|
تاریخ چاپ : |
2024 Nov 21 |
www.islamage.com |
لینک : |
عـنوان : |
ابراز شادی و خوشحالی به خاطر مرگ یکی از دشمنان اسلام |
بسم الله الرحمن الرحیم ابراز شادی و خوشحالی به خاطر مرگ یکی از دشمنان اسلام شاد شدن به خاطر مرگ و هلاکت دشمنان اسلام و اهل بدعت های شدید و سخت و اهل اظهار کنندگان فسق و فجور، امری است مشروع و آن یکی از نعمت های الله تبارک و تعالی بر بندگان، گیاهان و جانوران است، بلکه اهل سنت به خاطر بیمار شدن، به زندان رفتن و وارد شدن مصیبت بر آن ها خوشحال می شوند.
از جمله نصوص و آثاری که در این امر وارد شده است را در زیر بیان می کنیم: 1. الله متعال می فرماید: {ای کسانی که ايمان آورده ايد! نعمت الله را بر خود به ياد آوريد آن هنگام که لشکرهايی به سوی تان آمدند، پس ما تند باد و لشکرهايی که آنها را نمی ديديد بر آنها فرستاديم و الله به آنچه انجام می دهيد؛ بيناست}[1]. این آیه بیان می کند که هلاکت دشمنان الله متعال از نعمت های الهی است که موجب ذکر و شکرگذاری است. 2. انس بن مالک رضی الله عنه می گوید: "از کنار جنازه ای می گذشتیم دیدیم که او را به نیکی یاد کردند، رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند: (واجب شد). سپس از کنار جنازه ی دیگری گذشتیم که از او به بدی یاد کردند. ایشان صلی الله علیه وسلم فرمودند: (واجب شد). عمر بن خطاب رضی الله عنه فرمود: چه چیزی واجب شد؟ فرمودند: کسی را که به خوبی از او یاد کردید بهشت بر او واجب شد و این را که به بدی یاد کردید آتش بر او واجب شد؛ شما گواهان الله بر زمین هستید"[2]. بدر الدین عینی رحمه الله می فرماید: "اگر گفته شد: چگونه ذکر بدی مردگان و بدگویی از آنان جایز است درحالی که حدیث صحیحی از زید بن ارقم وارد شده که از ناسزا گویی به مردگان نهی کرده و باید آنان را به خوبی یاد کرد؟ می گویم: نهی برای عدم ناسزا گویی به مردگانی غیر از منافق، کافر و مُجاهِر[3] فسق یا بدعت وارد شده؛ زیرا بدگویی از چنین افرادی به خاطر برحذر داشتن از راه و روش آن ها و اقتدا به آنان حرام نیست"[4]. 3. ابو قتاده بن ربعی رضی الله عنه روایت می کند: "که رسول الله صلی الله علیه وسلم از کنار جنازه ای گذشتند و فرمودند: او راحت شدن یا از دستش راحت شدند. گفتند: این رسول الله! منظور از اینکه راحت شد یا از دستش راحت شدند چیست؟ فرمودند: بنده ی مؤمن از خستگی و رنج دنیا راحت می شود و به رحمت الله می پیوندد و مردم، شهر، درختان و چهارپایان از دست بنده ی گناهکار راحت می شوند"[5]. این حدیث را نسائی رحمه الله در بابی به اسم: "باب الاستراحةُ من الكفارِ" یعنی: باب راحت شدن از دست کافر. 4. نووی رحمه الله می فرماید: "معنی حدیث: اینکه مردگان به دو گروه تقسیم می شوند: آنکه راحت می شود و آنکه از دستش راحت می شوند. رنج دنیا: سختی های آن است. منظور از راحت شدن بندگان از شخص فاجر و گناهکار: دور شدن اذیت و آزار از آنان؛ اذیت های او ممکن است گوناگون باشد، از جمله: ظلم کردن به آن ها، ارتکاب منکرات و اگر بر او اعتراض کنند بر آنان خشم می گیرد و شاید به آن ها ضرر و زیان وارد کند و اگر ساکت بمانند گناه می برند.
