تاریخ چاپ :

2024 Dec 02

www.islamage.com    

لینک  :  

عـنوان    :       

خوابی که منجر به اسلام آوردن خواننده ی رپ موزامبیکی شد

خوابی که منجر به اسلام آوردن خواننده ی رپ موزامبیکی شد


آرسین انیتس خواننده ی رپ موزامبیکی داستان اسلام آورد ناگهانی اش را تعریف کرده و بیان کرده که چگونه تمام مال و ثروت و شهرتش را در راه پذیرفتن دین اسلام و نطق شهادتین رها کرد.

آرسین انیتس که بعد از اسلام آوردن اسم یاسین حسن را برای خود انتخاب کرده؛ تقریبا دوسال می شود که مسلمان شده و خوانندگی و موسیقی را کنار گذاشته است. و مناسک حج را از طریق برنامه ی "ضیوف خادم الحرمین الشریفین ملک سلمان بن عبد العزیز للعمره و الزیارة" به جای آورده است.


یاسین حسن داستان اسلام آوردنش را اینگونه تعریف می کند: بیشتر از 24 سال خواننده ی رپ بودم. و دوستی داشتم به نام بلال البته قبلا اسمش لاکوست بود. لاکوست با تحت تأثیر قرار گرفتن من وارد عرصه ی خوانندگی و موسیقی شد. اما در یکی از روزها از طریق یکی از دوستانش که وی را به دین اسلام دعوت می داد؛ تصمیم گرفت مسلمان شود. وقتی من و دوستانم با خبر شدیم که لاکوست مسلمان شده وی را مسخره کردیم و گفتیم که لاکوست حتما دیوانه شده، نگاهش کنید مسلمان شده و لباس بلند پوشده و اسمش را بلال گذاشته. و با گفتن این حرفها شروع کردیم به مسخره کردن لاکوست و می خندیدیم.


در ادامه یاسین حسن می گوید: در سال 2009 بلال نزدم آمد و من را به اسلام دعوت داد و درباره ی این دین با من صحبت کرد. اما من در ابتدا اسلام را به عنوان دین قبول نداشتم در نتیجه به بلال گفتم: من از دعوتت به اسلام متشکرم اما من خودم دین دارم. اما بعد از گذشت مدتی به صحبت های بلال کمی فکر کردم و در آن هنگام من دوستان مسلمانی داشتم که با آنها در تماس بودم.

تا اینکه در سال 2012 برای زندگی به شمال موزامبیک رفتم و در آنجا با برادران آفریقایی زیادی از کشورهایی چون گینه، مالی، سنگال، نیجیریه، کینیا و تانزانیا ملاقات کردم که بیشتر آنها مسلمان بودند و همه ی آنان مرا دوست داشتند. و به گونه ای با هم رفتار می کردند که احساس می کردم با هم برادرند. و از آنجا بود که به اسلام بیشتر فکر کردم. تا اینکه روزی خواب دیدم در اطراف کعبه در حالی که در یک اتوبوس همراه با افرادی که کهنسال بودند و ریش های بلندی داشتند؛ در حال گذرم. و من در آن وقت نمی دانستم که به کعبه؛ کعبه می گویند.


من از زمان کودکی به دنبال حقیقت بودم. و سؤلات بسیاری درباره ی دین مسیحیت داشتم و زمانی که آنها را برای خانواده ام مطرح می کردم هرگز نمی تواستند پاسخ آن را بدهند. به عبارت دیگر مسیحی بودم چون خانواده ام مسیحی بودند اما من شخصا خود را در مسیحیت نیافته بودم.

یاسین حسن در ادامه می گوید: بعد از آن به اسلام بیشتر فکر کردم و به پایتخت موزامبیک برگشتم. ودیگر به موسیقی و خوانندگی انگیزه ای نداشتم. به بلال زنگ زدم و به او گفتم که من خوشوخت و خوشحال نیستم. و از او خواستم که به من نصیحت کند. بلال به من گفت: تنها جایی که در آن آرامش و خوشوختی را خواهی یافت؛ اسلام است. من هم گفتم: من با تو موافقم و می خواهم درباره ی اسلام تحقیق کنم و آن را تجربه کنم.


