سایت عصر اسلام

 

     

 
 
             

کیبورد فارسی

جستجوی پیشرفته

 

18 فروردين 1404 08/10/1446 2025 Apr 07

 

فهـرست

 
 
  صفحه اصلی
  پيامبر اسلام
  پيامبران
  خلفاى راشدين
  صحابه
  تابعين
  قهرمانان اسلام
  علما، صالحان وانديشمندان
  خلفاى اموى
  خلفاى عباسى
  خلفاى عثمانى
  دولتها و حكومتهاى متفرقه
  جهاد و نبردهاى اسلامی
  اسلام در دوران معاصر
  آينده اسلام و علامات قيامت
  عالم برزخ و روز محشر
  بهشت و دوزخ
  تاریخ مذاهب و ادیان دیگر
  مقالات تاریخی متفرقه
  شبهات و دروغ‌های تاریخی
  تمدن اسلام
  كتابخانه
  کلیپهای صوتی
  کلیپهای تصویری
  عضویت در خـبرنامه
  در مـورد سایت
  ارتبـاط با ما
  تمـاس با ما
 
 
 

آمـار سـا یت

 
تـعداد کلیپهای صوتي: 786
تـعداد کلیپهای تصويري: 0
تـعداد مقالات متني: 1144
تـعداد كل مقالات : 1930
تـعداد اعضاء سايت: 575
بازدید کـل سايت: 7558604
 
 

تبـلیغـا  ت

 

سایت جامع فتاوی اهل سنت و جماعت

سایت مهتدین

 
 

 

 

 

 

 

شماره: 32   تعداد بازدید: 4270 تاریخ اضافه: 2015-05-15

علامه بکر بن عبدالله ابوزید رحمه الله

علامه بکر بن عبدالله ابوزید رحمه الله


نام و نسب:

ایشان بکر بن عبدالله ابوزید، فرزند محمد بن عبدالله بن بکر بن عثمان است که نسبش به بنی‌زید اعلی می‌رسد که از قبیلهٔ بنی زید قضاعی هستند. ایشان به سال ۱۳۶۵ هجری در نجد دیده به جهان گشود.

 

زندگی علمی:

تا سال دوم ابتدایی در مکتب‌خانه درس خواند، سپس به سال ۱۳۷۵ به ریاض منتقل شد و تحصیلات ابتدایی را در آنجا ادامه داد. سپس وارد معهد علمی شد و پس از آن به دانشکدهٔ شریعت پیوست و در سال ۸۷-۸۸ هجری از دانشکدهٔ شریعت ریاض با رتبهٔ نخست فارغ التحصیل شد.

ایشان در سال ۱۳۸۴ به مدینهٔ منوره منتقل شد و به عنوان مسئول کتابخانهٔ عمومی دانشگاه مدینه مشغول به کار شد.

شیخ بکر در کنار تحصیل آکادمیک از حلقات علمی دیگر علما در ریاض و مکه و مدینه نیز بهره می‌برد. در مکه در محضر شیخ قاضی صالح بن مطلق بیست پنج مقام از مقامات حریری، و در فقه، کتاب بیوع زاد المستقنع حجاوی را خواند.

و در مکه در موسم حج سال ۱۳۸۵ هجری، بر شیخ خود، شیخ عبدالعزیز بن عبدالله بن باز، کتاب حج را از منتقی، نوشتهٔ مجد ابن تیمیه خواند.

همچنین در مسجد الحرام از شیخ سلیمان بن عبدالرحمن بن حمدان، اجازه‌ای مکتوب مبنی بر روایت همهٔ کتب سنت دریافت نمود.

سپس در مدینه فتح الباری و بلوغ المرام و تعدادی از رسائل در فقه و توحید و حدیث را نزد شیخ بن باز در خانهٔ ایشان آموخت. ایشان دو سال ملازمت شیخ بن باز را نمود.

همینطور به مدت ده سال ملازم و هم‌نشین شیخ محمد امین شنقیطی بود و کتب بسیاری را در تفسیر و علم نسب و دیگر علوم نزد ایشان خواند، تا آنکه علامه شنقیطی ـ رحمه الله ـ در سال ۱۳۹۳ هجری دیده از جهان فرو بست.

شیخ بکر در سال ۱۴۰۰ هجری از معهد عالی قضاء مدرک فوق لیسانس را دریافت کرد و سپس در سال ۱۴۰۳ هجری درجهٔ دکتری را به دست آورد.

