سایت عصر اسلام

 

     

 
 
             

کیبورد فارسی

جستجوی پیشرفته

 

18 فروردين 1404 08/10/1446 2025 Apr 07

 

فهـرست

 
 
  صفحه اصلی
  پيامبر اسلام
  پيامبران
  خلفاى راشدين
  صحابه
  تابعين
  قهرمانان اسلام
  علما، صالحان وانديشمندان
  خلفاى اموى
  خلفاى عباسى
  خلفاى عثمانى
  دولتها و حكومتهاى متفرقه
  جهاد و نبردهاى اسلامی
  اسلام در دوران معاصر
  آينده اسلام و علامات قيامت
  عالم برزخ و روز محشر
  بهشت و دوزخ
  تاریخ مذاهب و ادیان دیگر
  مقالات تاریخی متفرقه
  شبهات و دروغ‌های تاریخی
  تمدن اسلام
  كتابخانه
  کلیپهای صوتی
  کلیپهای تصویری
  عضویت در خـبرنامه
  در مـورد سایت
  ارتبـاط با ما
  تمـاس با ما
 
 
 

آمـار سـا یت

 
تـعداد کلیپهای صوتي: 786
تـعداد کلیپهای تصويري: 0
تـعداد مقالات متني: 1144
تـعداد كل مقالات : 1930
تـعداد اعضاء سايت: 575
بازدید کـل سايت: 7556452
 
 

تبـلیغـا  ت

 

سایت جامع فتاوی اهل سنت و جماعت

سایت مهتدین

 
 

 

 

 

 

 

شماره: 205   تعداد بازدید: 2703 تاریخ اضافه: 2010-03-25

برخی از احادیثی که ذی‌النورین آن‌ها را از رسول خدا صلی الله عليه وسلم روایت نموده

بسم الله الرحمن الرحیم

ذی‌النورین، احادیث مفید و تأثیرگذاری را از رسول خدا صلی الله عليه وسلم روایت کرده که افراد بسیاری را تحت تأثیر خود قرار داده‌اند. به عنوان مثال سعد بن عبیده از ابوعبدالرحمن سلمی روایت می‌کند که او از عثمان شنید که پیامبر خدا صلی الله عليه وسلم فرمودند:

«خيركم من تعلم القرآن وعلمه».

« بهترین شما آن کسی است که قرآن را فرا گیرد و به مردم نیز آموزش دهد».[1]

من براساس همین حدیث به کار تعلیم قرآن مبادرت نمودم. ابوعبدالرحمن تا زمان حجاج زیست و چون دلیل این عمر دراز را از او پرسیدند، او در جواب گفت: عمل به این حدیث مرا به این‌جا رسانیده است.[2]

حال به چند مورد از احادیثی که ذی‌النورین آن‌ها را از رسول خدا صلی الله عليه وسلم روایت نموده و به مقتضای حال، آن‌ها را به مسلمانان منتقل کرده‌اند، می‌پردازیم:

 

1- اهمیت وضو

روزی ذی‌النورین در میان مردم وضو گرفت، سپس رو به آنان کرد و گفت: می‌خواهم حدیثی را از رسول خدا صلی الله عليه وسلم به شما بگویم که خود آن را از ایشان شنیدم. حضرتص فرمودند:

«مَن تَوَضَّأ فَأَحْسَنَ الوضوءَ، ثمّ دَخَلَ فَصَلَّی، غُفِرَله مابَیْنَه و بینَ الصَّلاةِ الأُخْری حتّی یُصَلِّیها.»[3].

(هر کس وضویش را درست بگیرد، سپس نماز گذارد، تمامی گناهانی که در فاصله میان آن نماز تا نماز دیگر مرتکب شده است، مورد بخشایش قرار می‌گیرد).

 

2- تبعیت از رسول خدا صلی الله عليه وسلم در نحوه‌ي وضو گرفتن

حمران بن أبان روایت می‌کند که ذی‌النورین درخواست آب نمود تا بدان وضو گیرد، او در ابتدا آب را در دهان مضمضه کرد، سپس اشتنشاق نمود، صورتشان و دو ساعدشان را هر یک سه بار شستند و بعد از مسح سر، پا و پشت پایشان را به دقت شستند، آن‌گاه با لبخند رو به همراهان کرد و گفت: «آیا نمی‌پرسید که چرا می‌خندم؟» همراهان گفتند: یا امیرالمؤمنین چرا می‌خندید؟ ایشان گفتند: «در نقطه‌ای نزدیک همین جا، رسول خدا صلی الله عليه وسلم از ما آب خواست، چون آب آوردیم، ایشان به همان صورتی که من وضو گرفتم، وضو گرفت و با لبخند رو به صحابه نمودند و گفتند:

