سایت عصر اسلام

 

     

 
 
             

کیبورد فارسی

جستجوی پیشرفته

 

6 مرداد 1403 20/01/1446 2024 Jul 27

 

فهـرست

 
 
  صفحه اصلی
  پيامبر اسلام
  پيامبران
  خلفاى راشدين
  صحابه
  تابعين
  قهرمانان اسلام
  علما، صالحان وانديشمندان
  خلفاى اموى
  خلفاى عباسى
  خلفاى عثمانى
  دولتها و حكومتهاى متفرقه
  جهاد و نبردهاى اسلامی
  اسلام در دوران معاصر
  آينده اسلام و علامات قيامت
  عالم برزخ و روز محشر
  بهشت و دوزخ
  تاریخ مذاهب و ادیان دیگر
  مقالات تاریخی متفرقه
  شبهات و دروغ‌های تاریخی
  تمدن اسلام
  كتابخانه
  کلیپهای صوتی
  کلیپهای تصویری
  عضویت در خـبرنامه
  در مـورد سایت
  ارتبـاط با ما
  تمـاس با ما
 
 
 

آمـار سـا یت

 
تـعداد کلیپهای صوتي: 786
تـعداد کلیپهای تصويري: 0
تـعداد مقالات متني: 1144
تـعداد كل مقالات : 1930
تـعداد اعضاء سايت: 573
بازدید کـل سايت: 7090138
 
 

تبـلیغـا  ت

 

سایت جامع فتاوی اهل سنت و جماعت

سایت مهتدین

 
 

 

 

 

 

 

شماره: 13   تعداد بازدید: 7116 تاریخ اضافه: 2010-03-18

مراحل روز قيامت

مولف: حسين تاجي گله داري

 

بسم الله الرحمن الرحيم

الحمدلله رب العالمین و الصلاة و السلام علی رسول الله و علی آله و اصحابه الی یوم ‏الدین و ‏اما بعد‏:‏

 

1- مرگ

 

مرگ اولين مرحله جدائي از دنيا و نقطه آغاز روزقيامت مي باشد. در حديث روايت شده كه پيغمبر (صلى الله عليه وسلم) فرموده: «هرشخصي كه ميميرد قيامت وي برپا شده است».

و آن امري لازم براي هر شخصي مي باشد و هيچ راه فراري وجود ندارد خداوند مي فرمايد:

﴿كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ﴾ (آل عمران: 185). هر نفس چشنده مرگ است.

و در سوره نساء آيه: 78 مي فرمايد:

﴿أَيْنَمَا تَكُونُوا يُدْرِكْكُمُ الْمَوْتُ وَلَوْ كُنْتُمْ فِي بُرُوجٍ مُشَيَّدَةٍ﴾.

يعني: هر كجا كه باشيد مرگ به شما خواهد رسيد هر چند در قصرها و برجهاي استوار و محكم باشيد.

 

مرگ، از بين برنده لذات، وباعث جدائي از خانواده و فرزند و مال و مقام و تمام تجملات زندگي مي باشد. مرگ حقيقت تلخ و ناگواري است كه به سراغ همه مي آيد، و همه در نزد او يكسان مي باشد، نه به كودك رحم مي كند و نه به آه و فغان مادر داغ ديده و نه به گريه پدر و برادر و خويشاوندان. انسان عاقل بايد براي آن سفر آخرت كه از مرگ آغاز مي شود آمادگي گرفته باشد با انجام دادن اعمال نيك و صالح، و طوري زندگي كند كه اگر هر لحظه اي اجلش فرا برسد بتواند لبيك بگويد، و بايد دانست هنگامي كه اجل شخص فرا ميرسد يك لحظه عقب و جلو نمي شود.

 

شخصي كه در حال سكرات مرگ است فرشتگان را مي بيند. اگر شخصي مؤمن باشد، فرشتگان او را به خوبي و خير مژده مي دهند. ولي اگر كافر يا بدكار باشد او را به بدي و عاقبت نافرجامش بيم مي دهند. (به خداوند پناه مي بريم از عاقبت بد).

هنگامي كه روحش به گلوگاه مي رسد، تمام درهاي توبه بر رويش بسته مي شود، و بر اعمال و كردارش مهر زده مي شود، در حديث آمده است كه: «‌هنگاميكه شخص ميميرد اعمال او منقطع مي گردد، مگر سه چيز كه پيوسته ثوابش به وي مي رسد: يك صدقه جاري. دوم علم سودمندي كه به كسي آموخته است و مردم از آن فايده و بهره مي گيرند سوم فرزند صالح و نيكي به جا گذاشته كه برايش دعا مي كند». مسلم

 بعد از اينكه ملك الموت روحش را گرفت و از اين دنيا وداع گفت و به سراي آخرت شتافت اگر خوب كرده باشد خوب مي بيند و اگر بد كرده، بد مي بيند.

﴿فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ * وَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرّاً يَرَهُ﴾ (الزلزلة: 7- 8).

يعني: براي مؤمن شايسته و پسنديده است كه هميشه مرگ را بياد آورد زيرا كه در انجام اعمال نيك به وي كمك مي كند.

          پيامبر اكرم (صلى الله عليه وسلم) مي فرمايد: «أكثروا ذكر هاذم اللذات». ترمذي

 بسيار بياد بياوريد بر هم زننده بساط خوشي و شادماني را (يعني مرگ).

