سایت عصر اسلام

 

     

 
 
             

کیبورد فارسی

جستجوی پیشرفته

 

7 ارديبهشت 1403 17/10/1445 2024 Apr 26

 

فهـرست

 
 
  صفحه اصلی
  پيامبر اسلام
  پيامبران
  خلفاى راشدين
  صحابه
  تابعين
  قهرمانان اسلام
  علما، صالحان وانديشمندان
  خلفاى اموى
  خلفاى عباسى
  خلفاى عثمانى
  دولتها و حكومتهاى متفرقه
  جهاد و نبردهاى اسلامی
  اسلام در دوران معاصر
  آينده اسلام و علامات قيامت
  عالم برزخ و روز محشر
  بهشت و دوزخ
  تاریخ مذاهب و ادیان دیگر
  مقالات تاریخی متفرقه
  شبهات و دروغ‌های تاریخی
  تمدن اسلام
  كتابخانه
  کلیپهای صوتی
  کلیپهای تصویری
  عضویت در خـبرنامه
  در مـورد سایت
  ارتبـاط با ما
  تمـاس با ما
 
 
 

آمـار سـا یت

 
تـعداد کلیپهای صوتي: 786
تـعداد کلیپهای تصويري: 0
تـعداد مقالات متني: 1144
تـعداد كل مقالات : 1930
تـعداد اعضاء سايت: 573
بازدید کـل سايت: 6830403
 
 

تبـلیغـا  ت

 

سایت جامع فتاوی اهل سنت و جماعت

سایت مهتدین

 
 

 

 

 

 

 

شماره: 36   تعداد بازدید: 13712 تاریخ اضافه: 2010-12-21

سلطان عبدالحميد دوم - بخش دوم (افتخارات سلطان عبدالحمید دوم)

در دوران سلطان عبدالحمید دوم اصلاحات بسیاری در دولت عثمانی صورت گرفت از جمله: ایجاد مدارس نوین به شیوه‌ی امروزی، آموزش نظامی با اسلحه‌ی مدرن، ایجاد مراکز صنعتی برای ساخت ابزار و دستگاه‌های جدید، و بسیاری اصلاحات دیگر که سلطان عبدالحمید در سفری که پیش از خلافتش به اروپا داشت، متوجه نیاز کشورش به این پیشرفت در علم و تکنولوزی شده بود.

سلطان عبدالحمید هنگامی که یکپارچگی و هم دستی سران غرب، را علیه دولت عثمانی مشاهده کرد، برای جلوگیری از زیان آن‌ها و همچنین عقب راندن هجوم فرهنگ غرب به سرزمین‌های عثمانی، در اندیشه‌ی ایجاد یکپارچگی و اتحاد مسلمانان افتاد، و در همین راستا بود که سلطان لقب خلیفه‌ی مسلمانان را برای خود بر گزید و طرح اتحادیه‌ی اسلامی را مطرح ساخت. او با پیشنهاد این طرح قصد تحقق اتحاد و یکدستگی مسلمانان در هند و چین و شبه جزیره‌ی عربستان و غرب و دیگر سرزمین‌های اسلامی را داشت. اندیشه‌ی اتحادیه‌ی اسلامی که اولین بار در دوران سلطان عبدالحمید دوم مطرح شد، دارای اهداف برجسته‌ای بود، که می‌توان آن در نقاط زیر خلاصه کرد:

- مواجهه با فرهنگ و آیین غربی که در دولتها و سرزمین‌های اسلامی رخنه کرده بود.

- جلوگیری از استعمار اروپایی و روسیه، و ایجاد وحدت مسلمانان در برابر آنها.

- به وجود آوردن قدرت سیاسی جهانی از سوی اتحادیه‌ی اسلامی.

- زنده کردن منصب خلافت، بگونه‌ای که عملکرد واقعی داشته باشد، و تنها برای نام و شهرت نباشد.

- برگرداندن قدرت به دولت عثمانی، و تقویت آن با استفاده از وسائل و تکنولوژی پیشرفته.

گروهی از علما برای پیشبرد دعوت به سوی اتحادیه‌ی اسلامی و اتحاد میان مسلمانان با سلطان عبدالحمید همکاری کردند.