راحت شدن چهارپایان از او: زیرا او حیوانات را اذیت می کرد، می زد و بر آن ها چیزهایی را حمل می کرد که خارج از طاقت و توان شان بود و برخی از اوقات آن ها را گرسنه نگاه می داشت و مانند این ها. راحت شدن شهر و درختان: گفته شده: زیرا معصیت های چنین افرادی باعث عدم بارش باران می شود؛ این را داودی گفته است و باجی می گوید: زیرا او غصب شان می کند و مانع از حقوقشان مانند: آبیاری کردن و غیره می شود"[6].
5. علی رضی الله عنه به خاطر کشته شدن "المخدَّج" که از خوارج بود، سجده ی شکر به جای آورد زمانی که او را در میان کشته شدگان دید. شیخ الاسلام ابن تیمیه رحمه الله می فرماید: "و امیر المؤمنین علی بن ابی طالب رضی الله عنه با خوارج جنگید و حدیث رسول الله صلی الله علیه وسلم را که آن ها در آن ذکر شده بود و متضمن قتال شان بود را بیان نمود و به خاطر کشته شدن شان شادمان گشت و برای الله تعالی سجده ی شکر به جای آورد زمانی که دید پدرشان "ذو الثُّدَيّة" کشته شده است. بر خلاف آنچه که در روز (جمل) و (صفین) اتفاق افتاد؛ زیرا علی رضی الله عنه در آن خوشحال نشدند بلکه ناراحت و پشیمان گشتند و حدیثی از رسول الله صلی الله علیه وسلم را در مورد آن ذکر ننمود بلکه گفت از روی اجتهاد با آنان جنگیده است"[7].
6. زمانی که بدعتگر گمراه "ابن ابی داؤاد" دچار سکته ی مغزی شد که در پی آن نصف بدنش فلج شد، اهل سنت خوشحال شدند حتی ابن شراعه بصری اینگونه سرود: أفَلَتْ نُجُومُ سُعودِك ابنَ دُوَادِ ... وَبَدتْ نُحُوسُكَ في جميع إيَادِ فَرِحَتْ بمَصْرَعِكَ البَرِيَّةُ كُلُّها ... مَن كَان منها مُوقناً بمعَادِ لم يَبْقَ منكَ سِوَى خَيَالٍ لامِعٍ ... فوق الفِرَاشِ مُمَهَّداً بوِسادِ وَخَبتْ لَدَى الخلفاء نارٌ بَعْدَمَا ... قد كنت تَقْدحُهَا بكُلِّ زِنادِ ترجمه: ای ابن دواد! ستاره های خوشبختی ات غروب کرده اند و بدشانسی ات در توان و نیرویت نمایان گشته است. تمام مخلوقاتی که روز معاد را باورد دارند به خاطر از پا افتادنت خوشحال شدند. از تو چیز جز خیالی روشن بر بالای بستر هموار شده با پشتی است باقی نمانده است. در نزد خُلَفا آتش ات فرو نشسته است پس از آنکه تو با تمام تهمت هایت آن را شعله ور می کردی[8]
. 7. خلاَّل رحمه الله می فرماید: به ابو عبدالله – یعنی امام احمد بن حنبل – گفته شد: فردی به خاطر آنچه که بر سر اصحاب ابن ابو دؤاد خوشحال شود یا بر او گناهی است؟ فرمود: و کیست که به خاطر آن خوشحال نشود؟![9] 8. ابن کثیر رحمه الله در مورد کسی که در سال 568 هجری مُرد می گوید: "حسن بن صافی بن بزدن ترکی، یکی از بزرگترین امیران حکم کننده ی بغداد در دولت بود، اما او رافضی خبیثی بود که به نسبت به روافض، متعصب بود و آن ها در مقام و منزلت او بودند تا اینکه الله در ماه ذی الحجه ی این سال، مسلمین را از دست او راحت نمود. او در خانه اش دفتن شد سپس به مقبره ی قریش منتقلش کردند. پس شکر و سپاس برای الله است. زمانی که مُرد، اهل سنت به خاطر مرگش بسیار شادمان گشتند و شکر الله را به جای آوردند. هیچ یک از آنان را نمی یافتی مگر اینکه الله را شکر می گفت"[10].