 

2- قبر

 

هنگامي كه انسان را در قبر، آن گودال تنگ و محدود و وحشتناك سرازير نمودند و سپس رويش خاك ريختند و تمامي اهل خانه و نزديكانش بازگشتند، آن گاه براي وي زندگي جديدي به نام عالم برزخ شروع مي شود، زندگي كه در آن عمل نيست وليكن آزمايش و بلا، و در نتيجه خوشي، يا عذاب، در روايت صحيح آمده است كه:

«سه چيز انسان را همراهي مي كند هنگام مردن، دو تا بر مي گردد و يكي باقي مي ماند اهل و عيالش، مال و دارائيش، و عملش، اهل عيال زن و فرزند و مال و دارائي همه بر مي گردند آن چه كه همراه او باقي مي ماند عمل وي مي باشد».

 پس از اينكه انسان در بستر خاك آرام گرفت و تشيع كنندگان باز گشتند دو فرشته او را مي نشانند و از پروردگار (معبودش) و دين و پيامبرش سئوال ميكنند اگر آن شخص از گروه مؤمنان باشد خداوند او را ثابت قدم مي دارد و جواب صحيح و درست به وي الهام مي كند، چنانكه در قرآن مجيد مي فرمايد:

﴿يُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الْآخِرَةِ﴾ (إبراهيم: 27).

يعني: خداوند تعالي آن مردميكه ايمان آورده اند با كلمه حق كه ثابت و پايدار است در دنيا و آخرت ثابت و پايدار مي گردادند.

 

ولي اگر از گروه كافران و بدكاران باشد، به هيچ وجه نمي تواند جواب فرشتگان را بدهد، اگر چه كه در دنيا مي دانسته است.

بعد از سئوال و جواب، شخص مؤمن در قبرش خوشبخت مي شود و جاي خويش را در بهشت مشاهده مي كند وهفتاد زراع قبرش گشاده مي شود و بوي رياحين و نسيم بهشت را استشمام ميكند، اما شخص كافر و بدكردار جاي خويش را در دوزخ ديده و قبر بر او فشار مي آورد تا اينكه تمام استخوانهايش در هم پيچيده مي شود، و قبرش گودالي از گودالهاي آتش مبدل مي گردد و حرارت و گرمي آتش دوزخ به وي مي رسد.

پس دانستيم كه قبر يا باغي از باغهاي بهشت است و يا گودالي از گودالهاي دوزخ، چنانكه در حديث آمده است. طبراني در معجم الاوسط (8613).

 

3- رستاخيز

 

هنگاميكه اسرافيل شيپور را براي اولين بار به صدا در مي آورد تمام موجودات زنده اي كه بر روي زمين هستند بيهوش شده، و ميميرند، چنانكه در قرآن كريم مي فرمايد:

﴿وَنُفِخَ فِي الصُّورِ فَصَعِقَ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَمَنْ فِي الْأَرْضِ﴾ (الزمر: 68)

و دميده مي شود در شيپور پس آنچه از موجودات زنده كه در آسمان و زمين هستند بيهوش شده و مي ميرند.

 

پس تصور كن اي انسان، آن هنگاميكه اين زمين به زمين ديگر تبديل شده و آسمانها تكه پاره مي شود، ماه و خورشيد و ستارگان به هم ريخته و خداوند در سوره الحاقه از آيه 13 تا 16 اين وضع وحشتناك، به را چنين توصيف مي فرمايد:

﴿فَإِذَا نُفِخَ فِي الصُّورِ نَفْخَةٌ وَاحِدَةٌ * وَحُمِلَتِ الْأَرْضُ وَالْجِبَالُ فَدُكَّتَا دَكَّةً وَاحِدَةً * فَيَوْمَئِذٍ وَقَعَتِ الْوَاقِعَةُ * وَانْشَقَّتِ السَّمَاءُ فَهِيَ يَوْمَئِذٍ وَاهِيَةٌ﴾.

هنگاميكه دميده شد در صور (بوق) يك دميدن، و برداشته شدند زمين و كوهها و هر دو به يك بار در هم كوبيده شدند، و در آن روز واقعه قيامت به وجود آيد، و آسمان از هم شكافته، و با آن استحكام و نظم و در آن روز سست و بي پايه است و از هم پاشيده شده است.

 

 و درباره دگرگوني زمين و آسمانها مي فرمايد:

﴿يَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَيْرَ الْأَرْضِ وَالسَّمَاوَاتُ﴾ (ابراهيم: 48).

روزيكه زمين را به زمين ديگر و آسمان به آسمان ديگر تبديل شود....

پس براي بار دوم در شيپور دميده مي شود و اين بار براي زنده شدن بعد از مرگ ميباشد.

﴿ثُمَّ نُفِخَ فِيهِ أُخْرَى فَإِذَا هُمْ قِيَامٌ يَنْظُرُونَ﴾ (الزمر: 68).

 

و در اين هنگام مردم سراسيمه و برهنه، بدون كفش و لباس، ختنه نشده، (مانند روزي كه از مادر زائيده شده اند) از قبرهايشان بر مي خيزند، و از شدت و سختي وضع موجود هيچ يك به ديگري نگاه نمي كند، و هر كس به خويش مشغول مي باشد و آن روزي است كه كفار مي گويند: ﴿يَا وَيْلَنَا مَنْ بَعَثَنَا مِنْ مَرْقَدِنَا﴾ و مؤمن مي گويد: ﴿هَذَا مَا وَعَدَ الرَّحْمَنُ وَصَدَقَ الْمُرْسَلُونَ﴾ (يـس: 52).

