تاریخ چاپ :

2024 Nov 27

www.islamage.com    

لینک  :  

عـنوان    :       

مُروری بر غزوات پيامبر (صلی الله علیه وسلم)

در مقام بررسی غزوات پیامبر گرامی اسلام و بعثه‌ها و سریه‌هایی که آنحضرت اعزام فرموده‌‌اند، برای کسانی که پیرامون جنگ‌ها و مقدّمات و نتایج و دستاوردها و پیامدهای ‌آنها به تحقیق می‌پردازند، راهی جز این باقی نمی‌ماند، و برای ما نیز راهی جز این باقی نمی‌ماند که در این مقام بگوییم: پیامبر بزرگ اسلام بزرگترین فرمانده نظامی در تاریخ بشر بوده‌اند، و از تمامی فرماندهان نظامی در سراسر جهان و در طول تاریخ، زیرک‌تر و باهوش‌تر بوده‌‌اند، و دقت نظر ایشان در امور رزمی و سیاسی بی‌نظیر بوده است.

آنحضرت، همانگونه که در کار نبوت و رسالت، بزرگ پیامبران الهی و سرور فرستادگان خدا بودند، در این گونه امور نیز استعدادی بی‌مانند و نُبوغی بی‌نظیر از خویشتن نشان دادند.

در هیچیک از میدان‌های نبرد پای ننهادند، مگر درست در اوضاع و شرایط مقتضی، و با چنان شیوه‌ای که مقتضای حزم و احتیاط و دلاوری و شجاعت و تدبیر و کیاست بود. به همین جهت، در هیچیک از معرکه‌های کارزار که پای در آن نهادند، به خاطر آنکه احیاناً تخلفی از حکمت و صواب کرده باشند، یا در مرحلهٔ آماده‌سازی لشکر، و مستقر گردانیدن آن در مراکز استراتژیک، یا در اختیار گرفتن بهترین پایگاه‌ها، یا برقرار کردن مستحکم‌ترین اردوگاه‌ها، یا برگزیدن بهترین نقشه و تدبیر برای گردانیدن چرخ کارزار، دچار کوچکترین لغزشی شده باشند، کارشان به شکست نیانجامید. بلکه برعکس، در تمامی آن گیرودارها به اثبات رسانیدند که از نوع دیگری قدرت فرماندهی برخوردارند که با مظاهر فرماندهی دیگر که دنیای بشری آن را می‌شناسند، متفاوت است.

شکست‌های زودگذری نیز که در جنگ احد و جنگ حنین روی داد، ناشی از بُزدلی و سُستی برخی از افراد لشکر، در جنگ حنین، و یا ناشی از نافرمانی برخی از سپاهیان نسبت به اوامر مؤکّد آنحضرت، و واگذاردن تقیدات و التزاماتی بود که پیامبراکرم -صلى الله علیه وسلم- بر پایهٔ نقشه‌های حکیمانهٔ خویش بر آنان فرض گردانیده بودند، و از نظر امور نظامی و رزمی باید به آنها مقید می‌ماندند.

در همین دو غزوهٔ بزرگ نیز، به هنگام هزیمت و شکست مسلمانان، حضرت رسول‌اکرم -صلى الله علیه وسلم- اوج نبوغ خودشان را در زمینهٔ فنون لشکری و نظامی نشان دادند؛ چنانکه شخصاً رویاروی دشمن ایستادگی کردند، و در پرتو حکمت بی‌همانندشان توانستند دشمنان را از رسیدن به آرمانهایشان ناامید سازند، چنانکه در جنگ اُحُد؛ یا آنکه مسیر جنگ را تغییر بدهند تا درنتیجه شکست به پیروزی تبدیل گردد، چنانکه در جنگ حُنین روی داد. در صورتیکه چنین بحرانهای سهمگین، و این چنین شکست‌های کمرشکن، مشاعر فرماندهان را از کار می‌اندازد، و بدترین آثار سوء را بر اعصاب آنان برجای می‌گذارد، تا آنجا که معمولاً بجز رهایی بخشیدن جان خودشان برایشان باقی نمی‌ماند.

