|
تاریخ چاپ : |
2024 Nov 23 |
www.islamage.com |
لینک : |
عـنوان : |
پیدایش یأجوج و مأجوج و دابة الارض |
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمدلله رب العالمین و الصلاة و السلام علی رسول الله و علی آله و اصحابه الی یوم الدین و اما بعد:
یکی دیگر از علامات (کبرای) قیامت، پیدایش یاجوج و ماجوج است. خداوند میفرماید: « حَتَّى إِذَا فُتِحَتْ يَأْجُوجُ وَمَأْجُوجُ وَهُم مِّن كُلِّ حَدَبٍ يَنسِلُونَ * وَاقْتَرَبَ الْوَعْدُ الْحَقُّ فَإِذَا هِيَ شَاخِصَةٌ أَبْصَارُ الَّذِينَ كَفَرُوا يَا وَيْلَنَا قَدْ كُنَّا فِي غَفْلَةٍ مِّنْ هَذَا بَلْ كُنَّا ظَالِمِينَ» (الأنبیاء / 96-97) «تا زمانی که یأجوج و مأجوج رها میگردند و شتابان از هر بلندی و ارتفاعی میگذرند [و موجب پریشانی و هرج و مرج در زمین میگردند] * در این هنگام وعده راستین خدا (روز قیامت) فرامیرسد و به ناگاه چنان وحشتی کافران را فرامیگیرد و چشمهایشان از حرکت ایستاده و فریادشان بلند میشود که ای وای بر ما، ما از این روز غافل بودیم. بلکه ما به خود ظلم کردهایم».
خداوند در داستان ذیالقرنین میفرماید: «ثُمَّ أَتْبَعَ سَبَبًا ﴿89﴾ حَتَّى إِذَا بَلَغَ مَطْلِعَ الشَّمْسِ وَجَدَهَا تَطْلُعُ عَلَى قَوْمٍ لَّمْ نَجْعَل لَّهُم مِّن دُونِهَا سِتْرًا ﴿90﴾ كَذَلِكَ وَقَدْ أَحَطْنَا بِمَا لَدَيْهِ خُبْرًا ﴿91﴾ ثُمَّ أَتْبَعَ سَبَبًا ﴿92﴾ حَتَّى إِذَا بَلَغَ بَيْنَ السَّدَّيْنِ وَجَدَ مِن دُونِهِمَا قَوْمًا لَّا يَكَادُونَ يَفْقَهُونَ قَوْلًا ﴿93﴾ قَالُوا يَا ذَا الْقَرْنَيْنِ إِنَّ يَأْجُوجَ وَمَأْجُوجَ مُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ فَهَلْ نَجْعَلُ لَكَ خَرْجًا عَلَى أَن تَجْعَلَ بَيْنَنَا وَبَيْنَهُمْ سَدًّا ﴿94﴾ قَالَ مَا مَكَّنِّي فِيهِ رَبِّي خَيْرٌ فَأَعِينُونِي بِقُوَّةٍ أَجْعَلْ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُمْ رَدْمًا ﴿95﴾ آتُونِي زُبَرَ الْحَدِيدِ حَتَّى إِذَا سَاوَى بَيْنَ الصَّدَفَيْنِ قَالَ انفُخُوا حَتَّى إِذَا جَعَلَهُ نَارًا قَالَ آتُونِي أُفْرِغْ عَلَيْهِ قِطْرًا ﴿96﴾ فَمَا اسْطَاعُوا أَن يَظْهَرُوهُ وَمَا اسْتَطَاعُوا لَهُ نَقْبًا ﴿97﴾ قَالَ هَذَا رَحْمَةٌ مِّن رَّبِّي فَإِذَا جَاء وَعْدُ رَبِّي جَعَلَهُ دَكَّاء وَكَانَ وَعْدُ رَبِّي حَقًّا ﴿98﴾ وَتَرَكْنَا بَعْضَهُمْ يَوْمَئِذٍ يَمُوجُ فِي بَعْضٍ وَنُفِخَ فِي الصُّورِ فَجَمَعْنَاهُمْ جَمْعًا ﴿99﴾ وَعَرَضْنَا جَهَنَّمَ يَوْمَئِذٍ لِّلْكَافِرِينَ عَرْضًا» (الکهف / 89-100) «سپس جهت برگشت از وسیله استفاده نمود * تا وقتی به محل طلوع خورشید رسید، دید که آفتاب بر مردمانی میتابد که برای حفظ خود از آن، ما پوششی [لباس یا منزل مسکونی] بهره ایشان نکرده بودیم * همانگونه [که قبلاً با مردم مغرب زمین رفتار کرده بود با اینها نیز رفتار کرد] و ما از آنچه داشت میان دو کوه رسید کاملاً مطلع بودیم * سپس از وسیله استفاده کرد و به طرف شمال رفت * تا جایی که میان دو کوه رسید و در فراسوی آن کوه مردمانی را یافت که هیچ سخنی را نمیفهمیدند * گفتند: ای ذوالقرنین، یأجوج و مأجوج در این سرزمین تبهکاراند. آیا برایت هزینهای معین کنیم تا میان ما و ایشان سد بزرگ و محکمی بسازی * گفت: آنچه پروردگارم از ثروت و قدرت در اختیارم گذاشته بهتر است شما مرا با نیرو یاری دهید تا میان شما و ایشان سد محکمی بسازم * سپس شروع کرد و گفت: قطعات بزرگ آهن را برایم بیاورید و با چیدن آنها بر یکدیگر کاملاً دو طرف کوه را برابر کرد و آتش را روشن نموده و دستور داد که در آن بدمند تا وقتی که قطعات آهن سرخ و گداخته شد (و به هم پیوند خورد) و گفت: مس ذوب شده را بیاورید تا بر آن بریزیم: آنقدر سد محکم شد که یأجوج و مأجوج هرگز نتوانستند از آن عبور کنند یا آن را سوراخ نمایند * بعد از تمام شدن سد گفت این از مرحمت پروردگار من است که هر گاه وعده خدا فرارسد آن را ویران و با زمین یکسان میکند و وعده پروردگار من حق است * در آن روز ما آنها را رها میسازیم تا برخی در برخی دیگر موج زنند و دوباره در صور دمیده میشود و ما ایشان را به گونه شگفتی گرد میآوریم * و در آن روز دوزخ را به طرز شگفتی به کافران نشان میدهیم».
در تفسیر (ابن کثیر) در داستان ذیالقرنین چگونگی ساخت این سد محکم از آهن و مس را توسط وی آورده که بعد از ساخت، محکم و یک تکه شده است و ذوالقرنین میگوید: این از جمله رحمتهای خداوند به من است که بین این گروه مفسد و این مردم مظلوم حایل بسازم و وقتی مهلتش تمام شود و خدا بخواهد، آن را با خاک یکسان خواهد کرد و این حادثه حتماً رخ داد و بعد از خراب شدنش آنها موج مانند به مردم حمله میکنند.
در صحیحین از حدیث امالمؤمنین زینب بنت جحش آمده است که روزی رسول خدا صلی الله علیه وسلم که نزد وی خوابیده بود با چهرهای قرمز شده از خواب بیدار شده و میگفت: «لاالاالهالله» وای بر مردم عرب از شری که نزدیک شده است. امروز از سد یأجوج و مأجوج به این اندازه باز شده است [و بین دو انگشت حلقهای درست کرده] و در روایتی: «هفتاد یا نود را نشانه گرفت». گفتم: «یا رسولالله صلی الله علیه وسلم ، اگر صالحان و نیکوکاران در ما باشند هم هلاک میشویم؟ فرمود: آری، اگر پلیدیها افزایش یابد».