 

ابوهريره (رضي الله عنه) از پيامبر (صلى الله عليه وسلم) روايت مي كند كه فرمود: «يقبض الله الأرض، و يطوي السماء بيمينه ثم يقول: أنا الملك أين ملوك الأرض» بخاري (6519)،

خداوند زمين و آسمان را قبضه مي نمايد و در هم مي پيچاند سپس مي فرمايد: من پادشاه، هستم پادشاهان زمين كجا هستند؟

 

بعد از برخاستند از قبر، بسوي سرزمين محشر سوق داده مي شوند.

﴿يَوْمَ نَحْشُرُ الْمُتَّقِينَ إِلَى الرَّحْمَنِ وَفْداً * وَنَسُوقُ الْمُجْرِمِينَ إِلَى جَهَنَّمَ وِرْداً﴾ (مريم: 85- 86).

خداوند در سوره عبس آيه 34 تا 37 اين صحنه وحشتناك روز محشر را چنين وصف مي فرمايد:

﴿يَوْمَ يَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِيهِ * وَأُمِّهِ وَأَبِيهِ * وَصَاحِبَتِهِ وَبَنِيهِ * لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ يَوْمَئِذٍ شَأْنٌ يُغْنِيهِ﴾.

خورشيد با آن شدت حرارتش به آنها نزديك شده و از تمامي بدن آنها عرق سرازير مي شود. چنانچه در حديث نبوي آمده است:

«يَعْرَقُ النَّاسُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ حَتَّى يَذْهَبَ عَرَقُهُمْ فِي الْأَرْضِ سَبْعِينَ ذِرَاعًا وَيُلْجِمُهُمْ حَتَّى يَبْلُغَ آذَانَهُمْ». بخاري حديث شماره (6532)

آنچنان مردم در روز قيامت عرق مي كنند كه عرق آنها تفاد ذراع (گز) در زمين فرو مي رود، و تا گوشهايشان غرق در عرق مي شوند.

 

و در روايت ديگر نيز آمده است كه: «تُدْنَى الشَّمْسُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ مِنْ الْخَلْقِ حَتَّى تَكُونَ مِنْهُمْ كَمِقْدَارِ مِيلٍ، ... فَيَكُونُ النَّاسُ عَلَى قَدْرِ أَعْمَالِهِمْ فِي الْعَرَقِ، فَمِنْهُمْ مَنْ يَكُونُ إِلَى كَعْبَيْهِ، وَمِنْهُمْ مَنْ يَكُونُ إِلَى رُكْبَتَيْهِ، وَمِنْهُمْ مَنْ يَكُونُ إِلَى حَقْوَيْهِ، وَمِنْهُمْ مَنْ يُلْجِمُهُ الْعَرَقُ إِلْجَامًا، وَأَشَارَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ بِيَدِهِ إِلَى فِيهِ». در آن روز خورشيد به مردم نزديك شده و با اندازه يك ميل با آنها فاصله دارد، پس مردم به قدر اعمالشان در عرق هستند كه كساني تا قوزك (كعب) و كساني تا زانو، و كساني تا كمربند، وكساني هستند كه در عرق غرق شده اند و حضرت رسول الله (صلى الله عليه وسلم) به دهانش اشاره فرمود، يعني عرق به دهان آنها نزديك است.

 

مدتي به همين حالت مي مانند و در تمام آن مدت غم و اندوه مي باشد، مگر گروهي از مردم هستند كه زير سايه عرش خداوند قرار خواهند گرفت، و از حوض پيامبر (صلى الله عليه وسلم) سيراب مي گردند و آن گروه بدون شك مؤمناني هستند كه در ايمان خويش راستگو وصادق بوده اند.

 

ابوهريره -رضي الله عنه- و حضرت ابوسعيد الخدري -رضي الله عنه- در حديثي از پيامبر اكرم -صلى الله عليه وسلم- روايت مي كنند كه در همان حالت كساني هستند كه در سايه الهي جاي داده مي شوند:

«سَبْعَةٌ يُظِلُّهُمْ اللَّهُ تَعَالَى فِي ظِلِّهِ يَوْمَ لاَ ظِلَّ إِلاَّ ظِلُّهُ، إِمَامٌ عَدْلٌ، وَشَابٌّ نَشَأَ فِي عِبَادَةِ اللَّهِ، وَرَجُلٌ قَلْبُهُ مُعَلَّقٌ بِالْمَسَاجِدِ، وَرَجُلَانِ تَحَابَّا فِي اللَّهِ اجْتَمَعَا عَلَيْهِ وَتَفَرَّقَا عَلَيْهِ، وَرَجُلٌ دَعَتْهُ امْرَأَةٌ ذَاتُ مَنْصِبٍ وَجَمَالٍ فَقَالَ: إِنِّي أَخَافُ اللَّهَ، وَرَجُلٌ تَصَدَّقَ بِصَدَقَةٍ فَأَخْفَاهَا حَتَّى لاَ تَعْلَمَ شِمَالُهُ مَا تُنْفِقُ يَمِينُهُ، وَرَجُلٌ ذَكَرَ اللَّهَ خَالِيًا فَفَاضَتْ عَيْنَاهُ». بخاري و مسلم

يعني: هفت گروه هستند كه در روز قيامت زير سايه خداوند جاي دارند روزي كه هيچ سايه اي نيست مگر سايه او:

1-    پيشواي و حاكم عدالت گستر.

