سایت عصر اسلام

 

     

 
 
             

کیبورد فارسی

جستجوی پیشرفته

 

29 فروردين 1404 19/10/1446 2025 Apr 18

 

فهـرست

 
 
  صفحه اصلی
  پيامبر اسلام
  پيامبران
  خلفاى راشدين
  صحابه
  تابعين
  قهرمانان اسلام
  علما، صالحان وانديشمندان
  خلفاى اموى
  خلفاى عباسى
  خلفاى عثمانى
  دولتها و حكومتهاى متفرقه
  جهاد و نبردهاى اسلامی
  اسلام در دوران معاصر
  آينده اسلام و علامات قيامت
  عالم برزخ و روز محشر
  بهشت و دوزخ
  تاریخ مذاهب و ادیان دیگر
  مقالات تاریخی متفرقه
  شبهات و دروغ‌های تاریخی
  تمدن اسلام
  كتابخانه
  کلیپهای صوتی
  کلیپهای تصویری
  عضویت در خـبرنامه
  در مـورد سایت
  ارتبـاط با ما
  تمـاس با ما
 
 
 

آمـار سـا یت

 
تـعداد کلیپهای صوتي: 786
تـعداد کلیپهای تصويري: 0
تـعداد مقالات متني: 1144
تـعداد كل مقالات : 1930
تـعداد اعضاء سايت: 575
بازدید کـل سايت: 7594348
 
 

تبـلیغـا  ت

 

سایت جامع فتاوی اهل سنت و جماعت

سایت مهتدین

 
 

 

 

 

 

 

شماره: 3   تعداد بازدید: 4415 تاریخ اضافه: 2010-09-22

عثمان بن أرطغرل مؤسس حکومت عثمانی

عثمان فرزند أرطغرل در سال 656 هجری مصادف با 1258 میلادی دیده به جهان گشود. سالی که او در آن به دنیا آمد، مصادف بود با حمله‌ی مغول به رهبری هلاکو؛ لشکر مغول در همین سال، بغداد پایتخت حکومت عباسی را مورد هجوم قرار داده و خليفه مستعصم بالله را به قتل رساندند.

امت مسلمان در آن دوران در ضعف  به سر می‌بردند و خداوند به سبب گناهان و معاصی‌شان، قومی جبار و ستمگر همچون مغول را بر آنها مسلط کرد. قوم مغول از هیچ جنایتی دست بردار نبودند، قریه‌ها و شهرها را تار و مار کرده، و خون‌های بسیاری در این حمله‌ی وحشیانه ریخته شد. اما همه‌ی اینها، آزمایش و امتحانی برای مؤمنان بود، تا بدین وسیله  ایشان را بیدار سازد.

مهمترین صفات و ویژگی‌های عثمان بن أرطغرل (عثمان اول)

هنگامی که سیرت این شخص را مورد بررسی قرار می‌دهیم، صفات و ویژگی‌های یک فرمانده‌ی نظامی و یک رهبر دینی را در او به وفور می‌یابیم. مهم‌ترین این ویژگی‌ها عبارتند:

أ‌) شجاعت، یکی از صفات بارز خلفای عثمانی، به خصوص موسس آن عثمان اول می‌باشد. در سال 700 هجری هنگامی که نصاری در بورصه و مادانوس جمع شدند، تا با تشکیل  اتحاد صلیبی، علیه عثمان بن ارطغرل بجنگند، در این هنگام عثمان با لشکرش به پیش آمد، و لشکر صلیبیان را در هم نوردید. او با شجاعت خود، نزد قبیله‌ی خود معروف و زبانزد گشت، و شجاعتش ضرب المثل مردم گردید.

ب) حکمت: عثمان اول حکمت و بینش عمیقی داشت، وی برای پیشرفت اسلام و ضعیف کردن دشمنان به خصوص نصاری، به کمک علاء الدین شتافت، و سبب فتح بعضی از شهرها شد و توانست نرذ سلطان سلجوقی مقام و منزلت بالایی کسب کند.

