برادرش می خواهد او را در تنگنا قرار دهد، و اختیاراتش را بگیرد، به همین جهت قصد داشت تا به مصر نزد طولونیان ملحق شود، اما برادرش الموفق دستور داد، تا معتمد را به سامراء باز گردانند. سلطهی سیاسی و نظامی موفق بر خلافت اگر چه معتمد به عنوان خلیفهی رسمی شناخته شده بود، و سکهها به نام او ضرب میشد، اما در حقیقت آن کسی که بر عباسیان سلطهی سیاسی و نظامی داشت، برادرش موفق بود. روایت شده است که وی در مدت خلافتش تحت امر برادرش بود، روزی خلیفه به سیصد دینار نیاز داشت، اما کسی این مبلغ را به او نداد، و نتوانست آن را فراهم کند، در آن هنگام معتمد شعری سرود، که بیانگر ضعف وی در امور خلافت میباشد.
يعنى: آیا جای تعجب و شگفتی نيست كه شخصی مانند من مقدار ناچیز را از خود ممنوع بيند. همهی دنيا به اسم او گرفته مىشود ولی از آن، چيزى در دست او نیست. همه اموال براى او حمل مى شود و برخى از آنها كه برای او آورده می شود، نیز از او باز داشته میشود. در سال 278 هجری برادر خلیفه، موفق وفات نمود. وی شش ماه از خلیفه کوچکتر بود، بعد از وفات موفق، با فرزندش ابوالعباس احمد بن الموفق بیعت کرده شد، و او را المعتضد بالله نامیدند. تقریبا یک سال بعد معتمد علی الله فرزندش جعفر را از ولایت عهدی خلع کرده، و پسر برادرش احمد بن الموفق را جایگزین وی قرار داد، و این کار به خاطر تایید نظامیان بود، لذا مشاهده میکنیم ضعف از همه جا خلیفه را احاطه کرده، تا جایی که مجبور شد پسر خویش را از ولایت عهدی خلع کند. با این وجود روایتها حاکی است، که الموفق فردی عادل و خوش سیرت بود و برای مظالم نزد خواص و عوام مینشست. وی همچنین فردی عالم به ادب، و نسب و فقه و سیاست بود. قیامها و شورشهای داخلی در کوفه علی بن زید طالبی ظهور کرد، خلیفه لشکری را برای نابودی آنها فرستاد، اما ارتش خلیفه شکست خورد، و تعداد زیادی از افرادش کشته شدند، اما امیرش نجات پیدا کرد. علی بن زید توانست به ری نیز وارد شود. در فارس نیز محمد بن واصل التمیمی اظهار خروج کرد، ولی او در سال 258 هجری، در طاعت خلیفه وارد شد، و در سال 261 هجری دو باره بیعت را شکست، اما در مقابل یعقوب بن لیث صفاری شکست خورد، و در سال 262 هجری از فارس فرار کرد. محمد و علی فرزندان حسین بن جعفر بن موسی در سال 271 هجری وارد مدینه شدند، و همچنین ابن عیسی بن الشیخ در نزدیکهای دمشق شورش برپا کرد، اما در مقابل فرماندهی ترک، "اماجور" شکست خورد، خلیفه بعدها از وی راضی گشت، و او را نائب بر ارمنیا قرار داد. قیام و شورش صاحب الزنج ( 255-270 هـ) از دیگر حوادث مهمی که در عصر معتمد به وقع پیوست، شورش زنگیان بود، که تأثیر بزرگی در در تاریخ دولت عباسی داشته است. این شورش از فردی که خود را صاحب الزنج ( یعنی رهبر بردگان) معرفی کرده بود، شروع شد. وی خویشتن را رهبر بردگان مملوک دانسته، و هدف از قیام خویش را، آزادی بردگان بیان کرد. همچنین ادعای نبوت نیز به وی نسبت داده شده است. صاحب زنج با این شعار که می خواهد بردگان را از ظلم و ستم رهایی بخشد دعوت خویش را از بصره شروع کرد و توانست بردگان زیادی را از صاحبانشان فراری داده، و به سوی خود جذب کند. بیش از ده هزار نفر در بصره به او پیوستند، بعضی از مورخان خطر این گروه را بسیار بیشتر از نفوذ ترکها میدانند. سعید بن حاجب مکلف شد تا با شورش زنج مقابله کند، وی در رجب سال 257 هجری به سوی آنان حرکت کرد، و در اولین نبرد آنها را شکست داد، اما در نبردهای دیگر در مقابل آنها شکست خورد. اینجا بود که شوکت آنان بیشتر شد، و توانستند وارد شهر بصره شوند، و در آنجا به غارت و یغماگری پرداختند. آنها پیش از آن خارج از شهر اجتماع کرده بودند. در ذوالعقده همان سال، خلیفه لشکر بزرگی به رهبری امیر محمد فرستاد، و در ربیع الاول سال 258 هجری لشکر دیگری به رهبری برادرش الموفق فرستاد، که در طی این جنگها یکی از رهبران زنج به نام یحیی بن محمد البحرانی اسیر شد. عبدالرحمن بن مفلح نیز بر فرماندهی زنج در منطقهی اهواز پیروز شد، و رهبرشان به نام مهلبی به نزد صاحب زنج فرار کرد. در سال 