2-    جواني كه در عبادت خدا پرورش و بزرگ شده.

3-    شخصي كه دلش وابسته به مسجد باشد.

4-    دونفري كه بخاطر خدا با هم دوستي گرفتند.

5-  شخصي كه زن زيباروئي و داراي مقامي او را به كار زشت دعوت دهد، در جواب بگويد من از خدا مي ترسم.

6-  شخصي كه در پنهاني صدقه داد بطوري كه دست چپ او ندانست كه دست راست چه صدقه داده است.

7-    شخصي كه در پنهاني و تنهائي خدا را ياد كرد و چشمش اشك ريز شد.

 

 

4- حساب

 

بعد از اينكه مدتي طولاني در حالت ترس و وحشت سر بردند، پيامبر اكرم -صلى الله عليه وسلم- براي پايان يافتن اين حالت شفاعت مي كند سپس خداوند براي حساب و دستور مي دهد، در آن وقت هر شخصي آنچه كه در دنيا فرستاده است مي بيند، تمام اعمال كه انجام داده، خواه كوچك باشد و يا بزرگ همه در جلوش مجسم و آشكار مي گردد، و هيچ چيزي از آن اعمال بر خداوند پوشيده نشده و نخواهد شد، و تمام اعمال شخص را بطور دقيق و كامل مي داند، خداوند اين حالت را چنين توصيف نموده است:

 

﴿وَيَقُولُونَ يَا وَيْلَتَنَا مَالِ هَذَا الْكِتَابِ لا يُغَادِرُ صَغِيرَةً وَلا كَبِيرَةً إِلاَّ أَحْصَاهَا وَوَجَدُوا مَا عَمِلُوا حَاضِراً وَلا يَظْلِمُ رَبُّكَ أَحَداً﴾.(الكهف: 49 )

مي گويند اي واي بر ما چيست اين نامه را؟ چه حال است اين نامه! كه كوچك و بزرگ را فرو نگذاشته (نمي گذارد) مگر همه آنها را بشمار آورده است، و هر چه كرده اند همه را در پيش خود خواهند ديد و خداوند بر كسي ستم نمي كند.

 

در آن موقع (حساب) تمام اعمال خويش را خواهيم ديد، و بر تمام آنها محاسبه خواهيم شد، كوتاهي و تقصير خويش را در نماز، زكات، و روزه و ... خواهيم ديد، از مال محاسبه و پرسيده مي شويم كه از كجا بدست آورده ايم و در چه راهي صرف نموده ايم، و از عمر، كه چگونه گذرانيده ايم، و از جواني كه چطور پشت سر گذاشته ايم و از علم و دانش و مدارك تحصيلي مان پرسيده مي شويم، كه آيا آنها را در راه خير و صلاح بكار برده ايم يا اينكه خداي نخواسته دعوت كنندگان بطرف شر و بدي بوده ايم.

 

پيامبر اكرم -صلى الله عليه وسلم- در حديثي چنين مي فرمايد: «مَا مِنْكُمْ مِنْ أَحَدٍ إِلاَّ وَسَيُكَلِّمُهُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ لَيْسَ بَيْنَ اللَّهِ وَبَيْنَهُ تُرْجُمَانٌ.... ». بخاري و مسلم

 در روز قيامت خداوند با هر كدام از شما، صحبت و گفتگو خواهد نمود در حالي كه ميان خداوند و او مترجمي ندارد، پس انسان به راست خود مي نگرد نمي بيند مگر آن چيزي كه فرستاده و به سمت چپ مي نگرد نمي بيند مگر آن چيزي كه فرستاده به جلو و روبروي خود نگاه مي كند آتش جهنم را مي بيند اي مردم از آتش بترسيد اگر چه با نصف دانه خرمائي درراه خدا دادن باشد يا با كلمه طيبه لا إله إلا الله، و سخنان درست و نيك».

 

در آن روز چهره مؤمنان درخشنده و نوراني، همچون ماهتاب مي باشد ولي چهره گناهكاران و كفار گرفته و عبوس است همچون پاره اي از شبك تيره و تاريك خداوند چنين مي فرمايد:

﴿وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ مُسْفِرَةٌ * ضَاحِكَةٌ مُسْتَبْشِرَةٌ * وَوُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ عَلَيْهَا غَبَرَةٌ * تَرْهَقُهَا قَتَرَةٌ * أُولَئِكَ هُمُ الْكَفَرَةُ الْفَجَرَةُ﴾. [عبس: 38- 42].

در آن روز چهره هائي باز و روشن و خندان است، و چهره هائي گردآلود و گرفته و تيره رنگ است، تاريكي و خاك و سياهي بر آن نشيند، آنها گروه كافران و بدكاران هستند.

 

5- بهشت

 

بعد از تمام شدن حساب، پلي بر روي جهنم نصب مي گردد (كه پل صراط نام دارد) سپس مردم از آن پل عبور مي كنند. مؤمنان با سرعت و ايمني و اطمينان كامل عبور كرده و نورايمانشان براي آنها روشنائي مي دهد. ﴿نُورُهُمْ يَسْعَى بَيْنَ أَيْدِيهِمْ﴾ (التحريم: 8). و رهسپار بهشت مي شوند، در اين هنگام است كه فرشتگان درهاي بهشت را باز كرده و به آنها خوش آمد مي گويند، پس با تشريفات وارد بهشت مي شوند.