ج) اخلاص  و صبر و  ایمان قوی از دیگر ویژگی‌های عثمان اول بود.

اخلاص و ایمان بالا در این شخصیت سبب شد، تا طرفداران او روز به روز افزایش یافته و بر قدرت و اقتتدار حکومت افزوده شود. گفته شده بسیاری از سربازان بیزانس، از شخصیت و اخلاق او متأثر گردیده، و به جمع او پیوستند. شخصیت ایمانی و دینی او سبب شد، تا اعتماد تجار و اهل فکر نسبت به حکومت بیشتر شده، و در پیشرفت اهداف او کمک شایانی کنند.

د)- عدالت: اکثر مراجع تاریخی حکایت از این دارند. هنگامی که ارطغرل پدر عثمان یکی از شهرهای دولت بیزانس را فتح کرد، مسئولیت قضاوت را بر عهده‌ی پسرش گذاشت، و روایت شده یک بار که میان یک مسلمان ترک و یک بیزانسی خصومتی به وجود آمد، او به نفع بیزانسی حکم نمود. شخص بیزانسی تعجب کرده و گفت: چگونه به نفع من که غیر مسلمان هستم حکم کردی؟ عثمان در پاسخ وی گفت: دین اسلام ما را به عدالت دستور می‌دهد و خداوند می‌فرماید: {إن الله يأمركم أن تؤدوا الأمانات الى أهلها واذا حكمتم بين الناس أن تحكموا بالعدل} [النساء: 58] این عدالت او سبب هدایت آن مرد بیزانسی و خانواده‌اش شد.

عثمان بن ارطغرل در اولین مرحله پس از فتح سرزمین‌ها، عدالت و مهربانی را با رعیت آن سرزمین‌ها برقرار ساخت و دستور داد از ظلم و ستم و جور نسبت به آن دیار پرهیز کنند.

روشی که عثمانی‌ها بر اساس آن حرکت کردند

زندگی عثمان اول، مؤسس دولت عثمانی، جهاد و دعوت در راه خدا بود و علما و بزرگان دین با وی ارتباطی تنگاتنگ داشته و بر دستگاه حکومتی نظارت داشتند.

تاریخ، وصیت عثمان به فرزندش اورخان را برای ما ثبت کرده است، او در حالی که در بستر مرگ بود، این وصیت گرانبها را به فرزند خویش نمود، که بعدها این وصایا منهج و قانونی گشت که عثمانی‌ها بر آن حرکت کردند. عثمان به فرزندش اورخان چنین توصیه می‌کند:

* ای فرزندم: تو را بر حذر می‌دارم، از اینکه مشغول به چیزی شوی، که رب العالمین تو را به آن امر نکرده است، و اگر در حکم با مشکلی مواجه شدی، از مشورت کردن با علماء بهره ببر.

* ای فرزندم: به سربازان خود انعام کن، و هیچ‌گاه شیطان تو را به مال و لشکرت مغرور نسازد.

* ای فرزندم: همانا تو می‌دانی، غایت و هدف ما خشنودی رب العالمین است، و با جهاد، روشنایی دین مان کل هستی را در بر می‌گیرد.

* ای فرزندم: ما جزو کسانی نیستیم، که بخاطر شهوت حکومت و سیطره بر دیگر سرزمین‌ها، بجنگیم، بلکه ما با اسلام زندگی می‌کنیم، و با این دین از دنیا می‌رویم.

* ای فرزندم: همانا من به زودی به جوار پروردگارم منتقل می‌شوم، پس من به تو افتخار می‌کنم، به اینکه شخصی عادل در رعیتت باشی، و در راه خدا و برای نشر دین اسلام مجاهدت به خرج دهی.

* در روایت دیگر آمده است، که او خطاب به فرزندش گفته است، ای فرزندم: تو را نسبت به علمای این امت سفارش می‌کنم، که آن‌ها را گرامی داشته، و از احوالشان جویا شوی.