این، تنها نتیجهٔ بررسی از زاویهٔ محدود نظامی و لشکری است؛ از زاویه‌های دیگر نیز اگر بررسی کنیم، مشاهده می‌کنیم که رسول‌خدا -صلى الله علیه وسلم- توانستند به واسطهٔ این غزوات امنیت و صلح و صفا را بر آن مناطق جنگ‌زده و پرآشوب حاکم گردانند، و آتش فتنه‌‌های گوناگون را خاموش سازند، و در نبرد اسلام با بت‌پرستی، صولت و شوکت دشمنان را درهم بشکنند، و آنان را ناگزیر گردانند تا با آنحضرت مصالحه کنند، و راه ایشان و یارانشان را برای نشر دعوت اسلام باز بگذارند؛ و در گیرودار این کارزارها- ضمناً- یاران مخلص و پاکباختهٔ خویش را از آن کافران مسلمان‌نما، که نفاقشان را زیر نقاب ایمان پنهان کرده بودند، و همواره در پی نیرنگ و خیانت بودند، بازشناسند.

از این گذشته، در دامان این غزوات و سرایا و حرکات و سَکَنات، پیامبر گرامی اسلام، شماری چشمگیر از فرماندهان نظامی را تربیت کردند، که پس از رحلت آنحضرت با پارسایان و رومیان در میدان‌های نبرد عراق و شام رویاروی شدند، و از نقطه‌نظر نقشه‌های جنگی، و کارگردانی صحنه‌های نبرد، بر آنان فائق آمدند، و تا آنجا پیش رفتند که توانستند آنان را از شهر و دیار و خانه و کاشانه و باغها و بُستانها و آبها و کشتزارها و اماکن خوشگذرانی و بزمگاه‌هایشان بِدَر آورند و بیرون گردانند، و دارایی‌ها و اموالشان را تصاحب کنند.

همچنین، رسول‌خدا -صلى الله علیه وسلم- توانستند، در پرتو این غزوات، برای مسلمانان مسکن و زمین زراعتی و زمینه‌های اشتغال فراهم آورند، و حتی توانستند، مشکلات فراوان پناهندگانی را که آواره و تهیدست بودند، حل کنند، و اسلحه و سازوبرگ جنگ و اسب و شتر و مال و منال برای سپاهیان اسلام فراهم سازند؛ و مهم‌تر از هر چیز بدون آنکه ذره‌ای ظلم و ستم یا طغیان و سرکشی و تجاوز در حق بندگان خدا روا دارند، همهٔ این نتایج را به دست آوردند.

از سوی دیگر، پیامبر بزرگ اسلام، انگیزه‌ها و آرمانهایی را که پیش از ظهور اسلام و در عهد جاهلیت کارزارها و جنگ‌ها بر پایهٔ آنها شکل می‌گرفت، به کلی تغییر دادند.

پیش از عهد رسالت حضرت ختمی مرتبت، جنگ‌ها عبارت بودند از غارت و چپاول و کشتار و شبیخون و ستم و تجاوز و دشمنی و خوانخواهی و انتقام‌جویی و ضعیف‌کُشی و ویرانگری و از میان بردن آبادانی‌ها، و هتک حرمت زنان، و اِعمال خشونت و سنگدلی نسبت به افراد ناتوان و کودکان و کنیزکان، و اهلاک حَرث و نَسل، و بیهوده‌گرایی و فسادانگیزی؛ امّا، در پرتو آیین اسلام، جنگ به صورت جهاد برای رهاسازی انسان از نظام خشونت و دشمنی، و برقرار کردن نظام عدل و انصاف، درآمد، و نظام جنگ که براساس پایمال شدن ضعیف توسط قوی پایه‌ریزی شده بود، به نظامی دیگر تبدیل شد که در آن نظام اَقویا همواره ضعیف درنظر گرفته می‌شوند، تا دادِ ضُعفا را از آنان بستانند. طبیعت جنگ متحول گردید، و به صورت جهاد و فداکاری درآمد، و منظور از آن فریادرسی آن دسته از مردان و زنان و کودکان ناتوان تعریف شد که پیوسته می‌گویند: خدایا ما را از این شهر و دیار که مردم آن ستمکارند بیرون بیاور، و از سوی خودت برای ما سرپرستانی بگمار، و یاورانی دلسوز بفرست.! [1]

جنگ به کلّی تغییر جهت داد و بسوی جهادی گرایید که هدف و آرمان آن پاکسازی زمین خدا از نیرنگ و خیانت و گناه و تجاوز، و برقراری و گسترش امنیت و مسالمت و رأفت و رحمت و جوانمردی و رعایت حقوق دیگران بود.