 ﴿حَتَّى إِذَا جَاءُوهَا وَفُتِحَتْ أَبْوَابُهَا وَقَالَ لَهُمْ خَزَنَتُهَا سَلامٌ عَلَيْكُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوهَا خَالِدِينَ﴾. (الزمر: 73). «مؤمنان و متقيان هنگامي كه بيايند براي داخل شدن به بهشت، دروازه باز كرده شده و فرشتگان و نگهبان بهشت به آن مي گويند: سلام بر شما خوش آمديد و خوش باشيد، پس بطور جاودانه و هميشگي در بهشت داخل شويد».

 

هر چند كه ما بخواهيم در اين دنياي بي ارزش نعمتهاي و خوشيهاي بهشت را تصور كنيم، هيچ وقت نمي توانيم به حقيقت آن پي ببريم، بلكه بزرگتر از آن است كه ما بتوانيم تصور كنيم، در اين باره گفتار رسول الله -صلى الله عليه وسلم- كافي مي باشد كه فرمود: «فِيهَا مَا لاَ عَيْنٌ رَأَتْ وَلاَ أُذُنٌ سَمِعَتْ وَلاَ خَطَرَ عَلَى قَلْبِ بَشَرٍ» بخاري و مسلم

. در بهشت نعمتهاي است كه نه چشمي آنرا مشاهده كرده، و نه گوشي در باره آن شنيده، و نه بر قلب بشري خطور كرده است.

 

انسان در دنيا از لذات و خوشيها بهره مند است ولي هنگاميكه مرگ را بياد خويش مي آورد، آن خوشيها به تلخي مبدل مي گردد، ليكن در بهشت تلخي و ناراحتي وجود ندارد، چرا كه آنكه منزل جاويدان و ابدي است و مرگ وجود ندارد در حديث آمده است كه: «مرگ را به صورت قوچي در روز قيامت آورده مي شود سپس فرشتگان بهشتيان را صدا مي زنند همه نگاه مي كنند، به آنها گفته مي شود اين را مي شناسيد، همه مي گويند: بله مرگ است، همچنين فرشتگان اهل دوزخ را صدا مي زنند آنها نيز نگاه مي كنند، بعد از آن مرگ را ذبح مي كنند، سپس به بهشتيان گفته مي شود: جاودانگي است و مرگي نيست، پس خيلي خوشحال مي شوند، و به دوزخيان گفته مي شود: جاودانگي است و مرگي نيست، پس غم و اندوه و ناراحتي آنها افزوده مي گردد».

 

و همچنين انسان در دنيا از راحتي و خوشي زياد خسته و بيزار مي شود، و دوست دارد كه تغيير و تبديل در آن نعمت ايجاد شود، ولي در بهشت خستگي وجود ندارد خداوند در توصيف اهل بهشت مي فرمايد:﴿خَالِدِينَ فِيهَا لا يَبْغُونَ عَنْهَا حِوَلاً﴾ (الكهف: 108).

          آنها جاويدان در بهشت هستند و دگرگوني نيابند.

 

 

خداوند تبارك و تعالي فرموده است:

﴿سَابِقُوا إِلَى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا كَعَرْضِ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ﴾.(الحديد: 21).

بشتابيد و بر يكديگر سبقت بگيريد بسوي آمرزش از پروردگارتان و بهشتي كه وسعت و فراخي آن چون فراخي و وسعت آسمان و زمين است.

 

6- جهنم

 

هنگاميكه كه كفار و فجار از محاسبه و بازجوئي تمام گرديده و مي خواهند مانند مؤمنين بر روي پل صراط (كه از بالاي جهنم مي گذرد) عبور كنند، فرشتگان به آنان اجازه نمي دهند ونمي گذارند كه عبور كنند، بلكه آنها را با قلاب و زنجير مي كشانند و به داخل جهنم مي اندازند.

 

در حديث صحيح روايت شده است كه پيامبر صلى الله عليه وسلم فرموده اند: «جهنم آورده مي شود، در حالي كه داراي هفتاد هزار افسار مي باشد، با هر افساري هفتاد هزار فرشته مي باشد، كه جهنم را مي كشانند ...».

 

به درستي كه آن، منزلگاه پستي، رسوائي، و عذاب وشكست است، منزلي است كه فريادها و آه وناله هاي از آن بلند مي شود و در آن شك ها سرازير مي شود كساني كه در آن هستند در بدبختي و بيچارگي هميشگي بسر مي برند، در آن انواع و اقسام عذابها و شكنجه ها مي باشد، آتش سوزان... مارها ... كژدمهاي بزرگ و نوشيدن آبهاي داغ، آن آبي كه با نوشيدن آن تمامي روده ها تكه تكه مي شود، و همچنين نوشيدن كثافتها و چركها و خونها، وزقوم كه اگر قطره اي از آن زقوم در دنيا چكيده شود زندگي اهل دنيا تلخ و ناگوار مي سازد.

 

به خداوند بزرگ پناه مي بريم از عذاب جهنم به خدا قسم كه در آن انواع و اقسام عذاب و سختيهاي گوناگون پراكنده است كه هيچ وقت جسم كوچك و ضعيف انسان طاقت تحمل كمترين عذابش را ندارد همچنانكه در حديث روايت شده، «كمترين عذاب جهنم براي شخص، آن است كه تكه پاره از آتش (اخگر)در زير قدمش گذارده مي شودكه به وسيلة آن مغزش بجوش مي آيد».