 

فعالیت‌های عملی:

ایشان از سال ۸۸ هجری پس از فارغ التحصیلی از دانشکدهٔ شریعت به دستور پادشاه به عنوان قاضی در مدینهٔ منوره منصوب شد و تا سال ۱۴۰۰ در این مسئولیت ماند.

در سال ۱۳۹۰ هجری به عنوان مدرس در مسجد نبوی شریف تعیین شد و تا سال ۱۴۰۰ هجری در مسجد نبوی تدریس نمود.

به سال ۱۳۹۱ هجری به دستور پادشاه به امامت و خطابت مسجد نبوی شریف تعیین شد و تا سال ۱۳۹۶ هجری در این منصب باقی ماند.

در سال ۱۴۰۰ هجری قمری به عنوان وکیل عام وزارت دادگستری تعیین گردد و سپس در سال ۱۴۱۲ به عضویت کمیسیون فتوا و هیات کبار علما در آمد.

شیخ بکر ابوزید در سال ۱۴۰۵ هجری به دستور پادشاهی به عنوان نمایندهٔ عربستان در مجمع بین المللی فقه اسلامی، وابسته به سازمان کنفرانس اسلامی تعیین و به ریاست آن برگزیده شد.

 

تالیفات:

علامه بکر بن ابوزید رحمه الله در زمینه‌های مختلفی از جمله حدیث و فقه و لغت و معلومات عمومی دارای تالیفاتی هستند که بسیاری از آن به زیور طبع آراسته گردیده از جمله:

 

در فقه:

۱- فقه القضايا المعاصرة: (فقه النوازل) ثلاثة مجلدات فيها خمس عشرة قضية فقهية مستجدة في خمس عشرة رسالة:

۲- التقنين والإلزام.

۳- المواضعة في الاصطلاح.

۴- أجهزة الإنعاش وعلامة الوفاة.

۵- طفل الأنابيب.

۶- خطاب الضمان البنكي.

۷- الحساب الفلكي.

۸- البوصلة.

۹- التأمين.

۱۰-  التشريح وزراعة الأعضاء.

۱۱- تغريب الألقاب العلمية.

۱۲- طاقه الائتمان.

۱۳- بطاقة التخفيض.

۱۴- اليوبيل.

۱۵- المثامنة في العقار.

۱۶- التمثيل.

۱۷- ( التقريب لعلوم ابن القيم) یک جلد.

۱۸- ( الحدود والتعزيرات) یک جلد.

۱۹- ( الجناية على النفس وما دونها) یک جلد.

۲۰- ( اختيارات ابن تيمية) للبرهان ابن القيم، تحقيق.

۲۱- (حكم الانتماء إلى الفرق والأحزاب والجماعات الإسلامية) یک جلد.

۲۲- (معجم المناهي اللفظية) یک جلد.

۲۳- لا جديد في أحكام الصلاة.

۲۴- تصنيف الناس بين الظن واليقين.

۲۵- التعالم.

۲۶- حلية طالب العلم.

۲۷- آداب طالب الحديث من الجامع للخطيب.

۲۸- الرقابة على التراث.

۲۹- تسمية المولود.

۳۰- أدب الهاتف.

۳۱- الفرق بين حد الثوب والأزرة.

۳۲-  أذكار طرفي النهار.

۳۳- ( المدخل المفصل إلى مذهب الإمام أحمد بن حنبل) دو جلد.

۳۴- ( البلغة في فقه الإمام أحمد بن حنبل)  اثر فخر ابن تيمية، یک جلد، تحقيق.

۳۵- (فتوى السائل عن مهمات المسائل).

 

در حدیث و علوم آن:

۳۶- (التأصيل لأصول التخريج وقواعد الجرح والتعديل). سه جلد.

۳۷- معرفة النسخ والصحف الحديثة.

۳۸- التحديث بما لا يصح فيه حديث.

۳۹- ( الجد الحثيث في معرفة ما ليس بحديث)  اثر غزی، تحقيق. ۳۹-۴۳- ( الأجزاء الحديثية) یک جلد، شامل پنج رساله:

۴۰- (مرويات دعاء ختم القرآن الكريم) جزء.

۴۱- (نصوص الحوالة) جزء.

۴۲- (زيارة النساء للقبور) جزء.

