|
تاریخ چاپ : |
2024 Nov 21 |
www.islamage.com |
لینک : |
عـنوان : |
خلافت محمد بن هارون ملقب به معتصم (218هـ - 227 هـ) | ||||||||||||||||||
صفات و اخلاق معتصم ابو اسحاق محمد معتصم در سال 179 هجری از مادرش مارده که ام ولد بود متولد شد، او یکی از شش فرزند هارون الرشید بود که به نام محمد صدا زده میشد. او از اندامی متوسط، چهرهی سفید متمایل به سرخی و چشمانی زیبا بر خوردار بود. معتصم فردی کم سواد و به امی بودن نزدیکتر بود تا فرهنگ و دانش، اما همت بالایی در جنگها داشت. وی فردی شجاع و قدرتمند بود و در میدانهای نبرد دلاوریهای زیادی از خود به جا گذاشته بود. معتصم در دوران خلافت برادرش مأمون، ولایت امور شام و مصر را بر عهده داشت، و هنگامی که مأمون بیمار شد عهد خلافت را به او سپرد. با وجودی که عباس پسر مأمون از شهرت وسیعی میان لشکریان عرب برخوردار بود، ولی به خاطر قدرت و توانایی نظامی معتصم، حکمت را در آن دید تا عهد پس از خویش را به برادرش بسپارد تا تضمینی برای سیاستهایی باشد که برای دولت عباسی ترسیم کرده بود. در روز وفات برادرش مأمون، نوزدهم رجب سال 218 هجری با معتصم بیعت کرده شد، ولی نظامیان در آغاز امر از بیعت با وی سر باز زدند و قصد داشتند با عباس پسر مأمون بیعت کنند، اما عباس به خاطر احترام به وصیت پدرش، هر چه سریعتر با عمویش معتصم بیعت کرد، و در پی آن نظامیان نیز از او تبعیت کردند. فتنهی خلق قرآن در دوران معتصم با وجودی که معتصم از علم چندانی برخوردار نبود، ولی از وصیت برادرش مأمون در اجبار مردم بر اعتقاد به خلق قرآن تبعیت کرده، و در این مسأله بر آزار و اذیت مخالفان افزود، و هر کس از علما و اهل رأی که با این اعتقاد مخالفت ورزیدند مورد اذیت و آزار واقع شدند. امام احمد بن حنبل رحمه الله از جمله کسانی است که در خلافت معتصم به خاطر مخالفت با خلق قرآن مورد شکنجه و آزار واقع شد، و سپس به زندان انداخته شد. در روایت دیگر آمده است معتصم گروهی از معتزلیها را فرا خواند تا با امام احمد حنبل در باره خلق قرآن مناظره کنند. این مناظره بعد از سه روز به پایان رسید، اما آنها نتوانستند دلایل قاطعی برای قانع کردن امام احمد ارائه کنند. معتصم بعد از این مناظره امام احمد را هشتاد و سه ضربه شلاق زد، و سپس او را به زندان انداخت. معتصم و ترکها تجربههایی که معتصم از حوادث پیشین به دست آورده بود، او را به این نتیجه رساند که دیگر نمیتوان به فارس و عرب اعتماد کرد، در مورد فارسها او دریافته بود که آنها قصد تسلط بر سلطنت عباسیان دارند، و در مواقع گوناگون این قضیه بر وی مشخص شده بود که هیچ اعتماد یا وفایی نمیتوان میان خلفاء و فارسها تضمین کرد. اما عرب با زوال دولت امین دریافتند که سطنتشان با شمشیر فارسها رو به زوال و نابودی هست، به همین جهت شورش نصر بن شبث در راستای دفاع از عرب بر پا شد. با وجود نابودی شورش نصر، دیگر آن اعتمادی که باید میان خلفا و عرب وجود داشته باشد در میان نبود، به همین خاطر خلیفهی عباسی بایستی در فکر یک عنصر سوم بود تا بتواند به آن اعتماد کرده و کارها را