 

پس همگي بكوشيم و تلاش نمائيم براي نجات يافتن از آن آتش سوزان و دردناك، نجات ممكن نيست مگر با توحيد و كلمه لا اله الا الله محمد رسول الله، دوري جستن از شرك، و گناهان صغيره و كبيره، وانجام دادن عبادات و طاعات الهي.

 

پيامبر اسلام -صلى الله عليه وسلم- در حديثي كه امام بخاري و امام مسلم روايت كرده اند، مي فرمايد: «اتَّقُوا النَّارَ وَلَوْ بِشِقِّ تَمْرَةٍ فَإِنْ لَمْ تَجِدْ فَبِكَلِمَةٍ طَيِّبَةٍ». ‌از آتش دوزخ بترسيد، گرچه با صدقه دادن نصف دانه خرما باشد، پس اگر كسي نيابد، با گفتار نيكو و كلمه طيبه از آتش بترسد.

 

خداوند همه ما را از آتش جهنم نجات دهد وبهشت جاويدان نصيبمان گرداند آمين.

از خداوند بزرگ خواهانيم كه همه مسلمين را در آنچه كه رضايتش مي باشد موفق بگردان و همه مسلمين را از كيد و وسواس شيطان و هواي نفس و دوستان بد حفظ كند آمين.

 

وصلى الله على نبينا محمد وعلى آله وصحبه وسلم تسليماً كثيراً

وآخر دعوانا أن الحمدلله رب العالیمن.‏

 


سایت عصر اسلام

www.Islamage.Com

 

بازگشت به بالا

بازگشت به نتایج قبل

ارسال به دوستان

چاپ  
 

تبـلیغـا  ت

     

سايت اسلام تيوب

اخبار جهان اسلام

 
 

تبـلیغـا  ت

 

سایت نوار اسلام

دائرة المعارف شبکه اسلامی

 
 

 حـد  یـث

 

حدیث: (وَيْحَ عَمَّارٍ، تَقْتُلُهُ الفِئَةُ البَاغِيَةُ، يَدْعُوهُمْ إِلَى الجَنَّةِ، وَيَدْعُونَهُ إِلَى النَّارِ) و رد شبهه ی روافض درباره ی معاویه رضی الله عنه.


از جمله امور واجب بر مسلمان؛ داشتن حسن ظن به صحابه ی رسول الله صلی الله علیه و سلم است. زیرا صحابه بهترین یاران برای بهترین پیامبر بودند. در نتیجه حق آنان ستایش است. و کسی که به آنان طعن زند در واقع به دین خود طعن زده است.


امام ابو زرعه رازی رحمه الله در این باره فرموده: (اگر کسی را دیدی که از شأن و منزلت صحابه می کاهند؛ پس بدان که وی زندیق است. زیرا رسول الله صلی الله علیه و سلم بر ما حق دارند همانطور که قرآن بر ما حق دارد. و صحابه همان کسانی بودند که قرآن و سنت رسول الله صلی الله علیه و سلم را به ما رسانده اند. و چنین افرادی فقط می خواهند شاهدان ما را خدشه دار کنند تا از این طریق به صحت قرآن و سنت طعن وارد کنند. در نتیجه آنان زندیق اند)[1].


و یکی از صحابه ای که به ایشان تهمت می زنند؛ صحابی جلیل معاویه رضی الله عنه است. با استدلال به حدیث: (افسوس برای عمار، كه توسط یک گروه یاغی به قتل می رسد.عمار آنها را به بهشت فرا می خواند و آنها وی را به سوی آتش، دعوت می ‌دهند)[2]. که در این مقاله می خواهیم این شبه را رد کنیم.


همانطور که می دانیم عده ای از صحابه ی رسول الله صلی الله علیه و سلم در جنگ صفین به خاطر اجتهاد و برداشتی که داشتند؛ طوری که به نظر هر طرف چنین می رسید که وی بر حق است؛ به قتل رسیدند. به همین دلیل وقتی برای بعضی از آنها روشن شد که در اشتباه بوده اند؛ بر آنچه انجام دادند؛ پشیمان شدند. و پشمیانی توبه است. و توبه؛ گناهان گذشته را پاک می کند؛ بخصوص در حق بهترین مخلوقات و صاحبان بالاترین مقام و منزلت ها بعد از پیامبران و انبیاء الله تعالی.


و کسی که درباره ی این موضوع تحقیق می کند؛ برایش مشخص خواهد شد که سبب این قتال اهل فتنه بودند همان گروهی که باطل را انتشار می دادند.


و همانطور که می دانیم در این قتال بسیاری از صحابه رضی الله عنهم برای ایجاد صلح بین مردم خارج شدند؛ زیرا جنگ و خونریزی متنفر ترین چیز نزد آنان بود.


امام بخاری رحمه الله با سندش از ابی سعید خدری رضی الله عنه روایت کرده: (روزی ابوسعید خدری رضی الله عنه در حال سخن گفتن بود که صحبت از ساختن مسجد نبوی به میان آورد و گفت: ما هر كدام یک خشت حمل می ‌كردیم. ولی عمار دوتا، دوتا حمل می كرد. رسول الله صلی الله علیه و سلم او را دید. و در حالی كه گرد و خاک را از او دور می‌ ساخت، فرمود: افسوس برای عمار، كه توسط یک گروه یاغی به قتل می رسد.عمار آنها را به بهشت فرا می خواند و آنها وی را به سوی آتش، دعوت می ‌دهند. راوی می‌ گوید: عمار بعد از شنیدن این سخن ‏گفت: از فتنه‌ها به الله پناه می ‌برم)[3].