«ألا تسألوني ما أضحكني؟»

«آیا از من نمی‌پرسید چرا می‌خندم»؟ یاران گفتند: یا رسول الله چرا می‌خندید؟ ایشان فرمودند:

«إِنّ العبدَ إذا دعا بوضوء فَغَسَلَ وجهَه، حَطَّ اللهُ عنه کلّ خطیئةٍ أصابها بوجهه، فإذا غسل ذراَعیه کان کذالک، و إن مَسَحَ رأسَه کان کذالک، و إنْ طَهَّرَ قَدَمَیْه کان کذالک»[4].

«اگر فردی وضو بگیرد، خداوند گناهانی را که با صورت، دستان، سروپاهایش انجام داده، مورد عفو قرار می‌دهد».

 

 3- وضو کفّاره گناهان است

ذی‌النورین نقل می‌کند که رسول خدا صلی الله عليه وسلم فرمودند:

«مَنْ أَتَمَّ الوضوءَ کما أَمَرَه اللهُ عَزّوجَلّ، فالصَّلَواتُ المکتوباتُ کفّاراتٌ لمابینَهنّ»[5].

«هر کس طبق دستور خداوند عزوجل  وضو بگیرد، نمازهای فرض، گناهان آن فرد را که در فاصله میان آن‌ها انجام می‌دهد، پاک می‌کند».

 

4- وضو و خواندن دو رکعت نماز سبب بخشایش گناهان است

روزی عثمان از اطرافیان آب خواست تا وضو گیرد، چون آب آوردند، با آن دست راستش را شست، سپس دست راستش را داخل ظرف کرد و سه بار دو دستش را شُست و بعد از مسح سر، سه بار پاهایش را تا قوزک شُست و در آخر گفت: از رسول خدا شنیدم که فرمودند:

«من توضأ نحو وضوئي هذا، ثم صلى ركعتين لا يحدث نفسه فيهما، غفر الله ما تقدم من ذنبه».

«هر کس این‌چنین وضو بگیرد، پس دو رکعت نماز را خالصانه بخواند، خداوند عزوجل  تمام گناهان او را می‌بخشاید».[6]

 

5- کلمه اخلاص و کلمه تقوا چیست؟

عثمان بن عفّان از رسول خدا صلی الله عليه وسلم روایت می‌کند که ایشان فرمودند:

«إني لأعلم كلمة لا يقولها عبد حقًا من قلبه إلا حُرم على النار».

«من کلمه‌ای را می‌دانم که هر کس آن را قلباً بگوید از آتش دوزخ نجات می‌یابد».

عمربن خطاب گفت: من می‌دانم آن کلمه چیست؟ آن کلمه، کلمه اخلاص است که خداوند بزرگ، محمد و یارانش را به آن ملزم نمود، آن کلمه، کلمه تقواست که نبی خدا صلی الله عليه وسلم عمویش ابوطالب را حین احتضار او، به آن فرا می‌خواند، آن کلمه، گفتن لا إله إلّا الله است.[7]

 

6- یقین داشتن به کلمه توحید، فرد را وارد بهشت می‌کند

عثمان بن عفّان از نبی خدا صلی الله عليه وسلم روایت می‌کند که ایشان فرمودند:

«مَن ماتَ وهو یَعْلَمُ أَنْ لا إلاَ إلاّ اللهُ دَخَلَ الجَنَّةَ»[8].

(هر کس ایمان داشته باشد که هیچ معبود و فرمانروایي جز خداوند عزوجل  وجود ندارد، چون بمیرد وارد بهشت شود).

 

7- حسنات و باقیات

حارث، خدمتکار عثمان بن عفّان روایت می‌کند که با خلیفه در مسجد نشسته بودیم، که مؤذن آمد تا اذان گوید، عثمان برای وضو آب خواست، چون آب آوردند، با آن وضو گرفت و پس به همراهان گفت: دیدم که رسول خدا صلی الله عليه وسلم به همین صورت وضو می‌گرفت و بعد از آن به اصحاب فرمودند:

«ومن توضأ وضوئي هذا، ثم قال فصلى صلاة الظهر، غفر له ما كان بينها وبين الصبح، ثم صلى العصر غفر له ما بينها وبين صلاة الظهر، ثم صلى المغرب غفر له ما بينها وبين صلاة العصر، ثم صلى العشاء غفر له ما بينها وبين صلاة المغرب، ثم لعله أن يبيت يتمرغ ليلته، ثم إن قام فتوضأ وصلى الصبح غفر له ما بينها وبين صلاة العشاء، وهن الحسنات يذهبن السيئات».