در حدیث نواسبن سمعان آمده است که: «بعد از اینکه حضرت عیسی، مسیح دجال را نزد دروازه شهر لدّ میکشد، خداوند به عیسی علیه السلام وحی میکند که مردمی از بندگانم را خارج نمودهام که هیچ کس حتی تو نیز یارای مقابله با آنها را ندارد. بندگانم را به کوه طور پناه ده، خداوند یأجوج و مأجوج را فرستاده که از هر تپهای سرازیر میشوند، حضرت عیسی و همراهانش به خدا پناه میبرند و خداوند کرمی را مأمور آنها کرده و آنها را همچون مرگ یک نفر نابود میسازد و عیسی و یارانش به زمین برمیگردند، ولی حتی یک وجب از زمین را که بوی گندیده و متعفن آنها درامان مانده باشد نیز پیدا نمیکنند که دیگر بار عیسی و یارانش به خدا پناه میبرند و خداوند پرندگانی با گردنی همچون گردن شترهای عظیمالجثه و قوی هیکل را میفرستد و آنها را به جایی که خدا بخواهد انتقال میدهند، سپس خداوند بارانی را به مدت چهل روز میفرستد که به همه نقاط زمین از شهرها گرفته تا صحراها میرسد و زمین را به صورتی شستشو میدهد که مثل آیینه پاک و منزه میگردد، به زمین گفته میشود ثمراتت را برویان و برکاتت را بیرون بریز تا جایی که گروهی از مردم از یک انار میخورند و زیر پوستش نیز سایه میگیرند» تا آنجا که فرمود: «در این حالت خداوند نسیمی لطیف و خوش میفرستد که به زیر بغل مؤمنان نفوذ کرده و روحشان را میگیرد و فقط فاسدان و تبهکاران میمانند که الاغوار و حیوانصفت بر یکدیگر سوار میشوند و قیامت بر همین مردمان به پا میشود».
ابن کثیر میگوید: یأجوج و مأجوج دو طایفه ترکتبار و از سلاله آدم هستند.( بعضی گفتهاند که این دو قبیله از کشور چین برمیخیزند و آنچه این فرضیه را تقویت میکند این است که نژاد ملت چین و ملت ترک یکی است و حتی در اشکالشان نیز به یکدیگر شباهت فراوانی دارند والله اعلم) در حدیث صحیح آمده است که «روز قیامت خداوند به حضرت آدم دستور میدهد که جهنمیان را به جهنم بفرست. آدم میپرسد: چند درصد را؟ میفرماید: از هر یک هزار نفر 999 نفر را به جهنم و یک نفر را به بهشت بفرست و آن زمانی است که کودکان از ترس و وحشت پیر میشوند و زنان حامله سقط جنین میکنند، ندا زده میشود: مژده دهید که یأجوج و مأجوج فدیه شما خواهند بود و در روایتی: «در میان شما دو قوم به نامهای یأجوج و مأجوج هستند که هر جا باشند، اکثریت را تشکیل میدهند».( به روایت بخاری، مسلم و احمد. )
یأجوج و مأجوج گروهی از نوادگان یافث یکی از فرزندان نوح هستند که چون مردم زمین را مورد آزار و اذیت قرار میدادند، ذوالقرنین آنها را داخل سدی محبوس کرد تا خداوند اجازه خروجشان را صادر سازد. { نوح علیه السلام چهار فرزند داشت به نامهای : حام، سام، یام و یافث. یام که همان کنعان باشد که در طوفان غرق شد و نسل کنونی بشر زاده سه فرزند دیگر وی هستند. از سام، عرب، فارس و رومیان به وجود آمدند، از یافث ترکها و سقالبه و یأجوج و مأجوج پدیدار شدند و از حام قبطیان و سودان و بربریان زاده شدند. این نسببندی در حدیثی از رسول اکرم صلی الله علیه وسلم به روایت حافظ ابوبکر بزاز نقل شده است. البته ابن عبدالبر آن را به سیعد بن المسیب رحمهالله نسبت داده است والله اعلم} آنها به شکل ترکهای امروزی هستند و روایات وارده در اینکه آنها شبیه نخلهای بلند یا خیلی کوتاه قد بوده یا گوشهایی دارند که با آنها روی خود را میپوشانند و ... همهاش روایاتی بدون دلیلی است که هیچ اساسی ندارد والله اعلم.