این وصایای گرانبها، که مبنی بر احترام به علما، و پایبندی به شریعت اسلامی بود، منهجی برای حکام عثمانی گشت، و این دلیلی است بر التزام حکام عثمانی به شریعت اسلامی، و دادن مجال به علماء امت برای حل مشکلات دینی و اجتماعی مردم. به درستی که خداوند، محبت این حکومت، به خصوص مؤسس آن عثمان بن ارطغرل، را در قلب مسلمانان قرار داده، و تلاش‌ها و مجاهدت‌های او نزد مسلمین ستوده شده است.

خلفای عثمانی نه تنها رهبرانی سیاسی بلکه داعیان دینی نیز بودند

عثمان ـ رحمه الله ـ در دعوت خویش به رسول الله - صلی الله علیه و سلم - اقتدا می‌کرد. همچنین فرزندان وی پس از وی بر این راه و روش حرکت کردند.

در حکومت عثمانی گروه‌های دعوت ظهور پیدا کردند که اقشار مختلف مردم را به سوی دین اسلام دعوت می‌دادند. حکام و سلاطین نیز از نظر مادی و معنوی نیازهای آن‌ها بر طرف می‌ساختند. وجود دعوت‌گران دینی و اخلاق و سلوک پسندیده‌ی خلفای عثمانی یکی از مهم‌ترین اسباب دخول نصاری به دین اسلام بود، و سبب شد تا ملل و اقوام غیر مسلمان فوج فوج وارد دین اسلام شوند. عثمانیان برای دخول نصاری به دین اسلام راه‌های متعددی را پیمودند، آنها با بر پا کردن مراسمی، اسلام فرد غیر مسلمان را اعلان می‌نمودند، و در مساجد برایش دعا می‌کردند.

همچنین تمسک خلفا به دین، و تواضع و فروتنی در ادای شعائر اسلامی سبب دخول برخی از مسیحیان به دین اسلام گشت.

 ازدواج بسیاری از عثمانیان با زنان و دختران مسیحی سبب هدایت آن‌ها به دست شوهرانشان شد، به خصوص هنگامی که کلیسا آن‌ها از وارد شدن به آنجا منع کرد این باعث شد آن‌ها از شوهران خویش تبعیت کرده، و به دین اسلام وارد شوند.

حکومت عثمانی قبایل مسلمان تابع خویش را به روستاها و دهات نصاری انتقال داد، ودر مقابل تعدادی از نصاری را به جمع مسلمانان منتقل ساخت و بدین‌وسیله به انتشار اسلام در میان نصاری کمک شایانی کرد.

با دادن بخش و عطایا به رعیت و زعمای نصاری، میل و علاقه‌ی آنها به دین اسلام زیاد شده، و بسیاری از هم پیمانان ‌آن‌ها که نصاری بودند، روابط حسنه و خوبی با امپراطوری عثمانی در پیش گرفتند.

عثمانیان دعوت خویش را منحصر به داخل حکومت نکردند، بلکه در سطح خارجی نیز به دعوت الی الله و دخول مردم به دین اسلام اهتمام خاصی می‌ورزیدند. از دیدگاه عثمان بن ارطغرل یکی از وسایل دعوت خارجی، احیای جهاد فی سبیل الله بود، لذا خود وی به این امر توجه بسیاری داشت.

وفات عثمان بن ارطغرل

عثمان اول رحمه الله پس از تلاش و کوشش فروان برای انتشار دین اسلام، سرانجام در سال 726هـ دار فانی را وداع گفت، عهد خلافت پس از عثمان به فرزندش اورخان رسید. وی نیز راه و روش  پدرش را در پیش گرفت.

عثمان اول وصایای گرانبهایی از خود به جای گذاشت، که دیگر خلفای عثمانی بر آن منهج حرکت کردند. در هنگام وفات عثمان اول وسعت دولت عثمانی به بیش از 16000 کیلومتر مربع رسیده بود. وی با لشکر خویش توانست دو شهر بزرگ بیزانس به نام‌های ازنیق و بورصه را فتح کند، و توانست قوای مغولان را که به کمک بیزانسی‌ها آمده بودند، شکست داده و لشکرشان را پراکنده سازد. خداوند او را مورد رحمت و بخشش خویش قرار دهد.

