تاریخ چاپ :

2024 Nov 21

www.islamage.com    

لینک  :  

عـنوان    :       

قسمت سوم: هجرت به مدینه

قسمت سوم: هجرت به مدینه

(45) آغاز هجرت صحابه به مدینه:

1-              رسول الله صلی الله علیه و سلم به یارانشان دستور داد که به مدینه هجرت کنند وبه برادران انصارشان بپیوندند.

2-              رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند: "به من دستور داده شده که (به سوی) شهری (هجرت کنم) که بر شهرهای دیگر مسلط می‌شود. به آن یثرب می‌گویند وآن، مدینه است. مردم (بد) را از خود پاک و جدا می‌سازد، همانگوه که کوره، ناپاکی آهن را پاک می‌کند". (متفق عليه)

3-              صحابه رضی الله عنهم گروه گروه به صورت مخفیانه، پیاده و سواره هجرت می‌کردند. و رسول الله صلی الله علیه و سلم باقی ماندند ومنتظر اجازه الله عزوجل بودند که به ایشان اجازه‌ی هجرت دهد.

(46) اولين مهاجرين:

4-              بَرَاء بن عازِب رضی الله عنه می‌گوید: اولین کسانی که از یاران رسول الله صلی الله علیه و سلم نزد ما آمدند مُصْعَب بن عُمَیْر وابن أم مَکْتوم بودند، سپس عَمّار، بلال و سعد آمدند. (روايت بخاري)

5-              هجرت صحابه آسان نبود. قریش برای ممانعت از هجرت صحابه، هر کاری را انجام می‌داد.

6-              ابو سَلَمَه بن عبد الأَسَد - برادر شیری رسول الله صلی الله علیه و سلم-، عامر بن رَبیعة به همراه همسرش لیلی بنت أبی حَثْمَة، و فرزندان جَحْش هجرت نمودند.

(47) هجرت عمر بن الخطاب رضی الله عنه:

7-              عمر بن الخطاب  رضی الله عنه نیز شبانه و به صورت مخفیانه به همراه عَیّاش بن أبی رَبیعة و هِشام بن العاص هجرت کرد. (بر اساس روايت ابن اسحاق در سیرت با سندی صحیح).

8-              اما داستان هجرت آشکار عمر بن الخطاب رضی الله عنه، و این گفته‌ی او که: "هر کس می‌خواهد مادرش به عزايش بنشیند وفرزندانش یتیم شوند ..."، این روایتی ضعیف بوده وثابت نشده است. (ابن الأَثیر در أُسْد الغابة آن را روایت کرده).

(48) هجرت اکثر مسلمانان به مدینه:

9-              دو ماه از بیعت عقبه‌ی دوم نگذشته بود که در مکه جز رسول الله صلی الله علیه و سلم و ابوبکر رضی الله عنه و خانواده‌اش و کسانی که توانایی هجرت نداشتند، کس دیگری باقی نمانده بود.

10-          رسول الله صلی الله علیه و سلم اطمینان یافتند که از یارانشان کسی باقی نمانده است و همه هجرت کرده‌اند مگر کسانی که زندانی یا بیمارند، و یا توان خروج را ندارند.

11-          ابو بکر صدیق رضی الله عنه مكررًا از رسول الله صلی الله علیه و سلم اجازه‌ی هجرت می‌خواست اما رسول الله صلی الله علیه و سلم به او می‌فرمودند: "عجله نکن، شاید الله عزوجل همراهی را برایت قرار دهد".

(49) هجرت رسول الله صلی الله علیه و سلم 1 (انتخاب همراه):

12-          اجازه‌ی هجرت رسول الله صلی الله علیه و سلم از طرف الله عزوجل با این آیه داده شد: (وَقُلْ رَبِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَلْ لِي مِنْ لَدُنْكَ سُلْطَانًا نَصِيرًا )[الإسراء: 80]، الله متعال ابو بکر صدیق رضی الله عنه را به عنوان همراه رسول الله صلی الله علیه و سلم تعیین کردند.

13-          رسول الله صلی الله علیه و سلم ابوبکر صدیق را از اجازه هجرت به همراهی او، با خبر نمود، ابو بکر صدیق نیز دو شتر را برای خود و ایشان آمده کرد.

(50) هجرت رسول الله صلی الله علیه و سلم 2 (نقشه قریش و شروع سفر):

14-          کفار قریش در دار الندوه جمع شده، و برای قتل رسول الله صلی الله علیه و سلم به توافق رسیدند و جایزه آن را 100 شتر تعیین کردند.