ایجاد خط راه آهن به مدینه‌ی منوره در راستای اندیشه‌ی ایجاد اتحادیه‌ی اسلامی

خط راه آهن حجاز یکی از پروژه‌های بزرگ دولت عثمانی از نظر سیاسی و دینی و تمدنی در دوران سلطان عبدالحمید دوم به شمار می‌آید. این پروژه‌ی بزرگ داری چندین هدف بود، که مهمترین آنها عبارتند از: متصل شدن سرزمین‌های اسلامی به پایتخت و مرکز اسلام و آسان نمودن راه حج برای حجاج بیت الله الحرام.

برای همین هنگامی که این پروژه آغاز شد، از سوی دیگر مسلمانان مورد استقبال قرار گرفت. اتصال خط راه آهن به مدینه‌ی منوره در آن دوران کاری بسیار سخت و طاقت فرسا به شمار می‌رفت، اما سلطان عبدالحمید با به کار گرفتن کارگران و مهندسان مسلمان، این پروژه را طی هشت سال کار مداوم به پایان رساند. این خط راه آهن بیش از 1300 کیلومتر امتداد داشت، که حجاج را طی پنج روز از دمشق  به مدینه‌ی منوره حمل می‌کرد. ناگفته نماند که همین مسیر را کاروان‌ها در آن دوران طی چهل روز طی می‌کردند.

تصویر مقابل مسیر قطار را تا مدینه‌ی منوره نمایش می‌دهد. این خط ریلی پس از افتتاح رسمی آن در سال 1326هـ (1908م)، تا نه سال به حجاج و اهل حرمین خدمات شایان و ارزنده‌ای تقدیم کرد، اما این خط در جنگ جهانی اول مورد حمله‌ی دشمنان اسلام قرار گرفت و آن را بمباران کردند.

چه بسا دشمنان اسلام از یکپارچگی مسلمانان در حج بسیار هراس داشتند، به ویژه هنگامی که سفر حج آسان‌تر باشد، تعداد شرکت کنندگان نیز بیشتر می‌شد. به جرات می‌توان گفت که ایجاد خط راه آهن سرزمین حجاز یکی از افتخارات دولت عثمانی در این دوران به شمار می‌آید، که حتی امروزه که بیش از صد سال از این پروژه می‌گذرد، دولتهای اسلامی نتوانستند برای آسانی حمل و نقل حجاج و کالا، راه آهن را از کشورهای اسلامی به حرمین شریفین متصل سازند.

طرح عربی ساختن دولت

سلطان عبدالحمید از هنگامی که متولی حکومت گشته بود، ضرورت زبان عربی را برای سرزمین و حکومت خویش حس کرده بود. بنابراین عربی ساختن دولت یکی دیگر از طرح‌های پیشنهادی سلطان عبدالحمید دوم بود، زیرا او به خطر غربی شدن دستگاه حکومتی و فاصله‌ی آنها از فرهنگ و تمدن اسلامی پی برده بود، چه بسا این امر سبب شناخت بیشتر نسبت به قرآن و سنت می‌شد، و در پی آن فرهنگ اسلامی بیشتر گسترش می‌یافت. ولی هنگامی که این طرح به صدر اعظم و وزیران ارائه شد، آنها مخالفت ورزیدند، و آن را سبب نابودی لغت ترکی دانستند.

استاد محمد قطب در این باره می‌گوید: "اگر تصور کنیم که دولت عثمانی عربی می‌گشت، و مردم به زبان عربی که زبان دین است سخن می‌گفتند، شکی وجود نداشت که عوامل وحدت و یکپارچگی در دولت قدرت و توانایی بیشتر در مقابل عابثین و مسخره کنندگان دین به خود می گرفت."

سلطان عبدالحمید برای انتشار اندیشه‌ی اسلامی در میان نسل جوان، پس از اهتمام به ساخت مدارس برای پسران و دختران، برخی از دروس مانند قرآن کریم و فقه و تفسیر را در برنامه‌ی مدارس گنجانید، تا بدینوسیله بتواند مقداری از این ضعف دینی را جبران سازد.