شناسنامه‌ی اولین خلیفه‌ی عثمانی، مؤسس دولت عثمانی

نام كامل

عثمان بن ارطغرل

ترتیب در خلافت

يكم

تاريخ ميلاد

656 هـ 

دوران خلافت

1299-1326 م

تاريخ وفات

726هـ 

خلیفه‌ی قبلی

(پدرش ارطغرل در تشکیل دولت عثمانی نقش بسیارداشته، ولی دولت به فرزندش عثمان نسبت داده می شود.)

خلیفه‌ی بعدی

اورخان بن عثمان

ترجمه و تحقیق: أبو أنس

سايت عصر اسلام

www.IslamAge.com


مصادر و مراجع:

* الدولة العثمانیة- تألیف: دکتر علی محمد صلابی.
* الدولة العثمانية في التاريخ الإسلامي الحديث - تألیف: اسماعيل احمد ياغى
* سایت ويكيبيديا، سایت قصة الإسلام ، الموسوعة الحرة- سایت إسلام أون لاین . نت. سایت المعرفه
* - تاريخ الدولة العلية العثمانية - تألیف: محمد فریک بک
* التاريخ الاسلامى، العهد العثمانى ، تألیف محمود شاکر، المکتب الإسلامی، الطبعة الثالثة، 1411هـ/1991م.

 

بازگشت به بالا

بازگشت به نتایج قبل

ارسال به دوستان

چاپ  
 

تبـلیغـا  ت

     

سايت اسلام تيوب

اخبار جهان اسلام

 
 

تبـلیغـا  ت

 

سایت نوار اسلام

دائرة المعارف شبکه اسلامی

 
 

 حـد  یـث

 

حدیث: (وَيْحَ عَمَّارٍ، تَقْتُلُهُ الفِئَةُ البَاغِيَةُ، يَدْعُوهُمْ إِلَى الجَنَّةِ، وَيَدْعُونَهُ إِلَى النَّارِ) و رد شبهه ی روافض درباره ی معاویه رضی الله عنه.


از جمله امور واجب بر مسلمان؛ داشتن حسن ظن به صحابه ی رسول الله صلی الله علیه و سلم است. زیرا صحابه بهترین یاران برای بهترین پیامبر بودند. در نتیجه حق آنان ستایش است. و کسی که به آنان طعن زند در واقع به دین خود طعن زده است.


امام ابو زرعه رازی رحمه الله در این باره فرموده: (اگر کسی را دیدی که از شأن و منزلت صحابه می کاهند؛ پس بدان که وی زندیق است. زیرا رسول الله صلی الله علیه و سلم بر ما حق دارند همانطور که قرآن بر ما حق دارد. و صحابه همان کسانی بودند که قرآن و سنت رسول الله صلی الله علیه و سلم را به ما رسانده اند. و چنین افرادی فقط می خواهند شاهدان ما را خدشه دار کنند تا از این طریق به صحت قرآن و سنت طعن وارد کنند. در نتیجه آنان زندیق اند)[1].


و یکی از صحابه ای که به ایشان تهمت می زنند؛ صحابی جلیل معاویه رضی الله عنه است. با استدلال به حدیث: (افسوس برای عمار، كه توسط یک گروه یاغی به قتل می رسد.عمار آنها را به بهشت فرا می خواند و آنها وی را به سوی آتش، دعوت می ‌دهند)[2]. که در این مقاله می خواهیم این شبه را رد کنیم.


همانطور که می دانیم عده ای از صحابه ی رسول الله صلی الله علیه و سلم در جنگ صفین به خاطر اجتهاد و برداشتی که داشتند؛ طوری که به نظر هر طرف چنین می رسید که وی بر حق است؛ به قتل رسیدند. به همین دلیل وقتی برای بعضی از آنها روشن شد که در اشتباه بوده اند؛ بر آنچه انجام دادند؛ پشیمان شدند. و پشمیانی توبه است. و توبه؛ گناهان گذشته را پاک می کند؛ بخصوص در حق بهترین مخلوقات و صاحبان بالاترین مقام و منزلت ها بعد از پیامبران و انبیاء الله تعالی.