15-          الله متعال پیامبرش صلی الله علیه و سلم را با آگاه ساختن ایشان از کید و مکر قریشیان، حفظ نمود، این آیات نیز در این زمینه بر نبی اکرم صلی الله علیه و سلم نازل شد: (وَإِذْ يَمْكُرُ بِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِيُثْبِتُوكَ أَوْ يَقْتُلُوكَ أَوْ يُخْرِجُوكَ ۚ وَيَمْكُرُونَ وَيَمْكُرُ اللَّـهُ ۖ وَاللَّـهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ )[الأنفال: 30]. رسول الله صلی الله علیه و سلم به همراه ابوبکر صدیق خارج شدند و به سوی غار ثور حرکت کردند.

16-          رسول الله صلی الله علیه و سلم و ابوبکر رضی الله عنه سه روز در غار مخفی شدند و اسماء دختر ابو بکر هر روز برای آن‌ها غذا می‌برد.

(51) هجرت رسول الله صلی الله علیه و سلم 3 (قريش در تعقیب رسول الله صلی الله علیه و سلم):

17-          کفار همه جا را به دنبال رسول الله صلی الله علیه و سلم گشتند اما او را نیافتند. گروهی از آنان به طرف غار ثور رفتند و بر در غار ایستادند.

18-          اگر یکی از آنان به داخل غار نگاه می‌کرد رسول الله صلی الله علیه و سلم و ابوبکر رضی الله عنه را می‌دید اما آن‌ها بدون نگاه کردن به داخل غار، برگشتند وا ینگونه الله عزوجل رسولش را حفظ نمود.

19-          این روایت که عنکبوتی بر در غار تار تنیده را امام احمد با اسنادی ضعیف روایت کرده است.

20-          رسول الله صلی الله علیه و سلم و یارش ابوبکرصدیق بعد از سه روز از غار بیرون آمدند و به سوی مدینه حرکت کردند.

(52) هجرت رسول الله صلی الله علیه و سلم 4 (خادم و راهنما):

21-          در این زمان عامِر بن فُهَیْرَة، برده‌ی ابو بکر صدیق نیز با آنان همراه شد تا خدمت آن‌ها باشد. راهنمای آنان به سوی مدینه، عبد الله بن أُرَیْقِط بود که مشرک بود.

22-          پس رسول الله صلی الله علیه و سلم ، و ابو بکر صدیق رضی الله عنه و عامر بن فُهَیْرَة و عبد الله بن أُرَیْقِط همسفر هجرت بودند.  

(53) هجرت رسول الله صلی الله علیه و سلم 4 (اتفاقات سفر هجرت):

23-          در مسیر مدینه اتفاقاتی افتاد، كه از جمله‌ی این اتفاقات:

-         تعقيب نمودن رسول الله صلی الله علیه و سلم و همراهانش از طرف سُرًاقَه بن مالک.

-         اسلام آوردن چوپان: ايشان در مسیر هجرت به چوپانی برخوردند، در خواست شیر کردند، اما آن چوپان گفت هیچ کدام از گوسفندان شیر ندارند، رسول الله صلی الله علیه و سلم دستش را بر پستان‌های گوسفند کشیدند، وشیر جاری شد، به سبب این معجزه آن چوپان مسلمان شد.

-         داستان ام مَعْبَد خُزَاعی، (كه در مسیر راه پیامبر صلی الله علیه و سلم بودند، در کنار خیمه‌ای نشسته بود، رسول الله صلی الله علیه و سلم و همراهانش خواستند گوشت و خرما را از او بخرند اما چیزی برای فروش نداشت، رسول الله صلی الله علیه و سلم گوسفندی را در گوشه خیمه دید، فرمودند: این گوسفند چرا اینجاست، گفت: به خاطر پیری از رفتن با گوسفندان ناتوان است، فرمودن: آیا شیر دارد؟، گفت: بسیار ناتوان‌تر از آن است که شیر دهد، رسول الله صلی الله علیه و سلم با کشیدن دست به پستان آن گوسفند، شیر جاری شد وهمه از آن خوردند. سپس ام معبد این داستان را برای شوهرش ابو معبد نقل می‌کند. که جزییات جالب دیگری دارد که در این خلاصه نمی‌گنجد).

-         دیدار رسول الله صلی الله علیه و سلم با طلحه و زبیر که از شام بر می‌گشتند.

(54) هجرت رسول الله صلی الله علیه و سلم 5 (اتفاقات سفر هجرت):

24-          از جمله اتفاقاتی که در مسیر هجرت رسول الله صلی الله علیه و سلم افتاد، ولی با اسنادی صحیح به ثبوت نرسیده، فرموده‌ی ایشان به سُراقه است که فرمودند: "چه حالی خواهی داشت وقتی که دستبند کسرا را می‌پوشی".

كسری پادشاه فارس است، که رسول الله صلی الله علیه و سلم وعده پوشیدن دستبند او را به سراقه داد، و در زمان خلافت عمر رضی الله عنه، وقتی غنایم فارس را به مدینه آوردند، او سراقه را فراخواند وآن دستبند را به او پوشاند.