به این عنصر جدید بسپارد. از جهت دیگر معتصم فردی شجاع و جنگجو بود و در این فکر بود که جنگهای طولانی و نبردهای شدیدی را علیه "زط" (کولیها) و بابک خرمدین و رومیها و ... آغاز کند، او برای تقویت ارتش خود از عناصر شجاع و قوی مانند ترکها برای پیروزی لشکر خود استفاده کرد. معتصم روز به روز بر استخدام لشکر ترکها در سپاه خود میافزود، تا جایی که باعث آزار و اذیت مردم در بغداد شده، و اهل بغداد از آنها به تنگ آمدند. معتصم نیز مجبور شد، شهر سامراء را بنا کند تا مقری برای ارتش او باشد. بنای شهر سامراء در سال 221 هجری توسط معتصم آغاز شد. معتصم نخست قصر خویش را در آنجا بنا کرده، سپس برای هر یک از ترکها مکانهای خاصی در این شهر در نظر گرفت. نام این شهر در ابتدا به خاطر زیبایی که داشت "سرّ من رأی" گذاشته بودند، سپس پس از مدتی خراب و ویران گشت، و آن را "ساء من رأی " نامیدند و بعدها این اسم نیز مختصر شده و آن را سامراء نامیدند. شورشها و فتنهها در این دوران از خلافت عباسی الف- قیام محمد بن قاسم در این دوره از خلافت عباسی شورشها و قیامهایی وجود داشت که معتصم میبایست با آنها دست و پنجه نرم کند، از جمله این قیامها خروج محمد بن قاسم است که از نوادگان حسین بن علی بود. این شورش که افراد زیادی را در کنار خود جمع کرده بود، چندین بار با ارتش عباسی وارد جنگ شده، تا اینکه سر انجام عبدالله بن طاهر به دستور معتصم، محمد بن قاسم را اسیر کرده و او را در سامرا حبس کرد. مردم در مورد مرگ او اختلاف کردند بعضی از آنها گفتند که او در زندان مسموم شده و به قتل رسیده، و بعضی دیگر از طرفدارن او بر این باور بودند که او از زندان فرار کرده، و به مکان دیگری رفته است، بیشتر طرفداران این شورش در نواحی کوفه و بلاد طبرستان و کوههای دیلم مستقر بودند. ب- قیام زط یا کولیها یکی از مشکلات دیگری که معتصم در عهد خویش با آن روبرو شد شورش هندیهای معروف به زط بودند، آنها بر بصره سیطره پیدا کرده بودند، این قیام که از عهد مأمون شروع شده بود، در عهد معتصم نیز ادامه داشت. معتصم برای نابودی این شورش لشکری تدارک دیده و فرماندهی آن را به یکی از رهبران شجاع عرب به نام عجیف بن عنسبه سپرد، عجیف نزدیک به نه ماه با آنها جنگید، و همگی آنها را که بیست و هفت هزار نفر از زن و مرد بودند، دستگیر کرده، و در بغداد آنها را به خلیفه تسلیم کرد. این واقعه در سال 220 هجری رخ داد، سپس معتصم آنها را به آسیای صغیر تبعید کرد، این گروه در سال 240 هجری توسط بیزانسیها اسیر شده، و به اروپا برده شدند، و در آنجا به اسم Gypsies معروف گشتند. آنها معمولا در خارج از شهرها زندگی میکردند. ج- جنبش بابک خرمدین (201هـ - 222 هـ) این حرکت یکی از خطرناکترین حرکت دینی از زمان قیام دولت عباسیان بوده است، به گفته مؤرخانی همچون طبری و بغدادی افراد این گروه به تناسخ ارواح (انتقال روح پس از مرگ به شخص دیگر) و رجعت و نوعی سوسیالیسم، اعتقاد داشتند. بیشتر طرفداران این گروه کشاورزان بودند، و سعی داشتند با گرفتن زمین از مالکان بزرگ، آنها را میان کشاورزان تقسیم