«هر كس همانند من وضو بگیرد و نماز ظهر را بخواند، تمام گناهانی را که از نماز صبح تا آن موقع انجام داده است، مورد عفو قرار می‌گیرد، چون نماز عصر را خواند، گناهان او در فاصله میان نماز ظهر و عصر مورد بخشایش قرار می‌گیرد، چون به نماز مغرب بایستد، گناهانی را که از نماز عصر تا آن هنگام مرتکب شده بخشوده می‌شوند، چون نماز عشاء را برپا دارد، گناهان او در فاصله میان نماز مغرب و عشا مورد غفران قرار می‌گیرد و چون برای نماز صبح از خواب بیدار شود و آن را اقامه نماید، گناهان او در فاصله میان نماز عشا و صبح مورد بخشایش واقع می‌شوند. این‌ها حسناتی هستند که سیّئات را از میان می‌‌برند».

همراهان گفتند: یا امیرالمؤمنین پس باقیات کدام‌ها هستند؟ او گفت: باقیات عبارتند از: لا إله إلا الله – سبحان الله – الحمد الله – الله اکبر – لاحول و لاقوّة إلا بالله-[9].

 

9- سزای آن که بر پیامبر خدا صلی الله عليه وسلم دروغ بندد

عثمان بن عفّان از رسول خدا صلی الله عليه وسلم روایت می‌کند که ایشان گفتند:

«مَن تَعَمَّدَ علیَّ کذباً فَلْیَتَبَوَّأْ بیتاً فی النّار».

«هر کس به عمد، دروغی بر من می‌بندد، سزایش آتش دوزخ است».

این گوشه‌ای بود از احادیثی که ذی‌النورین از رسول خدا صلی الله عليه وسلم روایت کرده است که خود، دلیلی است بر علم ایشان و علاقه وافر ایشان بر فراگرفتن هر چه بیشتر سنّت رسول خدا صلی الله عليه وسلم و احکام شریعت اسلام.

 

وصلی الله وسلم علی محمد و علی آله و اصحابه الی یوم الدین

منبع: کتاب عثمان ابن عفان، تالیف: محمد علی صلابی

 


سایت عصر اســـلام

IslamAgae.Com

---------------------------------------------------------

[1]- صحیح البخاری (حدیث5028).

[2]- الخلافة الراشدة، یحیی الیحیی، ص420 –421.

[3]- الموسوعة الحدیثیه، مسند احمد (حدیث400).

[4]- الموسوعة الحدیثیة مسند احمد (حدیث415).

[5]- همان (حدیث406).

[6]- همان، (حدیث418).

[7]- الموسوعة الحدیثیة مسند احمد (حدیث447).

[8]- مسد احمد (حدیث464).

[9]- مسند احمد (حدیث513).

 

بازگشت به بالا

بازگشت به نتایج قبل

ارسال به دوستان

چاپ  
 

تبـلیغـا  ت

     

سايت اسلام تيوب

اخبار جهان اسلام

 
 

تبـلیغـا  ت

 

سایت نوار اسلام

دائرة المعارف شبکه اسلامی

 
 

 حـد  یـث

 

حدیث: (وَيْحَ عَمَّارٍ، تَقْتُلُهُ الفِئَةُ البَاغِيَةُ، يَدْعُوهُمْ إِلَى الجَنَّةِ، وَيَدْعُونَهُ إِلَى النَّارِ) و رد شبهه ی روافض درباره ی معاویه رضی الله عنه.


از جمله امور واجب بر مسلمان؛ داشتن حسن ظن به صحابه ی رسول الله صلی الله علیه و سلم است. زیرا صحابه بهترین یاران برای بهترین پیامبر بودند. در نتیجه حق آنان ستایش است. و کسی که به آنان طعن زند در واقع به دین خود طعن زده است.


امام ابو زرعه رازی رحمه الله در این باره فرموده: (اگر کسی را دیدی که از شأن و منزلت صحابه می کاهند؛ پس بدان که وی زندیق است. زیرا رسول الله صلی الله علیه و سلم بر ما حق دارند همانطور که قرآن بر ما حق دارد. و صحابه همان کسانی بودند که قرآن و سنت رسول الله صلی الله علیه و سلم را به ما رسانده اند. و چنین افرادی فقط می خواهند شاهدان ما را خدشه دار کنند تا از این طریق به صحت قرآن و سنت طعن وارد کنند. در نتیجه آنان زندیق اند)[1].