و کسی که درباره ی این موضوع تحقیق می کند؛ برایش مشخص خواهد شد که سبب این قتال اهل فتنه بودند همان گروهی که باطل را انتشار می دادند.


و همانطور که می دانیم در این قتال بسیاری از صحابه رضی الله عنهم برای ایجاد صلح بین مردم خارج شدند؛ زیرا جنگ و خونریزی متنفر ترین چیز نزد آنان بود.


امام بخاری رحمه الله با سندش از ابی سعید خدری رضی الله عنه روایت کرده: (روزی ابوسعید خدری رضی الله عنه در حال سخن گفتن بود که صحبت از ساختن مسجد نبوی به میان آورد و گفت: ما هر كدام یک خشت حمل می ‌كردیم. ولی عمار دوتا، دوتا حمل می كرد. رسول الله صلی الله علیه و سلم او را دید. و در حالی كه گرد و خاک را از او دور می‌ ساخت، فرمود: افسوس برای عمار، كه توسط یک گروه یاغی به قتل می رسد.عمار آنها را به بهشت فرا می خواند و آنها وی را به سوی آتش، دعوت می ‌دهند. راوی می‌ گوید: عمار بعد از شنیدن این سخن ‏گفت: از فتنه‌ها به الله پناه می ‌برم)[3].


اما در این حدیث مقصود از دعوت به سوی بهشت؛ دعوت به اسباب آن است که همان پیروی از امیر است. و مقصود از دعوت به سوی آتش؛ دعوت به اسباب آن یعنی اطاعت نکردن از امیر و خروج علیه وی است.


اما کسی که این کار را با اجتهاد و برداشتی که جایز باشد؛ می کند؛ معذور خواهد بود.


حافظ ابن کثیر رحمه الله درباره ی این حدیث چنین می فرماید: (این حدیث از جمله دلائل نبوت است؛ زیرا رسول الله صلی الله علیه و سلم درباره ی کشته شدن عمار به دست گروهی یاغی خبر می دهد. و قطعا هم این اتفاق افتاد. و عمار را در جنگ صفین اهل شام به قتل رساندند. که در این جنگ عمار با علی و اهل عراق بود. چنان که بعدا تفاصیل آن را بیان خواهم کرد. و علی در این موضوع بر معاویه اولویت داشت.


و هرگز جایز نیست که به خاطر نام یاغی بر یاران معاویه آنان را کافر بدانیم. چنانکه فرقه ی گمراه شیعه و غیره چنین می کنند. زیرا آنان  با اینکه در این کار نافرمانی کردند؛ اما در عین وقت مجتهد بودند. یعنی با اجتهاد مرتکب چنین عملی شدند. و همانطور که واضح است و همه می دانیم هر اجتهادی صحیح و درست در نمی آید. بلکه کسی که اجتهادش صحیح درآید؛ دو اجر می برد و کسی که در اجتهادش خطا کرده باشد؛ یک اجر به وی خواهد رسید.


و کسی که در این حدیث بعد از سخن: (كه توسط یک گروه یاغی به قتل می رسد) بیافزاید و بگوید: (الله تعالی شفاعت مرا به وی روز قیامت نمی رساند). در حقیقت افترای بزرگی بر رسول الله صلی الله علیه و سلم زده است. زیرا هرگز رسول الله صلی الله علیه و سلم چنین چیزی را نگفته اند. و از طریق صحیح نقل نشده است. والله اعلم.


اما معنای این فرموده که: (عمار آنها را به بهشت فرا می خواند و آنها وی را به سوی آتش، دعوت می ‌دهند) چنین بوده که عمار و یارانش اهل شام را به اتحاد و همدلی دعوت می کرد. اما اهل شام می خواستند چیزی را به دست آورند که دیگران بیشتر از آنان حق داشتند آن را به دست آورند. و نیز می خواستند مردم به صورت جماعات و گروه های مختلفی باشند که هر کدام از آن جماعات برای خود امامی داشته باشند؛ در حالی که چنین چیزی امت را به اختلاف و تضاد می رساند. طوری که هر گروه به راه و روش خود پایبند می بودند و لو که چنین قصد و هدفی هم نداشته باشند)[4].