کنند. د- جنبش های عربی سياست معتصم در کمک گرفتن از ترکها و دادن عطایا به آنها، سبب نارضایتی اعراب گشت. آنها تصمیم گرفتند خود را از دست معتصم رهایی بخشند، به همین جهت توطئهای علیه خلیفه به فرماندهی عجیف آغاز کردند. آنها همچنین موفق شدند عباس بن مأمون را به خروج علیه عمویش معتصم راضی کنند، این گروه بر قتل معتصم و افشین و اشناس اتفاق کردند، اما معتصم از این جریان با خبر شده، و به موقع توانست این توطئه را خنثی کند. اگر چه معتصم این حرکت را در نطفه خفه کرد اما از اثرات به جا مانده از آن رهایی نیافت، از جمله عواقب سرکوبی این جنبش، کنار گذاشتن رهبران عرب و فارس از صحنههای سیاسی، و همچنین اسقاط آنها از دیوان عطایا بود. معتصم و رومیها معتصم بعد از پایان بخشیدن حرکت بابک خرمدین به سوی بلاد روم حرکت کرد، و دربارهی مستحکمترین قلعههای آنها پرسید، گفتند: عموریه، شهری است که تا به حال هیچ یک از فرماندهان مسلمان به آنجا حمله نکرده است، و آنجا نور چشم نصرانیها است، و نزد ایشان از قسطنطنیه نیز با عزتتر است. در حالی که معتصم بر کنار نهر سیحان اقامت داشت، دستور داد تا افشین از مسیر حدث، و آشناس از طریق طرطوس وارد بلاد روم شوند، آنها قرار گذاشتند دو روز بعد در کنار آنکارا همدیگر را ملاقات کنند، بدینوسیله مسلمین وارد آنکارا شده، سپس به سوی عموریه حرکت کردند، در این حمله معتصم در قلب لشکر و افشین سمت راست و آشناس سمت چپ سپاه بودند. آنها در رمضان سال 223 هجری به عموریه رسیده و آنجا را محاصره کردند. (مسافت میان آنکارا و عموریه 140 کیلومتر است)، سپاه عباسی توانستند از طریق شکافی که در دیوار ایجاد شده بود وارد شهر شده و آنجا را فتح کنند، این فتح تاثیر بزرگی در قدرت یافتن مسلمانان داشت، و در آن سو ضعف رومیها را بیشتر نمایان ساخت. وفات معتصم معتصم در نیمهی دوم ماه ربیع الأول به سبب بیماری در گذشت. گویند آغاز بیماری وی در نخستین روز محرم پس از حجامت کردن بود، و از همان هنگام بیمار شد تا اینکه در ماه ربیع الاول وفات نمود. مدت خلافت وی هشت سال و هشت ماه بود، و عمرش در هنگام وفات چهل و شش سال و هفت ماه روایت شده است. وفات او به سال 227 هجری بود. وى چهرهی سپيد آميخته به سرخى، و ريشی بلند مايل به سرخى و چشمانی زيبا داشت. تولد او در قصر خلد بود. معتصم به جمع شىن اوصاف هشتگانه معروف است. امام طبری رحمه الله میگوید: تولد وى به سال صد و هشتاد بود، در ماه هشتم، خليفه هشتم بود، هشتمين نسل عباس بود، عمرش چهل و هشت سال بود، هشت پسر داشت و هشت دختر، هشت سال و هشت ماه پادشاهى كرد. وزیرش "محمد بن عبدالملک زیات" رثایی در وفات او سرود: قد قلت: إذ غیبوک واصطفت علیک آید بالترب والطین اذهب، فنعم الحفیظ کنت علی الدنیا و نعم الظهیر للدین يعنى: هنگامى كه ترا پنهان كردند و خاک و گل بر تو ریختند. من چنين گفتم: برو که تو بهترین نگهبان برای دنیا بودی و تو بهترین یاور دین بودی. پایان خلافت معتصم بالله
ترجمه و تحقیق: أبو أنس www.IslamAge.com
* سیر أعلام النبلاء- للذهبی- تحقیق شيخ شعيب الأرناؤوط. |