اما در این حدیث مقصود از دعوت به سوی بهشت؛ دعوت به اسباب آن است که همان پیروی از امیر است. و مقصود از دعوت به سوی آتش؛ دعوت به اسباب آن یعنی اطاعت نکردن از امیر و خروج علیه وی است.


اما کسی که این کار را با اجتهاد و برداشتی که جایز باشد؛ می کند؛ معذور خواهد بود.


حافظ ابن کثیر رحمه الله درباره ی این حدیث چنین می فرماید: (این حدیث از جمله دلائل نبوت است؛ زیرا رسول الله صلی الله علیه و سلم درباره ی کشته شدن عمار به دست گروهی یاغی خبر می دهد. و قطعا هم این اتفاق افتاد. و عمار را در جنگ صفین اهل شام به قتل رساندند. که در این جنگ عمار با علی و اهل عراق بود. چنان که بعدا تفاصیل آن را بیان خواهم کرد. و علی در این موضوع بر معاویه اولویت داشت.


و هرگز جایز نیست که به خاطر نام یاغی بر یاران معاویه آنان را کافر بدانیم. چنانکه فرقه ی گمراه شیعه و غیره چنین می کنند. زیرا آنان  با اینکه در این کار نافرمانی کردند؛ اما در عین وقت مجتهد بودند. یعنی با اجتهاد مرتکب چنین عملی شدند. و همانطور که واضح است و همه می دانیم هر اجتهادی صحیح و درست در نمی آید. بلکه کسی که اجتهادش صحیح درآید؛ دو اجر می برد و کسی که در اجتهادش خطا کرده باشد؛ یک اجر به وی خواهد رسید.


و کسی که در این حدیث بعد از سخن: (كه توسط یک گروه یاغی به قتل می رسد) بیافزاید و بگوید: (الله تعالی شفاعت مرا به وی روز قیامت نمی رساند). در حقیقت افترای بزرگی بر رسول الله صلی الله علیه و سلم زده است. زیرا هرگز رسول الله صلی الله علیه و سلم چنین چیزی را نگفته اند. و از طریق صحیح نقل نشده است. والله اعلم.


اما معنای این فرموده که: (عمار آنها را به بهشت فرا می خواند و آنها وی را به سوی آتش، دعوت می ‌دهند) چنین بوده که عمار و یارانش اهل شام را به اتحاد و همدلی دعوت می کرد. اما اهل شام می خواستند چیزی را به دست آورند که دیگران بیشتر از آنان حق داشتند آن را به دست آورند. و نیز می خواستند مردم به صورت جماعات و گروه های مختلفی باشند که هر کدام از آن جماعات برای خود امامی داشته باشند؛ در حالی که چنین چیزی امت را به اختلاف و تضاد می رساند. طوری که هر گروه به راه و روش خود پایبند می بودند و لو که چنین قصد و هدفی هم نداشته باشند)[4].


و حافظ ابن حجر رحمه الله در این باره می فرماید: (اگر گفته شود: عمار در صفین کشته شد؛ در حالی که وی با علی بود. و کسانی هم که وی را به قتل رساندند معاویه و گروهی از صحابه بود که با او همکاری می کردند. پس چطور ممکن است که رسول الله صلی الله علیه و سلم گفته باشد آنان یعنی گروه معاویه و یارانش به آتش دعوت می کردند؟


در جواب می گوییم: زیرا آنان (گروه معاویه و یارانش) گمان می کردند که به سوی بهشت دعوت می دهند. و همانطور که واضح و آشکار است همه ی آنها مجتهد بودند در نتیجه به خاطر پیروی از گمانشان هرگز سرزنش و توبیخ نمی شوند. بنا بر این مقصود از دعوت به سوی بهشت؛ دعوت به عوامل آن که همان اطاعت از امام است؛ می باشد. و عمار آنان را به پیروی از علی رضی الله عنه دعوت می داد؛ زیرا علی در آن زمان امام واجب الطاعه بود. در حالی که معاویه و گروهش به خلاف آنان دعوت می دادند؛ که آن هم به خاطر برداشتی بود که در آن هنگام به آن رسیده بودند)[5].


بنا بر این نکته ی مهم در این مسأله این است که بین مجتهدی که اشتباه کرده با کسی که به عمد فساد و فتنه به راه می اندازد؛ تفاوت و تباین قائل شویم.


و برای اثبات این قضیه این فرموده ی الله عزوجل را برایتان بیان می کنم که می فرماید: (و اگر دو گروه از مؤمنان با يکديگر به جنگ برخاستند، ميانشان آشتی افکنيد و اگر يک گروه بر ديگری تعدی کرد، با آن که تعدی کرده است بجنگيد تا به فرمان الله بازگردد پس اگر بازگشت، ميانشان صلحی عادلانه برقرار کنيد و عدالت ورزيد که الله عادلان را دوست دارد * يقيناً مؤمنان برادرند، پس ميان برادرانتان صلح (وآشتی) بر قرار کنيد، و از الله بترسيد، باشد که شما مشمول رحمت شويد)[6].