۴۳- (مسح الوجه باليدين بعد رفعهما بالدعاء) جزء.

۴۴- (ضعف حديث العجن) جزء.

 

در موضوعات عمومی:

۴۵- ۴۸- النظائر در یک جلد،شامل چهار مبحث:

۴۵- العزاب من العلماء وغيرهم

۴۶- التحول المذهبي

۴۷- التراجم الذاتية

۴۸- الطائف الكلم في العلم

۴۹- (طبقات النسابين) یک جلد.

۵۰- (ابن القيم: حياته، آثاره، موارده) یک جلد.

۵۱- ۵۵- (الردود) یک جلد، شامل پنج رساله:

۵۱- الرد على المخالف

۵۲- تحريف النصوص

۵۳- براءة أهل السنة من الوقيعة في علماء الأمة

۵۴- عقيدة ابن أبي زيد القيرواني وعبث بعض المعاصرين بها.

۵۵-  التحذير من مختصرات الصابوني في التفسير.

۵۶- (بدع القراء) رساله.

۵۷- خصائص جزيرة العرب

۵۸- (السحب الوابلة على ضرائح الحنابلة)، ۳ جلد، اثر شيخ محمد بن عبد الله بن حميد مفتی حنابلة در مكة چاپ سال ۱۲۹۶ هـ- رحمه الله تعالى- تحقيق مشترک.

۵۹- (تسهيل السابلة إلى معرفة علماء الحنابلة) اثر شيخ/ صالح بن عبد العزيز بن عثيمين مكی- رحمه الله تعالى- تحقيق در دو جلد.

۶۰- علماء الحنابلة من الإمام أحمد إلى وفيات القرن الخامس عشر الهجري، یک جلد بر اساس روش الأعلام نوشتهٔ زركلی.

۶۱- دعاء القنوت.

۶۲- (فتح الله الحميد المجيد في شرح كتاب التوحيد) نوشتهٔ شيخ حامد بن محمد الشارقی- رحمه الله تعالى- یک جلد، تحقيق.

۶۳- نظرية الخلط بين الإسلام وغيره من الأديان.

۶۴- تقريب آداب البحث والمناظرة.

۶۵- (جبل إلال بعرفات)، تحقيقات تاريخية وشرعية.

۶۶- مدينة النبي صلى الله عليه وسلم رأي العين.

۶۷- (قبة الصخرة، تحقيقات في تاريخ عمارتها وترميمها).

 

وفات:

شیخ بکر بن عبدالله ابوزید، رحمه الله تعالی در تاریخ ۲۸ محرم ۱۴۲۹ هجری برابر با ۵ فوریهٔ ۲۰۰۸ میلادی در شهر ریاض دیده از جهان فرو بست.

 

بازگشت به بالا

بازگشت به نتایج قبل

ارسال به دوستان

چاپ  
 

تبـلیغـا  ت

     

سايت اسلام تيوب

اخبار جهان اسلام

 
 

تبـلیغـا  ت

 

سایت نوار اسلام

دائرة المعارف شبکه اسلامی

 
 

 حـد  یـث

 

حدیث: (وَيْحَ عَمَّارٍ، تَقْتُلُهُ الفِئَةُ البَاغِيَةُ، يَدْعُوهُمْ إِلَى الجَنَّةِ، وَيَدْعُونَهُ إِلَى النَّارِ) و رد شبهه ی روافض درباره ی معاویه رضی الله عنه.


از جمله امور واجب بر مسلمان؛ داشتن حسن ظن به صحابه ی رسول الله صلی الله علیه و سلم است. زیرا صحابه بهترین یاران برای بهترین پیامبر بودند. در نتیجه حق آنان ستایش است. و کسی که به آنان طعن زند در واقع به دین خود طعن زده است.


امام ابو زرعه رازی رحمه الله در این باره فرموده: (اگر کسی را دیدی که از شأن و منزلت صحابه می کاهند؛ پس بدان که وی زندیق است. زیرا رسول الله صلی الله علیه و سلم بر ما حق دارند همانطور که قرآن بر ما حق دارد. و صحابه همان کسانی بودند که قرآن و سنت رسول الله صلی الله علیه و سلم را به ما رسانده اند. و چنین افرادی فقط می خواهند شاهدان ما را خدشه دار کنند تا از این طریق به صحت قرآن و سنت طعن وارد کنند. در نتیجه آنان زندیق اند)[1].