حیوانی از زمین خارج گشته و با مردم سخن میگوید. خداوند میفرماید: « وَإِذَا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ أَخْرَجْنَا لَهُمْ دَابَّةً مِّنَ الْأَرْضِ تُكَلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ كَانُوا بِآيَاتِنَا لَا يُوقِنُونَ» (النمل / 82) «هنگامی که فرمان وقوع قیامت فرامیرسد از جمله نشانههای آن این است که ما جانوری را از زمین برای مردمان بیرون میآوریم که با ایشان سخن گوید که کافران به آیات خدا ایمان نمیآورند».
در چگونگی سخن گفتن این جانور از ابن عباس، حسن و قتاده نقل شده است که با مردم به صورت عادی سخن میگوید. ابن جریر از علی و عطاء نقل کرده که به مردم میگوید که «کافران به آیات خدا یقین نداشتند». در روایتی دیگر از ابن عباس نقل شده که با مردم سخن گفته و آنها را از همدیگر جدا میکند و بر پیشانی کافر مینویسد «کافر» و بر پیشانی مؤمن مینویسد «مؤمن». در روایتی دیگر از وی آمده است: با مردم سخن گفته و آنها را در حرج و مشقت قرار داده و شرمنده میسازد که این روایت جامع بین دو روایت قبلی بوده و ترجیح داده میشود والله اعلم. از ابیسریحه حذیفه بن اسید الغفاری نقل شده است که رسول خدا صلی الله علیه وسلم فرمودند: قیامت فرانمیرسد تا اینکه ده علامت را ببینید: طلوع خورشید از طرف مغرب، دخان، دابه (حیوان) خروج یأجوج و مأجوج، خروج دجال، خروج عیسیبن مریم، و سه خسوف (ماه گرفتگی) یکی در مغرب و دیگری در مشرق و سومی در جزیرهالعرب و آتشی که در سرزمین عدن به پا میشود و مردم را به طرف محشر سوق میدهد و در روایتی: با مردم به راه افتاده هر جا منزل کنند منزل میکند و هرجا بخوابند با آنها متوقف میشود.( به روایت احمد، مسلم و اصحاب سنن)
امام مسلم از ابوهریره رضی الله عنه نقل کرده که رسول خدا صلی الله علیه وسلم فرمودند: «قبل از شش حادثه به اعمالتان رسیدگی کنید: دجال، دخان، دابه الارض، طلوع خورشید از مغرب، رسیدن قیامت و زمانی که به علت کثرت فتنهها اعمالتان کم میشود».( ابن ماجه نیز روایت کرده است)
و امام مسلم از عبدالله بن عمر روایت میکند که فرمود: حدیثی را از رسول خدا صلی الله علیه وسلم حفظ نمودهام که هنوز آن را فراموش نکردهام. شنیدم که رسول خدا صلی الله علیه وسلم میفرمود: «اولین نشانه از نشانههای قیامت، طلوع خورشید از مغرب است و خروج حیوانی که در چاشت بیرون میآید و هر کدام از این دو زودتر بیاید، دومی بلافاصله بعدش خواهد آمد». پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم در این حدیث اولین نشانههای غیر طبیعی را بیان فرموده است. هر چند نشانههای طبیعی مثل نزول عیسیبن مریم و خروج دجال قبل از این دو نشانه خواهد آمد. چون نشانههایی مثل نزول عیسی، خروج دجال، یأجوج و مأجوج، اموری هستند که خارج از طبیعت نبوده و مردم راحتتر آنها را میپذیرند، ولی خروج حیوانی با هیأتی عجیب و غریب و حرف زدنش با مردم و علامتگذاری آنها به کفر و ایمان خارج از فهم و درک مردم بوده و خارج از طبیعتی است که مردم به آن عادت کردهاند و بر اساس این حدیث، خروج این حیوان اولین علامت غیر عادی زمین است و طلوع خورشید از طرف مغرب، اولین علامت از علامتهای غیر طبیعی آسمانی است.( با طلوع خورشید از مغرب، نظامی کونی زمین به هم خورده و حوادث قیامت شروع میشود)
وصلی الله وسلم علی نبینا محمد وعلی آله وصحبه أجمعین. وآخر دعوانا أن الحمدلله رب العالیمن.
سایت عصر اسلام |