(55) رسیدن رسول الله صلی الله علیه و سلم به قُباء:

25-          رسول الله صلی الله علیه و سلم و همراهانشان در حفظ و رعایت الله، در روز دوشنبه 12 ربیع الأول سال 14 بعثت که سال اول هجرت بود، به منطقه‌ی قبا رسیدند.

26-          وقتی ایشانج و همراهانشان به قبا رسیدند، انصار به استقبالشان آمده بودند. رسول الله صلی الله علیه و سلم 14 شب را در قُبا ماندند، و در این مدت مسجد قُبا را بنا نهادند.

27-          در روز جمعه، رسول الله صلی الله علیه و سلم بر سواری خود سوار شدند در حالی که ابو بکر رضی الله عنه پشت سر ایشان نشسته بود و به سوی مدینه حرکت کردند.

(56) اولين نماز جمعه در اسلام:

28-          رسول الله صلی الله علیه و سلم به دیار بنی سالم بن عوف رسیدند، در درّه‌ای به نام رانُوناء نماز جمعه را بر پا نمودند، واین اولین جمعه‌ای بود که در اسلام خوانده شد.

(57) ورود رسول الله صلی الله علیه و سلم به مدینه:

29-          سپس رسول الله صلی الله علیه و سلم سوار بر شترشان شدند، و از دیار بنی سالم بن عوف به سوی مدینه حرکت کردند. افسار شترشان را رها نمودند تا اینکه در فضایی آکنده از خوشحالی و سرور به مدینه وارد شدند.

30-          روزی تاریخی و فراموش نشدنی بود. خانه‌ها و کوچه‌ها با صدای الله اکبر و الحمد لله به لرزه در می‌آمد.

31-          انس رضی الله عنه می‌گوید: "هرگز روزی را نورانی‌تر و بهتر از روزی که رسول الله صلی الله علیه و سلم و ابوبکرصدیق رضی الله عنه  به مدینه وارد شدند، ندیدمیعنی ورودشان پس از هجرت-". (روايت احمد در مسندش، وسند آن صحیح است).

(58) استقبال اهل مدینه از رسول الله صلی الله علیه و سلم:

32-          براء رضی الله عنه نیز می‌گوید: اهل مدینه را به اندازه‌ی هنگام ورود رسول الله صلی الله علیه و سلم به مدینه، خوشحال ندیدم، حتی کنیزان می‌گفتند: رسول الله صلی الله علیه و سلم آمد.

33-          او همچنین می‌گوید: مردان و زنان بر بالای خانه‌ها رفته بودند، وکودکان وخدمتکاران در کوچه پس کوچه‌ها با صدای بلند می‌گفتند: ای محمد ای رسول الله. (روايت مسلم).

34-          انس رضی الله عنه می‌گوید: "روزی که رسول الله صلی الله علیه و سلم در آن به مدینه واردشدند، همه چیز از برکت ایشان نورانی گشت". (روايت احمد در مسندش، وسند آن صحیح است)

35-          انس رضی الله عنه همچنین می‌گوید: کنیزان بیرون آمده بودند و دف می‌زدند و اینگونه می‌سرودند: نحن جوار من بنی النجار ... يا حبذا محمد من جار

ما کنیزانی از بنی نجار هستیم ...محمد چه همسایه خوبی است.

36-          امام بيهقی بیت‌های معروف: (طلع البدر علینامن ثنیات الوداع)را با سندی ضعیف آورده است. وغزالی در احیا علوم دین آن را ذکر کرده، وحافظ عراقی درباره‌ی آن می‌گوید: "اسنادش متصل نيست"، وابن حجر در فتح وابن قیم در زاد المعاد نیز آن را ضعیف دانسته‌اند.

37-          امام قَسْطَلّانی می‌گوید: مدینه با آمدن رسول الله صلی الله علیه و سلم درخشید و خوشحالی وسرور به قلب‌ها وارد شد.

(59) اقامت رسول الله صلی الله علیه و سلم:

38-          شتر پیامبر صلی الله علیه و سلم به امر الله در محل مسجد نبوی زانو زد، و در این مکان مسجد نبوی ساخته شد.

39-          رسول الله صلی الله علیه و سلم تا زمان ساخته شدن خانه‌هایشان، نزد ابو ایوب انصاری رضی الله عنه ماندند، و بدین ترتیب ابو ایوب با نزول پیامبر صلی الله علیه و سلم نزد او، بزرگترین شرف را کسب نمود.

 

منبع: مرواریدهای پنهان مختصری از سیرت رسول الله صلی الله علیه و سلم، تألیف: موسى بن راشد العازمی، ترجمه: عبد الله محمد أَرْمَکی.