همانطور که در آیه می بینیم؛ جنگ بین مؤمنین امکان دارد که پیش آید؛ اما بدون اینکه اسم ایمان از یکی از گروه ها برداشته شود. زیرا در آیه بعد فرموده: (يقيناً مؤمنان برادرند، پس ميان برادرانتان صلح (وآشتی) بر قرار کنيد). یعنی با اینکه با یکدیگر می جنگند امام باز هم آنها را برادر نامیده و به مسلمانان دیگر دستور داده که بین آنها صلح و آشتی برقرار کنند.


شیخ الاسلام ابن تیمیه رحمه الله در باره ی این آیه فرموده: (همانطور که روشن و آشکار است الله سبحانه و تعالی با اینکه ذکر کرده دو گروه باهم می جنگند؛ و یکی بر دیگری تعدی می کند؛ اما هر دو را برادر نامیده و دستور داده که در ابتدا بین آنها صلح برقرار کنیم. سپس فرموده اگر یکی از آن دو گروه بر دیگری تعدی کرد؛ با آن گروه بجنگید. به عبارت دیگر از همان ابتدای امر دستور به جنگ با آنان نداده است؛ بلکه در ابتدا دستور به برقراری صلح داده است.


علاوه بر این رسول الله صلی الله علیه و سلم خبر دادند که خوارج را گروهی خواهد کشت که نردیکتر به حق هستند. و همانطور که می دانیم علی بن ابی طالب و یارانش کسانی بودند که خوارج را کشتند.


در نتیجه این سخن رسول الله صلی الله علیه و سلم که آنان به حق نزدیکتر هستند؛ دلالت دارد بر اینکه علی و یارانش از معاویه و یارانش به حق نزدیکتر بودند؛ با وجود اینکه هر دو گروه مؤمن هستند و شکی در ایمان آنان نیست)[7].


و از ابی سعید خدری رضی الله عنه روایت شده که رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند: (هنگامی كه مسلمانان دچار اختلاف می شوند گروه خوارج از اسلام خارج می گردد و در چنين وضعی از ميان دو طايفه مسلمان كسی كه به حق نزدیکتر است با آنها می جنگد)[8].


شیخ الاسلام ابن تیمیه رحمه الله در این باره فرموده: (این حدیث صحیح دلیل بر این است که هر دو طائفه ی (علی و یارانش و معاویه و یارانش) که با هم می جنگند؛ بر حق هستند. اما علی و یارانش از معاویه و اصحابش به حق نزدیکتر هستند)[9].


پس نتیجه ای که می گیریم این است که: مجرد سخن: (به آتش دعوت می کنند)؛ به معنای کفر نیست. و از چنین برداشتی به الله تعالی پناه می بریم. و کسی که چنین برداشتی از این سخن می کند در واقع نشان دهنده ی جهل بیش از حد وی است. بلکه باید بدانیم این حدیث از احادیث وعید است؛ همانطور که ربا خوار یا کسی که مال یتیم را می خورد در آتش هستند؛ اما چنین کلامی مستلزم کفر فعل کننده ی آن نیست؛ با اینکه عملش حرام است بلکه حتی از گناهان کبیره است.


و بدین ترتیب این شبهه مردود و باطل است.

منبع: islamqa.info

مترجم: ام محمد

 

 

 

 

 

 



[1] ـ الكفاية في علم الرواية: (ص:49).

[2] ـ صحیح بخاری: (وَيْحَ عَمَّارٍ تَقْتُلُهُ الْفِئَةُ الْبَاغِيَةُ يَدْعُوهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ وَيَدْعُونَهُ إِلَى النَّارِ).

[3] ـ صحیح بخاری: (أَنَّهُ كَان يُحَدِّث يَوْماً حَتَّى أَتَى ذِكْرُ بِنَاءِ الْمَسْجِدِ، فَقَالَ: كُنَّا نَحْمِلُ لَبِنَةً لَبِنَةً، وَعَمَّارٌ لَبِنَتَيْنِ لَبِنَتَيْنِ، فَرَآهُ النَّبِيُّ r فَيَنْفُضُ التُّرَابَ عَنْهُ، وَيَقُولُ:«وَيْحَ عَمَّارٍ تَقْتُلُهُ الْفِئَةُ الْبَاغِيَةُ يَدْعُوهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ وَيَدْعُونَهُ إِلَى النَّارِ قَالَ: يَقُولُ عَمَّارٌ: أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الْفِتَنِ).

[4] ـ البداية والنهاية: (4/538).

[5] ـ فتح الباری: (1/542)، و مجموع فتاوى شيخ الإسلام: (4/437).

[6] ـ حجرات:9-10: (وَإِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا ۖ فَإِنْ بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَىٰ فَقَاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّىٰ تَفِيءَ إِلَىٰ أَمْرِ اللَّـهِ ۚفَإِنْ فَاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَأَقْسِطُوا ۖ إِنَّ اللَّـهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ * إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ ۚوَاتَّقُوا اللَّـهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ ).

[7] ـ مجموع الفتاوى (25/ 305-306).

[8] ـ صحیح مسلم: (تَمْرُقُ مَارِقَةٌ عِنْدَ فُرْقَةٍ مِنْ الْمُسْلِمِينَ يَقْتُلُهَا أَوْلَى الطَّائِفَتَيْنِ بِالْحَقِّ).

[9] ـ مجموع الفتاوى: ( 4 / 467 ).

 
 

نظرسـنجی

 

آشنایی شما با سایت از چه طریقی بوده است؟


لينك از ساير سايت ها
موتورهاي جستجو
از طريق دوستان