و حافظ ابن حجر رحمه الله در این باره می فرماید: (اگر گفته شود: عمار در صفین کشته شد؛ در حالی که وی با علی بود. و کسانی هم که وی را به قتل رساندند معاویه و گروهی از صحابه بود که با او همکاری می کردند. پس چطور ممکن است که رسول الله صلی الله علیه و سلم گفته باشد آنان یعنی گروه معاویه و یارانش به آتش دعوت می کردند؟


در جواب می گوییم: زیرا آنان (گروه معاویه و یارانش) گمان می کردند که به سوی بهشت دعوت می دهند. و همانطور که واضح و آشکار است همه ی آنها مجتهد بودند در نتیجه به خاطر پیروی از گمانشان هرگز سرزنش و توبیخ نمی شوند. بنا بر این مقصود از دعوت به سوی بهشت؛ دعوت به عوامل آن که همان اطاعت از امام است؛ می باشد. و عمار آنان را به پیروی از علی رضی الله عنه دعوت می داد؛ زیرا علی در آن زمان امام واجب الطاعه بود. در حالی که معاویه و گروهش به خلاف آنان دعوت می دادند؛ که آن هم به خاطر برداشتی بود که در آن هنگام به آن رسیده بودند)[5].


بنا بر این نکته ی مهم در این مسأله این است که بین مجتهدی که اشتباه کرده با کسی که به عمد فساد و فتنه به راه می اندازد؛ تفاوت و تباین قائل شویم.


و برای اثبات این قضیه این فرموده ی الله عزوجل را برایتان بیان می کنم که می فرماید: (و اگر دو گروه از مؤمنان با يکديگر به جنگ برخاستند، ميانشان آشتی افکنيد و اگر يک گروه بر ديگری تعدی کرد، با آن که تعدی کرده است بجنگيد تا به فرمان الله بازگردد پس اگر بازگشت، ميانشان صلحی عادلانه برقرار کنيد و عدالت ورزيد که الله عادلان را دوست دارد * يقيناً مؤمنان برادرند، پس ميان برادرانتان صلح (وآشتی) بر قرار کنيد، و از الله بترسيد، باشد که شما مشمول رحمت شويد)[6].


همانطور که در آیه می بینیم؛ جنگ بین مؤمنین امکان دارد که پیش آید؛ اما بدون اینکه اسم ایمان از یکی از گروه ها برداشته شود. زیرا در آیه بعد فرموده: (يقيناً مؤمنان برادرند، پس ميان برادرانتان صلح (وآشتی) بر قرار کنيد). یعنی با اینکه با یکدیگر می جنگند امام باز هم آنها را برادر نامیده و به مسلمانان دیگر دستور داده که بین آنها صلح و آشتی برقرار کنند.


شیخ الاسلام ابن تیمیه رحمه الله در باره ی این آیه فرموده: (همانطور که روشن و آشکار است الله سبحانه و تعالی با اینکه ذکر کرده دو گروه باهم می جنگند؛ و یکی بر دیگری تعدی می کند؛ اما هر دو را برادر نامیده و دستور داده که در ابتدا بین آنها صلح برقرار کنیم. سپس فرموده اگر یکی از آن دو گروه بر دیگری تعدی کرد؛ با آن گروه بجنگید. به عبارت دیگر از همان ابتدای امر دستور به جنگ با آنان نداده است؛ بلکه در ابتدا دستور به برقراری صلح داده است.


علاوه بر این رسول الله صلی الله علیه و سلم خبر دادند که خوارج را گروهی خواهد کشت که نردیکتر به حق هستند. و همانطور که می دانیم علی بن ابی طالب و یارانش کسانی بودند که خوارج را کشتند.