و یکی از صحابه ای که به ایشان تهمت می زنند؛ صحابی جلیل معاویه رضی الله عنه است. با استدلال به حدیث: (افسوس برای عمار، كه توسط یک گروه یاغی به قتل می رسد.عمار آنها را به بهشت فرا می خواند و آنها وی را به سوی آتش، دعوت می ‌دهند)[2]. که در این مقاله می خواهیم این شبه را رد کنیم.


همانطور که می دانیم عده ای از صحابه ی رسول الله صلی الله علیه و سلم در جنگ صفین به خاطر اجتهاد و برداشتی که داشتند؛ طوری که به نظر هر طرف چنین می رسید که وی بر حق است؛ به قتل رسیدند. به همین دلیل وقتی برای بعضی از آنها روشن شد که در اشتباه بوده اند؛ بر آنچه انجام دادند؛ پشیمان شدند. و پشمیانی توبه است. و توبه؛ گناهان گذشته را پاک می کند؛ بخصوص در حق بهترین مخلوقات و صاحبان بالاترین مقام و منزلت ها بعد از پیامبران و انبیاء الله تعالی.


و کسی که درباره ی این موضوع تحقیق می کند؛ برایش مشخص خواهد شد که سبب این قتال اهل فتنه بودند همان گروهی که باطل را انتشار می دادند.


و همانطور که می دانیم در این قتال بسیاری از صحابه رضی الله عنهم برای ایجاد صلح بین مردم خارج شدند؛ زیرا جنگ و خونریزی متنفر ترین چیز نزد آنان بود.


امام بخاری رحمه الله با سندش از ابی سعید خدری رضی الله عنه روایت کرده: (روزی ابوسعید خدری رضی الله عنه در حال سخن گفتن بود که صحبت از ساختن مسجد نبوی به میان آورد و گفت: ما هر كدام یک خشت حمل می ‌كردیم. ولی عمار دوتا، دوتا حمل می كرد. رسول الله صلی الله علیه و سلم او را دید. و در حالی كه گرد و خاک را از او دور می‌ ساخت، فرمود: افسوس برای عمار، كه توسط یک گروه یاغی به قتل می رسد.عمار آنها را به بهشت فرا می خواند و آنها وی را به سوی آتش، دعوت می ‌دهند. راوی می‌ گوید: عمار بعد از شنیدن این سخن ‏گفت: از فتنه‌ها به الله پناه می ‌برم)[3].


اما در این حدیث مقصود از دعوت به سوی بهشت؛ دعوت به اسباب آن است که همان پیروی از امیر است. و مقصود از دعوت به سوی آتش؛ دعوت به اسباب آن یعنی اطاعت نکردن از امیر و خروج علیه وی است.


اما کسی که این کار را با اجتهاد و برداشتی که جایز باشد؛ می کند؛ معذور خواهد بود.


حافظ ابن کثیر رحمه الله درباره ی این حدیث چنین می فرماید: (این حدیث از جمله دلائل نبوت است؛ زیرا رسول الله صلی الله علیه و سلم درباره ی کشته شدن عمار به دست گروهی یاغی خبر می دهد. و قطعا هم این اتفاق افتاد. و عمار را در جنگ صفین اهل شام به قتل رساندند. که در این جنگ عمار با علی و اهل عراق بود. چنان که بعدا تفاصیل آن را بیان خواهم کرد. و علی در این موضوع بر معاویه اولویت داشت.


و هرگز جایز نیست که به خاطر نام یاغی بر یاران معاویه آنان را کافر بدانیم. چنانکه فرقه ی گمراه شیعه و غیره چنین می کنند. زیرا آنان  با اینکه در این کار نافرمانی کردند؛ اما در عین وقت مجتهد بودند. یعنی با اجتهاد مرتکب چنین عملی شدند. و همانطور که واضح است و همه می دانیم هر اجتهادی صحیح و درست در نمی آید. بلکه کسی که اجتهادش صحیح درآید؛ دو اجر می برد و کسی که در اجتهادش خطا کرده باشد؛ یک اجر به وی خواهد رسید.


و کسی که در این حدیث بعد از سخن: (كه توسط یک گروه یاغی به قتل می رسد) بیافزاید و بگوید: (الله تعالی شفاعت مرا به وی روز قیامت نمی رساند). در حقیقت افترای بزرگی بر رسول الله صلی الله علیه و سلم زده است. زیرا هرگز رسول الله صلی الله علیه و سلم چنین چیزی را نگفته اند. و از طریق صحیح نقل نشده است. والله اعلم.