و یکی از صحابه ای که به ایشان تهمت می زنند؛ صحابی جلیل معاویه رضی الله عنه است. با استدلال به حدیث: (افسوس برای عمار، كه توسط یک گروه یاغی به قتل می رسد.عمار آنها را به بهشت فرا می خواند و آنها وی را به سوی آتش، دعوت می ‌دهند)[2]. که در این مقاله می خواهیم این شبه را رد کنیم.


همانطور که می دانیم عده ای از صحابه ی رسول الله صلی الله علیه و سلم در جنگ صفین به خاطر اجتهاد و برداشتی که داشتند؛ طوری که به نظر هر طرف چنین می رسید که وی بر حق است؛ به قتل رسیدند. به همین دلیل وقتی برای بعضی از آنها روشن شد که در اشتباه بوده اند؛ بر آنچه انجام دادند؛ پشیمان شدند. و پشمیانی توبه است. و توبه؛ گناهان گذشته را پاک می کند؛ بخصوص در حق بهترین مخلوقات و صاحبان بالاترین مقام و منزلت ها بعد از پیامبران و انبیاء الله تعالی.


و کسی که درباره ی این موضوع تحقیق می کند؛ برایش مشخص خواهد شد که سبب این قتال اهل فتنه بودند همان گروهی که باطل را انتشار می دادند.


و همانطور که می دانیم در این قتال بسیاری از صحابه رضی الله عنهم برای ایجاد صلح بین مردم خارج شدند؛ زیرا جنگ و خونریزی متنفر ترین چیز نزد آنان بود.


امام بخاری رحمه الله با سندش از ابی سعید خدری رضی الله عنه روایت کرده: (روزی ابوسعید خدری رضی الله عنه در حال سخن گفتن بود که صحبت از ساختن مسجد نبوی به میان آورد و گفت: ما هر كدام یک خشت حمل می ‌كردیم. ولی عمار دوتا، دوتا حمل می كرد. رسول الله صلی الله علیه و سلم او را دید. و در حالی كه گرد و خاک را از او دور می‌ ساخت، فرمود: افسوس برای عمار، كه توسط یک گروه یاغی به قتل می رسد.عمار آنها را به بهشت فرا می خواند و آنها وی را به سوی آتش، دعوت می ‌دهند. راوی می‌ گوید: عمار بعد از شنیدن این سخن ‏گفت: از فتنه‌ها به الله پناه می ‌برم)[3].


اما در این حدیث مقصود از دعوت به سوی بهشت؛ دعوت به اسباب آن است که همان پیروی از امیر است. و مقصود از دعوت به سوی آتش؛ دعوت به اسباب آن یعنی اطاعت نکردن از امیر و خروج علیه وی است.


اما کسی که این کار را با اجتهاد و برداشتی که جایز باشد؛ می کند؛ معذور خواهد بود.


حافظ ابن کثیر رحمه الله درباره ی این حدیث چنین می فرماید: (این حدیث از جمله دلائل نبوت است؛ زیرا رسول الله صلی الله علیه و سلم درباره ی کشته شدن عمار به دست گروهی یاغی خبر می دهد. و قطعا هم این اتفاق افتاد. و عمار را در جنگ صفین اهل شام به قتل رساندند. که در این جنگ عمار با علی و اهل عراق بود. چنان که بعدا تفاصیل آن را بیان خواهم کرد. و علی در این موضوع بر معاویه اولویت داشت.


و هرگز جایز نیست که به خاطر نام یاغی بر یاران معاویه آنان را کافر بدانیم. چنانکه فرقه ی گمراه شیعه و غیره چنین می کنند. زیرا آنان  با اینکه در این کار نافرمانی کردند؛ اما در عین وقت مجتهد بودند. یعنی با اجتهاد مرتکب چنین عملی شدند. و همانطور که واضح است و همه می دانیم هر اجتهادی صحیح و درست در نمی آید. بلکه کسی که اجتهادش صحیح درآید؛ دو اجر می برد و کسی که در اجتهادش خطا کرده باشد؛ یک اجر به وی خواهد رسید.