سخنان طلایی سلطان عبدالحمید در برابر صهیونیست‌ها

درگیری با یهودیان یکی از مهمترین رویدادهای تاریخی در سلطنت سلطان عبدالحمید دوم به شمار می‌آید. همان طور که می‌دانیم کینه‌توزی یهودیان علیه مسلمانان از ظهور اسلام تا به امروز ادامه دارد. در دوران رسول الله ـ صلی الله علیه و سلم ـ با خروج یهود از مدینه‌ی منوره، و در دوران عمر بن خطاب ـ رضی الله عنه ـ با خارج ساختن آنها از شبه جزیره‌ی عربستان، بر کینه و بغض و حسادت آنها افزوده شد. آنها همواره با به وجود آوردن شخصیت‌هایی مانند عبدالله بن سبأ و قرمطی‌ها و حشاشان و غیره سعی در براندازی نظام اسلامی و تشویش تاریخ مسلمانان داشتند.

در دوران سلطان عبدالحمید، نیز یهودیان صهیونیست در فکر گسترش افکار پلید خویش، و تشکیل حکومت مستقل یهودی بودند، این حرکت یهودی که به رهبری «تئودور هرتزل» بود، توانست حمایت برخی از دول اروپایی همچون آلمان و بریتانیا و فرانسه را به دست آورد، و از این طریق فشار خویش را بر دولت عثمانی بیشتر ساخته، و درخواست‌های خود که در راس آن‌ها دادن فلسطین به آن‌ها بود، را مطرح سازد.

این گروه از حلیه‌های مختلفی مانند دادن مال و ثروت، پرداخت وام‌های دولت عثمانی و غیره استفاده کردند تا بتوانند رضایت سلطان عبدالحمید دوم را برای اشغال فلسطین جذب کنند، اما سلطان عبدالحمید در برابر خواسته‌های آنان سر فرو نیاورد، و سخنان طلایی خویش را که در صفحات تاریخ نقش بسته است بیان داشت، و گفت:

"من نمی‌توانم حتی از یک وجب خاک فلسطین گذشت کنم. این سرزمین ملک من نیست بلکه ملک امت اسلامی است و این امت در حفظ این سرزمین تلاش بسیاری کرده است و آن را با خونش آبیاری کرده است. پس یهود پولهای میلیونی خود را نگه دارد و اگر روزی دولت خلافت پاره پاره گشت می‌توانند فلسطین را بدون هیچ بهایی بدست بیاورند. اما تا زمانی که من زنده هستم اگر بدنم تکه تکه شود برای من آسانتر از آن است که ببینم فلسطین از دولت عثمانی جدا گشته است و این امری‌ است که هرگز متحقق نخواهد شد. من هرگز نمی‌توانم راضی شوم که بدن ما در حالی که زنده هستیم تکه تکه شود (منظور وی جدایی فلسطین است)".

وی در جایی دیگر در مورد قدس می‌گوید: " به چه دلیل ما قدس را رها کنیم،... بی‌شک این سرزمین همیشه از آن ما بوده و خواهد بود، و اینگونه باقی خواهد ماند، زیرا قدس از شهرهای مقدس ماست، و در سرزمین اسلامی واقع شده است، و ناگزیر باید برای ما باقی بماند".

عزل و وفات سلطان عبدالحمید دوم

هنگامی که یهودیان و دشمنان اسلام به شجاعت سلطان عبدالحمید پی بردند، و با اراده‌ی قوی این سلطان عثمانی مواجه شدند، تصمیم جدی برای براندازی و عزل وی گرفتند، چون تا هنگامی که این فرد بر سلطنت باشد، صهیونیسم به اهداف پلید خویش دست نخواهد یافت، بنابراین آنها با وجود آوردن گروه‌هایی دارای افکار فراماسونری، و تشکیل «انجمن اتحاد و ترقی» تلاش خود را برای عزل سلطان عبدالحمید دوم آغاز کردند، و سرانجام با کمک این گروهها و دسیسه‌های گوناگون، در سال 1909هـ وی را از سلطنت عزل کردند، 240 عضو از مجلس اعیان برای عزل سلطان اقدام کردند.