یاسین حسن توضیح می دهد که بعد از آن جواهراتی را که می پوشیدم رها کردم. سپس به بلال زنگ زدم و با هم به مسجد تقوی واقع در مابوتو رفتیم و در آنجا شهادتین را به زبان آوردم. در آن لحظه بسیار گریه کردم، سپس وضو گرفتم و برای اولین نماز خواندم که آن نماز عصر بود. بعد از آن درباره ی اسلام در کتب زیادی تحقیق کردم؛ زیرا سؤال های زیادی در ذهن داشتم.


یاسین حسن می گوید: آمدنم به مکه برایم مانند یک خواب است. وی می گوید: از یک سال پیش دعا می کردم و از الله سبحانه وتعالی می خواستم که ابتدا به عمره بروم؛ سپس به حج. تا اینکه بلآخره دعایم مستجاب شد و آرزویم برآورده شد. و جزو کاروانی که از طریق برنامه "ضیوف خادم الحرمین الشریفین ملک سلمان بن عبد العزیز للعمره و الزیارة" به مکه می آیند؛ شدم. وقتی به عمره آمدم بسیار استغفار کردم و حمد و سپاس الله تعالی را کردم و برای خودم و خانواده ام بسیار دعا کردم. بخصوص که من تنها عضو خانواده ام هستم که اسلام آورده ام. اما با این وجود خانواده ام به من احترام می گذارند و بسیار خوشحال اند که زندگی من تغییر کرده و دیگر مانند گذشته که شب ها بیرون می رفتم و دو تا سه روز به خانه برنمی گشتم؛ چنین نمی کنم. و زندگی گذشته ام را که پر از گناه و معصیت بود را رها کرده ام. (بر حسب آنچه در روزنه ی حیاة آمده است).

و از جمله اموری که بعد از اسلام آوردنش در حسن تغییر کرده چنان که می گوید این است که: بهترین اتفاقی که در زندگی ام برای من اتفاق افتاده اسلام است. زیرا با آن به آرامش و خشنودی رسیده ام. و باعث شده که بیشتر تمرکز کنم. و می دانم که مهم ترین چیز این است که الله تعالی مرا در این راه موفق گرداند بعد از آن دیگر همه چیز رضایت بخش خواهد بود. وجود ما در این دنیا امتحانی است از طرف الله سبحانه وتعالی و تمام آنچه که می خواهم آن است که وارد جنت شوم و ارتباط و علاقه ام با الله تعالی خالصانه باشد.


اما درباره ی خانواده و دوستانش و رفتار آنان بعد از اسلامش می گوید: خانواده ام و برخی از دوستانم اسلام را گرامی میدارند.اما بعضی از دوستانم خود را از من مخفی کنند و ترجیح می دهند که با من صحبت نکنند و برخی هم هیچ اهمیتی نمی دهند. اما بیشتر اوقاتی که با آنان دیدار می کنم؛ آنها را به اسلام دعوت می دهم. و دوستان قدیمی گرامی هم دارم که با هر طریقی با آنان ارتباط برقرار می کنم و به اسلام دعوتشان می دهم. و دعوت آن چیزی است که می خواهم همیشه آن را انجام دهم. و مشروعی دارم به نام (دعوت به سوی راه) که هر یک شنبه به خیابان ها می رویم و غیر مسلمین را به اسلام دعوت می کنیم. و اسلام آوردنم در بسیاری از شبکه های تلویزیونی و روزنامه ها به عبارت دیگر در هر جایی منتشر شده است.

و درباره ی آمدنش به عمره می گوید: من بسیار خوشحال هستم و از ملک سلمان خادم حرمین الشریفین نهایت تشکر را دارم و این افتخار من است که در مکه هستم و نماز را در این مکان مقدس ادا می کنم چه در مسجد الحرام و چه در مسجد نبوی و این چیزی است که باورم نمی شود. زیرا انسان های بسیاری هستند که از بدو تولد مسلمان بوده اند اما قبل از اینکه به این مکان مقدس بیایند از این دنیا می روند. و این یعنی به من نعمت بزرگی داده شده است. و ما همه معتقدیم که مملکت سعودی بخصوص مکه مکرمه و مدینه منوره مقدس ترین مکانها هستند زیرا از این دو مکان همه چیز آغاز شد و رسول الله صلی الله علیه و سلم مبعوث شدند و معارک اسلامی از همین اماکن شروع شد و مساجد اسلام بنا شدند و قصه های صحابه رضی الله عنهم اجمعین از اینجا آغاز شد و قبر رسول الله صلی الله علیه و سلم در اینجا قرار دارد و از همه مهمتر کعبه در اینجاست.


منبع: islamway.net

مترجم: ام محمد