و کسی که در این حدیث بعد از سخن: (كه توسط یک گروه یاغی به قتل می رسد) بیافزاید و بگوید: (الله تعالی شفاعت مرا به وی روز قیامت نمی رساند). در حقیقت افترای بزرگی بر رسول الله صلی الله علیه و سلم زده است. زیرا هرگز رسول الله صلی الله علیه و سلم چنین چیزی را نگفته اند. و از طریق صحیح نقل نشده است. والله اعلم.


اما معنای این فرموده که: (عمار آنها را به بهشت فرا می خواند و آنها وی را به سوی آتش، دعوت می ‌دهند) چنین بوده که عمار و یارانش اهل شام را به اتحاد و همدلی دعوت می کرد. اما اهل شام می خواستند چیزی را به دست آورند که دیگران بیشتر از آنان حق داشتند آن را به دست آورند. و نیز می خواستند مردم به صورت جماعات و گروه های مختلفی باشند که هر کدام از آن جماعات برای خود امامی داشته باشند؛ در حالی که چنین چیزی امت را به اختلاف و تضاد می رساند. طوری که هر گروه به راه و روش خود پایبند می بودند و لو که چنین قصد و هدفی هم نداشته باشند)[4].


و حافظ ابن حجر رحمه الله در این باره می فرماید: (اگر گفته شود: عمار در صفین کشته شد؛ در حالی که وی با علی بود. و کسانی هم که وی را به قتل رساندند معاویه و گروهی از صحابه بود که با او همکاری می کردند. پس چطور ممکن است که رسول الله صلی الله علیه و سلم گفته باشد آنان یعنی گروه معاویه و یارانش به آتش دعوت می کردند؟


در جواب می گوییم: زیرا آنان (گروه معاویه و یارانش) گمان می کردند که به سوی بهشت دعوت می دهند. و همانطور که واضح و آشکار است همه ی آنها مجتهد بودند در نتیجه به خاطر پیروی از گمانشان هرگز سرزنش و توبیخ نمی شوند. بنا بر این مقصود از دعوت به سوی بهشت؛ دعوت به عوامل آن که همان اطاعت از امام است؛ می باشد. و عمار آنان را به پیروی از علی رضی الله عنه دعوت می داد؛ زیرا علی در آن زمان امام واجب الطاعه بود. در حالی که معاویه و گروهش به خلاف آنان دعوت می دادند؛ که آن هم به خاطر برداشتی بود که در آن هنگام به آن رسیده بودند)[5].


بنا بر این نکته ی مهم در این مسأله این است که بین مجتهدی که اشتباه کرده با کسی که به عمد فساد و فتنه به راه می اندازد؛ تفاوت و تباین قائل شویم.


و برای اثبات این قضیه این فرموده ی الله عزوجل را برایتان بیان می کنم که می فرماید: (و اگر دو گروه از مؤمنان با يکديگر به جنگ برخاستند، ميانشان آشتی افکنيد و اگر يک گروه بر ديگری تعدی کرد، با آن که تعدی کرده است بجنگيد تا به فرمان الله بازگردد پس اگر بازگشت، ميانشان صلحی عادلانه برقرار کنيد و عدالت ورزيد که الله عادلان را دوست دارد * يقيناً مؤمنان برادرند، پس ميان برادرانتان صلح (وآشتی) بر قرار کنيد، و از الله بترسيد، باشد که شما مشمول رحمت شويد)[6].


همانطور که در آیه می بینیم؛ جنگ بین مؤمنین امکان دارد که پیش آید؛ اما بدون اینکه اسم ایمان از یکی از گروه ها برداشته شود. زیرا در آیه بعد فرموده: (يقيناً مؤمنان برادرند، پس ميان برادرانتان صلح (وآشتی) بر قرار کنيد). یعنی با اینکه با یکدیگر می جنگند امام باز هم آنها را برادر نامیده و به مسلمانان دیگر دستور داده که بین آنها صلح و آشتی برقرار کنند.


شیخ الاسلام ابن تیمیه رحمه الله در باره ی این آیه فرموده: (همانطور که روشن و آشکار است الله سبحانه و تعالی با اینکه ذکر کرده دو گروه باهم می جنگند؛ و یکی بر دیگری تعدی می کند؛ اما هر دو را برادر نامیده و دستور داده که در ابتدا بین آنها صلح برقرار کنیم. سپس فرموده اگر یکی از آن دو گروه بر دیگری تعدی کرد؛ با آن گروه بجنگید. به عبارت دیگر از همان ابتدای امر دستور به جنگ با آنان نداده است؛ بلکه در ابتدا دستور به برقراری صلح داده است.