اما معنای این فرموده که: (عمار آنها را به بهشت فرا می خواند و آنها وی را به سوی آتش، دعوت می ‌دهند) چنین بوده که عمار و یارانش اهل شام را به اتحاد و همدلی دعوت می کرد. اما اهل شام می خواستند چیزی را به دست آورند که دیگران بیشتر از آنان حق داشتند آن را به دست آورند. و نیز می خواستند مردم به صورت جماعات و گروه های مختلفی باشند که هر کدام از آن جماعات برای خود امامی داشته باشند؛ در حالی که چنین چیزی امت را به اختلاف و تضاد می رساند. طوری که هر گروه به راه و روش خود پایبند می بودند و لو که چنین قصد و هدفی هم نداشته باشند)[4].


و حافظ ابن حجر رحمه الله در این باره می فرماید: (اگر گفته شود: عمار در صفین کشته شد؛ در حالی که وی با علی بود. و کسانی هم که وی را به قتل رساندند معاویه و گروهی از صحابه بود که با او همکاری می کردند. پس چطور ممکن است که رسول الله صلی الله علیه و سلم گفته باشد آنان یعنی گروه معاویه و یارانش به آتش دعوت می کردند؟


در جواب می گوییم: زیرا آنان (گروه معاویه و یارانش) گمان می کردند که به سوی بهشت دعوت می دهند. و همانطور که واضح و آشکار است همه ی آنها مجتهد بودند در نتیجه به خاطر پیروی از گمانشان هرگز سرزنش و توبیخ نمی شوند. بنا بر این مقصود از دعوت به سوی بهشت؛ دعوت به عوامل آن که همان اطاعت از امام است؛ می باشد. و عمار آنان را به پیروی از علی رضی الله عنه دعوت می داد؛ زیرا علی در آن زمان امام واجب الطاعه بود. در حالی که معاویه و گروهش به خلاف آنان دعوت می دادند؛ که آن هم به خاطر برداشتی بود که در آن هنگام به آن رسیده بودند)[5].


بنا بر این نکته ی مهم در این مسأله این است که بین مجتهدی که اشتباه کرده با کسی که به عمد فساد و فتنه به راه می اندازد؛ تفاوت و تباین قائل شویم.


و برای اثبات این قضیه این فرموده ی الله عزوجل را برایتان بیان می کنم که می فرماید: (و اگر دو گروه از مؤمنان با يکديگر به جنگ برخاستند، ميانشان آشتی افکنيد و اگر يک گروه بر ديگری تعدی کرد، با آن که تعدی کرده است بجنگيد تا به فرمان الله بازگردد پس اگر بازگشت، ميانشان صلحی عادلانه برقرار کنيد و عدالت ورزيد که الله عادلان را دوست دارد * يقيناً مؤمنان برادرند، پس ميان برادرانتان صلح (وآشتی) بر قرار کنيد، و از الله بترسيد، باشد که شما مشمول رحمت شويد)[6].


همانطور که در آیه می بینیم؛ جنگ بین مؤمنین امکان دارد که پیش آید؛ اما بدون اینکه اسم ایمان از یکی از گروه ها برداشته شود. زیرا در آیه بعد فرموده: (يقيناً مؤمنان برادرند، پس ميان برادرانتان صلح (وآشتی) بر قرار کنيد). یعنی با اینکه با یکدیگر می جنگند امام باز هم آنها را برادر نامیده و به مسلمانان دیگر دستور داده که بین آنها صلح و آشتی برقرار کنند.


شیخ الاسلام ابن تیمیه رحمه الله در باره ی این آیه فرموده: (همانطور که روشن و آشکار است الله سبحانه و تعالی با اینکه ذکر کرده دو گروه باهم می جنگند؛ و یکی بر دیگری تعدی می کند؛ اما هر دو را برادر نامیده و دستور داده که در ابتدا بین آنها صلح برقرار کنیم. سپس فرموده اگر یکی از آن دو گروه بر دیگری تعدی کرد؛ با آن گروه بجنگید. به عبارت دیگر از همان ابتدای امر دستور به جنگ با آنان نداده است؛ بلکه در ابتدا دستور به برقراری صلح داده است.