9. خطیب بغدادی رحمه الله در شرح حال عبیدالله بن عبدالله بن حسین، ابوالقاسم حفَّاف، معروف به ابن نقیب می گوید: از او نوشتم و شنیده هایش صحیح بود و در سنت، سختگیر بود و به من خبر رسیده که وی زمانی که ابن المعلم، شیخ رافضه مُرد، برای تبریک و تهنیت گفتن نشست و گفت: بعد از اینکه شاهد مرگ ابن المعلم بودم دیگر برایم مهم نیست که چه وقت می میرم[11]. تمام آنچه که گذشت – و جز این ها موارد زیاد دیگری نیز هستند – دلیل بر خوشحال شدن به خاطر مرگ دشمنان اسلام، حیله گران برای آن و هلاکت زندیق ها و بدعتگران شدید و بزرگ و اهل فسق و فجور دارد. بلکه اهل سنت به خاطر بلاها و مصیبت هایی مانند: بیمار شدن، زندانی شدن، تبعید شدن و یا تحقیر شدن یکی از آن ها خوشحال می شوند.
مترجم: ام احمد https://islamqa.info
[1] {يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّـهِ عَلَيْكُمْ إِذْ جَاءَتْكُمْ جُنُودٌ فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ رِيحًا وَجُنُودًا لَمْ تَرَوْهَا ۚوَكَانَ اللَّـهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرًا} احزاب:9 [2] "عن أَنَسَ بْنَ مَالِكٍ رَضِيَ اللهُ عَنْهُ قال: مَرُّوا بِجَنَازَةٍ فَأَثْنَوْا عَلَيْهَا خَيْرًا فَقَالَ النَّبِيُّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: (وَجَبَتْ) ثُمَّ مَرُّوا بِأُخْرَى فَأَثْنَوْا عَلَيْهَا شَرًّا فَقَالَ: (وَجَبَتْ) فَقَالَ عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ رَضِيَ اللهُ عَنْهُ: مَا وَجَبَتْ؟ قَالَ: هَذَا أَثْنَيْتُمْ عَلَيْهِ خَيْرًا فَوَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّةُ وَهَذَا أَثْنَيْتُمْ عَلَيْهِ شَرًّا فَوَجَبَتْ لَهُ النَّارُ أَنْتُمْ شُهَدَاءُ اللَّهِ فِي الْأَرْضِ" روایت بخاری و مسلم. [3] شخصی که مرتکب گناهی شده و الله تعالی او را ستر نموده اما او برای دیگران آنچه را که کرده تعریف می کند و خودش را رسوا می کند. [4] عمدة القاري شرح صحيح البخاري:8/195 [5] "عَنْ أَبِي قَتَادَةَ بْنِ رِبْعِيٍّ أَنَّهُ كَانَ يُحَدِّثُ أَنَّ رَسُولَ اللهِ صلى الله عليه وسلم مُرَّ عَلَيْهِ بِجَنَازَةٍ فَقَالَ: مُسْتَرِيحٌ وَمُسْتَرَاحٌ مِنْهُ، قَالُوا: يَا رَسُولَ اللهِ مَا الْمُسْتَرِيحُ وَالْمُسْتَرَاحُ مِنْهُ؟ فَقَالَ: الْعَبْدُ الْمُؤْمِنُ يَسْتَرِيحُ مِنْ نَصَبِ الدُّنْيَا، وَالْعَبْدُ الْفَاجِرُ يَسْتَرِيحُ مِنْهُ الْعِبَادُ، وَالْبِلَادُ، وَالشَّجَرُ، وَالدَّوَابُّ" روایت بخاری و مسلم. [6] "شرح مسلم" 7/20-21 [7] مجموع الفتاوى:20/395 [8] تاريخ بغداد، تألیف خطیب بغدادی: 4/155 [9] السنَّة:5/121 [10] البداية والنهاية:12/338 [11] تاريخ بغداد:10/382 |