در نتیجه این سخن رسول الله صلی الله علیه و سلم که آنان به حق نزدیکتر هستند؛ دلالت دارد بر اینکه علی و یارانش از معاویه و یارانش به حق نزدیکتر بودند؛ با وجود اینکه هر دو گروه مؤمن هستند و شکی در ایمان آنان نیست)[7].


و از ابی سعید خدری رضی الله عنه روایت شده که رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند: (هنگامی كه مسلمانان دچار اختلاف می شوند گروه خوارج از اسلام خارج می گردد و در چنين وضعی از ميان دو طايفه مسلمان كسی كه به حق نزدیکتر است با آنها می جنگد)[8].


شیخ الاسلام ابن تیمیه رحمه الله در این باره فرموده: (این حدیث صحیح دلیل بر این است که هر دو طائفه ی (علی و یارانش و معاویه و یارانش) که با هم می جنگند؛ بر حق هستند. اما علی و یارانش از معاویه و اصحابش به حق نزدیکتر هستند)[9].


پس نتیجه ای که می گیریم این است که: مجرد سخن: (به آتش دعوت می کنند)؛ به معنای کفر نیست. و از چنین برداشتی به الله تعالی پناه می بریم. و کسی که چنین برداشتی از این سخن می کند در واقع نشان دهنده ی جهل بیش از حد وی است. بلکه باید بدانیم این حدیث از احادیث وعید است؛ همانطور که ربا خوار یا کسی که مال یتیم را می خورد در آتش هستند؛ اما چنین کلامی مستلزم کفر فعل کننده ی آن نیست؛ با اینکه عملش حرام است بلکه حتی از گناهان کبیره است.


و بدین ترتیب این شبهه مردود و باطل است.

منبع: islamqa.info

مترجم: ام محمد

 

 

 

 

 

 



[1] ـ الكفاية في علم الرواية: (ص:49).

[2] ـ صحیح بخاری: (وَيْحَ عَمَّارٍ تَقْتُلُهُ الْفِئَةُ الْبَاغِيَةُ يَدْعُوهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ وَيَدْعُونَهُ إِلَى النَّارِ).

[3] ـ صحیح بخاری: (أَنَّهُ كَان يُحَدِّث يَوْماً حَتَّى أَتَى ذِكْرُ بِنَاءِ الْمَسْجِدِ، فَقَالَ: كُنَّا نَحْمِلُ لَبِنَةً لَبِنَةً، وَعَمَّارٌ لَبِنَتَيْنِ لَبِنَتَيْنِ، فَرَآهُ النَّبِيُّ r فَيَنْفُضُ التُّرَابَ عَنْهُ، وَيَقُولُ:«وَيْحَ عَمَّارٍ تَقْتُلُهُ الْفِئَةُ الْبَاغِيَةُ يَدْعُوهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ وَيَدْعُونَهُ إِلَى النَّارِ قَالَ: يَقُولُ عَمَّارٌ: أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الْفِتَنِ).

[4] ـ البداية والنهاية: (4/538).

[5] ـ فتح الباری: (1/542)، و مجموع فتاوى شيخ الإسلام: (4/437).

[6] ـ حجرات:9-10: (وَإِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا ۖ فَإِنْ بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَىٰ فَقَاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّىٰ تَفِيءَ إِلَىٰ أَمْرِ اللَّـهِ ۚفَإِنْ فَاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَأَقْسِطُوا ۖ إِنَّ اللَّـهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ * إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ ۚوَاتَّقُوا اللَّـهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ ).

[7] ـ مجموع الفتاوى (25/ 305-306).

[8] ـ صحیح مسلم: (تَمْرُقُ مَارِقَةٌ عِنْدَ فُرْقَةٍ مِنْ الْمُسْلِمِينَ يَقْتُلُهَا أَوْلَى الطَّائِفَتَيْنِ بِالْحَقِّ).

[9] ـ مجموع الفتاوى: ( 4 / 467 ).

 
 

نظرسـنجی

 

آشنایی شما با سایت از چه طریقی بوده است؟


لينك از ساير سايت ها
موتورهاي جستجو
از طريق دوستان