پیامبر گرامی اسلام، در اثنای سرایا و غزوات، عملاً آیین‌نامهٔ جنگ و جهاد در اسلام را تدوین کردند، و مقرراتی را وضع کردند، و لشکریان و فرماندهان زیردست خودشان را با آن مقررات آشنا کردند، و به رعایت آن مُلزَم گردانیدند، و تحت هیچ عنوان و در هیچ شرایطی، اجازه نمی‌دادند که از آن مقررات تخطّی کنند. چنانکه سلیمان بن بُریده از پدرش روایت کرده است که وی می‌گفت: رسول‌خدا -صلى الله علیه وسلم- هرگاه امیری را بر لشکری می‌گماردند تا فرماندهی سریه‌ای را به یکی از یارانشان وامی‌گذاردند، وی را به ویژه به تقوای خداوند عزّوجل سفارش می‌کردند، و به او توجیه می‌کردند که با همراهانش که همه مسلمان‌اند، رفتاری نیک داشته باشد؛ آنگاه می‌فرمودند:

«اغزوا بسم‌الله، فی سبیل‌الله، قاتلوا من کفر بالله، اغزوا، فلا تغلو ولا تغدروا، ولا تمثلوا، ولا تقتلوا ولیداً...».

«بنام خدا بجنگید، در راه خدا؛ با کسانی که به خداوند کافر شده‌اند کارزار کنید. بجنگید، اما دست به خیانت و نیرنگ نیازید، و مُثله نکنید، و کودکان را تحت هیچ عنوان نکَشید!...»

و همواره به تیسیر و مساعدت توصیه می‌کردند و می‌فرمودند:

«یسروا ولا تعسروا، وسکنوا ولا تنفروا» [2].

«کارها را برای زیردستانت آسان کنید، و آنان را با سختی‌ها و دشواری‌ها تنها مگذارید، و مردم را به خودتان گرایش دهید، و از خودتان مرانید!»

هرگاه حضرت رسول‌اکرم -صلى الله علیه وسلم- شبانه به نزدیکی محل سکونت یا استقرار جماعتی می‌رسیدند، بر آنان شبیخون نمی‌زدند، و صبر می‌کردند تا بامداد فرا برسد، و یاران و پیروانشان را به شدت از آتش زدن خانه و کاشانهٔ مردم نهی می‌کردند. همچنین زیر شکنجه کُشتن، و کُشتن و زدن و بستن زنان، به شدّت مورد نهی آنحضرت بود، و از غارت و چپاول تا آنجا نهی آنحضرت مؤکّد بود که می‌فرمودند:

«النهبة لیست بأحل من المیتة».

«خوردن اموال غارت شده حلال‌تر از خوردن مُردار نیست!»

همچنین، از نابود کردن دام‌ها و کشتزارها و بریدن درختان نهی فرمودند، مگر در شرایط نیاز مبرم که جز آن راهی باقی نمانده باشد. حضرت رسول‌اکرم -صلى الله علیه وسلم- به هنگام فتح مکّه فرمودند:

«لا تجهزن على جریح، ولا تتبعن مدبراً، ولا تقتلن أسیراً».

«مجروحان را نکشید؛ و فراریان را تعقیب نکنید؛ و اسیران را به قتل نرسانید!»

پیامبر بزرگ اسلام این سنت را تثبیت فرموده بودند که سفیر نباید کشته شود، و از کشتن کافرانی که هم‌پیمان مسلمانان باشند به شدت نهی می‌کردند، تا آنجا که می‌فرمودند:

«من قتل معاهداً لم یرح رائحة الجنة، وإن ریحها لتوجد من مسیرة أربعین یوما».

«هر کس کافری را که هم‌پیمان مسلمانان است به قتل برساند، بوی بهشت به مشامش نخواهد رسید، با آنکه بوی بهشت از چهل سال راه به مشام می‌رسد!»

پیامبر بزرگ اسلام، با تأسیس و تبیین این اصول و قواعد ارزشمند، صحنه‌های جنگ و نبرد را از پلیدی‌های دوران جاهلیت پاکسازی کردند، و آن را به جهادی پاک و مقدس مبدل گردانیدند [3].


منبع: خورشید نبوت؛ ترجمهٔ فارسی «الرحیق المختوم» تالیف: شیخ صفی الرحمن مبارکفوری، ترجمه: محمد علی لسانی فشارکی، نشر احسان 1388

عصر اسلام

IslamAge.com


[1]- مضمون آیهٔ 75، سوره نساء.

[2]- صحیح مسلم، ج 2، ص 82-83؛ المعجم الصغیر، ج 1، ص 123، 187.

[3]- برای تفصیل مطلب، نکـ: زاد المعاد، ج 2، ص 64-68.