|
تاریخ چاپ : |
2024 Dec 04 |
www.islamage.com |
لینک : |
عـنوان : |
خطابهٔ پيامبر (صلی الله علیه وسلم) در روز دوّم فتح مکّه |
فردای روز فتح مکه، بار دیگر رسولخدا در میان مردم خطابهای ایراد فرمودند. نخست حمد و ثنای خداوند به جای آوردند، و آنچنان که درخور خداوند است، او را ستایش کردند. آنگاه فرمودند: «أیها الناس، إن الله حرم مکة یوم خلق السموات والارض، فهی حرام بحرمة الله إلى یوم القیامة؛ فلا یحل لامری یؤمن بالله والیوم الآخر أن یسفک فیها دماً، أو یعضد بها شجرة، فإن أحد ترخص لقتال رسولالله فقولوا: إن الله أذن لرسوله ولم یأذن لکم، وإنما حلت لی ساعة من نهار، وقد عادت حرمتها الیوم کحرمتها بالامس، فلیبلغ الشاهد الغائب». «هان ای مردمان، خداوند مکه را از آن روزی که آسمانها و زمین را آفریده است بلد حرام قرار داده است؛ و مکه به موجب حرمتی که خداوند برای آن مقرر فرموده است تا روز قیامت بلد حرام خواهد بود؛ بنابراین برای کسانی که به خدا و آخرت ایمان دارند، به هیچوجه روا نیست که در این شهر خونی را بر زمین بریزند، یا درختی را در آن قطع کنند، و هرگاه کسی بخواهد به کُشتار و کارزار رسولخدا در مکه استناد و استدلال کند، به او بگویید: خداوند به رسولخدا این اجازه را داده بود و به شما چنین اجازهای را نداده است! برای من نیز در پارهای از روز حرمت مکه برداشته شده بود، و از امروز به بعد، حرمت خانه کعبه و شهر مکّه همانگونه که از پیش بوده است بازمیگردد؛ حاضران به غایبان برسانند!؟» در روایت دیگری، در ارتباط با شهر مکه چنین آمده است: «لا یعضد شوکه، ولا ینفر صیده، ولا تلتقط ساقطته إلا عن عرفها، ولا یختلی خلاه». «خارهای آن نباید قطع شوند، شکارهای آن نباید تعقیب شوند؛ برجای مانده و گم شدهای در آن نباید برداشته شود، مگر اینکه یابنده آن را اعلام کند و به صاحبش برساند؛ و علف و گیاه آن نباید قطع شود!» عبّاس گفت: ای رسولخدا، مگر! اِدخِر! که کنیزکان آن را برای خوشبوی ساختن خود و مردم برای خوشبوی ساختن خانههایشان به کار میبرند!؟ فرمودند: «اِلاَّ اِلادْخِر» مگر اِدْخِر! در روز فتح مکه، قبیلهٔ خُزاعه مردی از بنیلیث را به قصاص یکی از مردان خویش که در دوران جاهلیت کشته شده بود، به قتل رسانیدند. رسول خدا -صلى الله علیه وسلم- در این ارتباط فرمودند: «یا معشر خزاعة، ارفعوا أیدیکم عن القتل فلقد کثر القتل إن نفع. لقد قتلتم قتیلاً، لأدینه! فمن قتل بعد مقامی هذا فأهله بخیر النظرین: إن شاؤوا فدم قاتله، وإن شاؤوا فعقله». «ای جماعت خزاعه، دست از کشتن باز کشید، که کشت و کشتار اگر هم سودی داشت، بسیار شد! شما هماکنون مردی را کشتهاید که من باید دیه او را بپردازم! از این لحظه به بعد، هر آنکس که کسی را بکشد، خانواده او اختیار دارند که هر یک از این دو چیز را اختیار کنند: اگر بخواهند خون قاتل وی را بریزند، و اگر بخواهند خونبهای او را بازستانند! به روایتی، یکی از اهالی یمن، که او را ابوشاه مینامیدند، از جای برخاست و گفت: این مطلب را برای من بنویسید! رسولخدا -صلى الله علیه وسلم- نیز فرمودند: «اکتبوا لابی شاه» برای ابوشاه این مطلب را بنویسید! [1]
منبع: خورشید نبوت؛ ترجمهٔ فارسی «الرحیق المختوم» تالیف: شیخ صفی الرحمن مبارکفوری، ترجمه: محمد علی لسانی فشارکی، نشر احسان 1388 عصر اسلام
[1]- برای تفصیل این روایات تاریخی، نکـ: صحیح البخاری، ج 1، ص 22، 216، 247، 328، 329، ج 2، ص 615-617؛ صحیح مسلم، ج 1، ص 437-439؛ سیرهٔ ابنهشام،، ج 2، ص 415-416؛ سنن ابی داود، ج 1، ص 276. |