260 هجری، گروه زنج وارد کوفه شدند، و علی بن زید طائی را به قتل رساندند و در همان سال دوباره به اهواز برگشتند، و به قتل و غارت و سرقت در آن منطقه پرداختند. این سالها، سختترین دوران بر حکومت عباسیان بود، و در نواحی مختلف شورش و درگیری حکمفرما بود، به گونه ی که طولونیها از غرب، و صفاریان از شرق، و رومیها از مرزهای شمالی، و زنج در جنوب عراق باعث هرج و مرج و نا امنی شده بودند. سر انجام در سال 269 هجری با کشته شدن رهبر این فرقه صاحب زنج، و در سال 270 هجری با دستگیری پسر صاحب زنج "انکلای" و علی بن ابان المهبلی، حرکت و شورش زنج پایان پذیرفت. در سال 272 هجری زنج دوم در شهر واسط به حرکت در آمد، و ندا زدند " انکلای یا منصور"؛ (یعنی انکلای تو یاری داده میشوی) اما الموفق برای از بین بردن حرکت زنج دوم، تمامی اسرای زنج مانند انکلای پسر صاحب زنج و سلیمان بن جامع، و علی بن ابان المهلبی، را از زندان طلبید، و همهی آنها را گردن زد. اینجا بود که این حرکت به شکل نهایی نابود شده و از بین رفت. همچنین دو فرقهی گمراه به نامهای قرامطه و اسماعیلیه در این عصر نشأت یافتند. قرامطه به حمدان بن الاشعث القرمطی و فرقهی اسماعیلیه به اسماعیل بن جعفر صادق نسبت داده میشود. در هر دو فرقه غلو و الحاد به وفور دیده میشود. حرکات خارجی در دوران معتمد رومیها در این مرحله، استراتژی خود را از حالت دفاعی به حالت تهاجمی تغییر دادند. آنها به خوبی درک کردند، که اوضاع داخلی مسلمانان نابسامان است، به خصوص جنبش زنگیان و قرامطه خسارات سنگینی را بر حکومت عباسی متحمل کرده بود. تأمین هزینههای لشکریان، برای مقابله با آشوبهای داخلی، از قدرت تهاجمی مسلمانان نسبت به رومیها کاسته بود، در نتیجه رومیها هر چند وقت یک بار، از نقاط مرزی به مسلمانان حمله میکردند، و مال و اموال آنها را به غارت میبردند. اما امارتهای محلی همچنان مانند گذشته، نقاط تحت کنترل خویش را در اختیار داشتند، این حکومتها عبارتند از: 1- جکومت امویان در اندلس 2- حکومت ادارسه در دورترین نقطه از مغرب 3- حکومت خوارج اباضیه رستمی 4- حکومت خوارج صفریه مدراریه در سجلماسه، 5- حکومت بنی زیاد در یمن 6- حکومت طولونیها در مصر که خود خلیفه نیز در آغاز امر میخواست به این دولت در مصر ملحق شود، اما برادرش الموفق، مانع این کار شد. وزیران او به ترتیب عبارتند از: عبیدالله بن یحیی بن خاقان سپس سلیمان بن وهب، سپس حسن بن مخلد، سپس صاعد بن مخلد سپس ابو الصقر اسماعیل بن بلبل. وفات معتمد علی الله روزهای خلافت معتمد، پر از فتنه و آشوب بود، و جنگها و آشوبهای داخلی در گوشه و کنار خلافت عباسی نشأت گرفته بود. خلیفه معتمد علی الله بعد از بیست و سه سال خلافت بر حکومت عباسیان، در سن پنجاه سالگی دار فانی را وداع گفت. وفات او شش ماه بعد از مرگ برادرش الموفق بوده است، قاضی اسماعیل بن اسحاق بر جنازه او نماز گزارد. جنازهاش به سامراء منتقل شد، و درآنجا به خاک سپرده شد؛ نقش خاتم معتمد (السعید من وعظ بغیره) روایت شده است. بعد از مرگ موفق، پسرش ابوالعباس به مکان ولی عهدی پدرش نشست، این در حالی بود که معتمد فرزندش را از ولایت عهدی خلع کرده بود، چند ماه بعد از وفات موفق، خلیفه به طور ناگهانی وفات نمود، حتی شایعاتی مبنی بر مسموم کردن خلیفه در آن هنگام انتشار یافت.
ترجمه و تحقیق: أبو أنس سايت عصر اسلام www.IslamAge.com مصادر و مراجع: *سیر أعلام النبلاء- للذهبی- تحقیق شيخ شعيب الأرناؤوط. * تاريخ ابن خلدون. * تاريخ الأمم والملوك للإمام الطبری * الکامل فی التاریخ- لابن الأثیر. * سایت ويكيبيديا، الموسوعة الحرة- سایت إسلام أون لاین . نت- سایت أسرة آل باوزیر العباسیة الهاشمیة. * الدرة السنیة فی أخبار الدولة العباسیة، تألیف أبوبکر بن عبدالله بن أیبک الدواداری، بیروت 1413هـ/1992م. * تاريخ الإسلام السياسي والديني والثقافي والاجتماعي، تألیف حسن ابراهيم حسن، دار الجیل ببیروت،الطبعة الرابعة عشرة، 1416هـ/1996م. * الدولة العباسیة، تألیف محمود شاکر، المکتب الإسلامی، الطبعة الخامسة، 1411هـ/1991م. |