روزی که سلطان عبدالحمید دوم عزل شد، روز جشن و شادی برای یهودیان و فراماسونیست‌ها به شمار می‌آمد، زیرا به اهداف خود نزدیکتر شده بودند.

سلطان عبدالحمید دوم پس از عزل از سلطنت، نزدیک به ده سال در میان مسلمانان زندگی کرد، و سرانجام در تاریخ 28 ربیع الاول سال 1336هـ (10 فوریه 1918م) دار فانی را وداع گفت، و به جوار رحمت حق پیوست. در تشییع جنازه‌ی وی بسیاری از مسلمانان از شهرهای مختلف شرکت جستند، و شعرا در وصف او شعر سرودند، حتی مخالفان و دشمنان او نیز در مدح او لب به سخن گشودند.

احمد شوقی امیر الشعرای عرب در وصف او چنین می‌سراید:

ضجت عليك مآذن ومنابر                   وبكت عليك ممالك ونواح

الهند والهة ومصر حزينة                    تبكي عليك بمدمع سحاح

والشام تسأل والعراق وفارس              أمحا من الأرض الخلافة ماح؟

نزعوا عن الأعناق خير قلادة          ونضوا عن الأعطاف خير وشاح

من قائل للمسلمين مقالة                 لم يوحها غير النصيحة واح

عهد الخلافة فيه أول ذائد                 عن حوضها بيراعه نضاح

إني أنا المصباح لست بضائع                حتى أكون فراشة المصباح

شناسنامه‌ی سی و چهارمین خلیفه‌ی عثمانی

نام كامل

سلطان عبدالحمید دوم فرزند عبدالمجید اول فرزند محمود دوم فرزند عبدالحمید اول فرزند احمد سوم بن محمد چهارم بن ابراهيم اول بن احمد بن محمد سوم بن مراد سوم بن سليم دوم بن سليمان قانوني بن سليم اول بن بايزيد بن محمد فاتح بن مراد بن محمد بن بايزيد بن مراد بن اورخان بن عثمان بن ارطغرل.

ترتیب در خلافت

سی و چهارمین

تاريخ ميلاد

1258هـ

دوران خلافت

(1293-1326هـ/ 1876-1909م)

تاريخ وفات

1336هـ

خلیفه‌ی قبلی

سلطان مراد پنجم

خلیفه‌ی بعدی

سلطان محمد پنجم

ترجمه و تحقیق: أبو أنس

سايت عصر اسلام

www.IslamAge.com


مصادر و مراجع:

* الدولة العثمانیة- تألیف: دکتر علی محمد صلابی.

* الدولة العثمانية في التاريخ الإسلامي الحديث - تألیف: اسماعيل احمد ياغى

* سایت ويكيبيديا، سایت قصة الإسلام ، الموسوعة الحرة- سایت إسلام أون لاین . نت -  سایت المعرفه

* تاريخ الدولة العلية العثمانية - تألیف: محمد فریک بک

* التاريخ الاسلامى، العهد العثمانى ، تألیف محمود شاکر، المکتب الإسلامی، الطبعة الثالثة، 1411هـ/1991م.

 

بازگشت به بالا

بازگشت به نتایج قبل

ارسال به دوستان

چاپ  
 

تبـلیغـا  ت

     

سايت اسلام تيوب

اخبار جهان اسلام

 
 

تبـلیغـا  ت

 

سایت نوار اسلام

دائرة المعارف شبکه اسلامی

 
 

 حـد  یـث

 

رسول خدا صلی الله علیه و سلم  فرموده است: 
(لقد کان فیمن کان قبلکم من الأمم المحدثون؛ فان یک فی امتی احد فانه عمر)
«در میان امتهای گذشته، افرادی وجود داشتند که به آن‌ها الهام می‌شد و اگر در امت من، چنین کسی وجود می داشت، قطعاً عمر بود».
بخاری ش (3689)؛ مسلم، ش (2398)

 
 

نظرسـنجی

 

آشنایی شما با سایت از چه طریقی بوده است؟


لينك از ساير سايت ها
موتورهاي جستجو
از طريق دوستان