علاوه بر این رسول الله صلی الله علیه و سلم خبر دادند که خوارج را گروهی خواهد کشت که نردیکتر به حق هستند. و همانطور که می دانیم علی بن ابی طالب و یارانش کسانی بودند که خوارج را کشتند.


در نتیجه این سخن رسول الله صلی الله علیه و سلم که آنان به حق نزدیکتر هستند؛ دلالت دارد بر اینکه علی و یارانش از معاویه و یارانش به حق نزدیکتر بودند؛ با وجود اینکه هر دو گروه مؤمن هستند و شکی در ایمان آنان نیست)[7].


و از ابی سعید خدری رضی الله عنه روایت شده که رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند: (هنگامی كه مسلمانان دچار اختلاف می شوند گروه خوارج از اسلام خارج می گردد و در چنين وضعی از ميان دو طايفه مسلمان كسی كه به حق نزدیکتر است با آنها می جنگد)[8].


شیخ الاسلام ابن تیمیه رحمه الله در این باره فرموده: (این حدیث صحیح دلیل بر این است که هر دو طائفه ی (علی و یارانش و معاویه و یارانش) که با هم می جنگند؛ بر حق هستند. اما علی و یارانش از معاویه و اصحابش به حق نزدیکتر هستند)[9].


پس نتیجه ای که می گیریم این است که: مجرد سخن: (به آتش دعوت می کنند)؛ به معنای کفر نیست. و از چنین برداشتی به الله تعالی پناه می بریم. و کسی که چنین برداشتی از این سخن می کند در واقع نشان دهنده ی جهل بیش از حد وی است. بلکه باید بدانیم این حدیث از احادیث وعید است؛ همانطور که ربا خوار یا کسی که مال یتیم را می خورد در آتش هستند؛ اما چنین کلامی مستلزم کفر فعل کننده ی آن نیست؛ با اینکه عملش حرام است بلکه حتی از گناهان کبیره است.


و بدین ترتیب این شبهه مردود و باطل است.

منبع: islamqa.info

مترجم: ام محمد

 

 

 

 

 

 



[1] ـ الكفاية في علم الرواية: (ص:49).

[2] ـ صحیح بخاری: (وَيْحَ عَمَّارٍ تَقْتُلُهُ الْفِئَةُ الْبَاغِيَةُ يَدْعُوهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ وَيَدْعُونَهُ إِلَى النَّارِ).

[3] ـ صحیح بخاری: (أَنَّهُ كَان يُحَدِّث يَوْماً حَتَّى أَتَى ذِكْرُ بِنَاءِ الْمَسْجِدِ، فَقَالَ: كُنَّا نَحْمِلُ لَبِنَةً لَبِنَةً، وَعَمَّارٌ لَبِنَتَيْنِ لَبِنَتَيْنِ، فَرَآهُ النَّبِيُّ r فَيَنْفُضُ التُّرَابَ عَنْهُ، وَيَقُولُ:«وَيْحَ عَمَّارٍ تَقْتُلُهُ الْفِئَةُ الْبَاغِيَةُ يَدْعُوهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ وَيَدْعُونَهُ إِلَى النَّارِ قَالَ: يَقُولُ عَمَّارٌ: أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الْفِتَنِ).

[4] ـ البداية والنهاية: (4/538).

[5] ـ فتح الباری: (1/542)، و مجموع فتاوى شيخ الإسلام: (4/437).

[6] ـ حجرات:9-10: (وَإِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا ۖ فَإِنْ بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَىٰ فَقَاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّىٰ تَفِيءَ إِلَىٰ أَمْرِ اللَّـهِ ۚفَإِنْ فَاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَأَقْسِطُوا ۖ إِنَّ اللَّـهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ * إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ ۚوَاتَّقُوا اللَّـهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ ).

[7] ـ مجموع الفتاوى (25/ 305-306).

[8] ـ صحیح مسلم: (تَمْرُقُ مَارِقَةٌ عِنْدَ فُرْقَةٍ مِنْ الْمُسْلِمِينَ يَقْتُلُهَا أَوْلَى الطَّائِفَتَيْنِ بِالْحَقِّ).

[9] ـ مجموع الفتاوى: ( 4 / 467 ).

 
 

نظرسـنجی

 

آشنایی شما با سایت از چه طریقی بوده است؟


لينك از ساير سايت ها
موتورهاي جستجو
از طريق دوستان