علاوه بر این رسول الله صلی الله علیه و سلم خبر دادند که خوارج را گروهی خواهد کشت که نردیکتر به حق هستند. و همانطور که می دانیم علی بن ابی طالب و یارانش کسانی بودند که خوارج را کشتند.


در نتیجه این سخن رسول الله صلی الله علیه و سلم که آنان به حق نزدیکتر هستند؛ دلالت دارد بر اینکه علی و یارانش از معاویه و یارانش به حق نزدیکتر بودند؛ با وجود اینکه هر دو گروه مؤمن هستند و شکی در ایمان آنان نیست)[7].


و از ابی سعید خدری رضی الله عنه روایت شده که رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند: (هنگامی كه مسلمانان دچار اختلاف می شوند گروه خوارج از اسلام خارج می گردد و در چنين وضعی از ميان دو طايفه مسلمان كسی كه به حق نزدیکتر است با آنها می جنگد)[8].


شیخ الاسلام ابن تیمیه رحمه الله در این باره فرموده: (این حدیث صحیح دلیل بر این است که هر دو طائفه ی (علی و یارانش و معاویه و یارانش) که با هم می جنگند؛ بر حق هستند. اما علی و یارانش از معاویه و اصحابش به حق نزدیکتر هستند)[9].


پس نتیجه ای که می گیریم این است که: مجرد سخن: (به آتش دعوت می کنند)؛ به معنای کفر نیست. و از چنین برداشتی به الله تعالی پناه می بریم. و کسی که چنین برداشتی از این سخن می کند در واقع نشان دهنده ی جهل بیش از حد وی است. بلکه باید بدانیم این حدیث از احادیث وعید است؛ همانطور که ربا خوار یا کسی که مال یتیم را می خورد در آتش هستند؛ اما چنین کلامی مستلزم کفر فعل کننده ی آن نیست؛ با اینکه عملش حرام است بلکه حتی از گناهان کبیره است.


و بدین ترتیب این شبهه مردود و باطل است.

منبع: islamqa.info

مترجم: ام محمد

 

 

 

 

 

 



[1] ـ الكفاية في علم الرواية: (ص:49).

[2] ـ صحیح بخاری: (وَيْحَ عَمَّارٍ تَقْتُلُهُ الْفِئَةُ الْبَاغِيَةُ يَدْعُوهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ وَيَدْعُونَهُ إِلَى النَّارِ).

[3] ـ صحیح بخاری: (أَنَّهُ كَان يُحَدِّث يَوْماً حَتَّى أَتَى ذِكْرُ بِنَاءِ الْمَسْجِدِ، فَقَالَ: كُنَّا نَحْمِلُ لَبِنَةً لَبِنَةً، وَعَمَّارٌ لَبِنَتَيْنِ لَبِنَتَيْنِ، فَرَآهُ النَّبِيُّ r فَيَنْفُضُ التُّرَابَ عَنْهُ، وَيَقُولُ:«وَيْحَ عَمَّارٍ تَقْتُلُهُ الْفِئَةُ الْبَاغِيَةُ يَدْعُوهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ وَيَدْعُونَهُ إِلَى النَّارِ قَالَ: يَقُولُ عَمَّارٌ: أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الْفِتَنِ).

[4] ـ البداية والنهاية: (4/538).

[5] ـ فتح الباری: (1/542)، و مجموع فتاوى شيخ الإسلام: (4/437).

[6] ـ حجرات:9-10: (وَإِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا ۖ فَإِنْ بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَىٰ فَقَاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّىٰ تَفِيءَ إِلَىٰ أَمْرِ اللَّـهِ ۚفَإِنْ فَاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَأَقْسِطُوا ۖ إِنَّ اللَّـهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ * إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ ۚوَاتَّقُوا اللَّـهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ ).

[7] ـ مجموع الفتاوى (25/ 305-306).

[8] ـ صحیح مسلم: (تَمْرُقُ مَارِقَةٌ عِنْدَ فُرْقَةٍ مِنْ الْمُسْلِمِينَ يَقْتُلُهَا أَوْلَى الطَّائِفَتَيْنِ بِالْحَقِّ).

[9] ـ مجموع الفتاوى: ( 4 / 467 ).

 
 

نظرسـنجی

 

آشنایی شما با سایت از چه طریقی بوده است؟


لينك از ساير سايت ها
موتورهاي جستجو
از طريق دوستان