سایت عصر اسلام

 

     

 
 
             

کیبورد فارسی

جستجوی پیشرفته

 

30 فروردين 1403 09/10/1445 2024 Apr 18

 

فهـرست

 
 
  صفحه اصلی
  پيامبر اسلام
  پيامبران
  خلفاى راشدين
  صحابه
  تابعين
  قهرمانان اسلام
  علما، صالحان وانديشمندان
  خلفاى اموى
  خلفاى عباسى
  خلفاى عثمانى
  دولتها و حكومتهاى متفرقه
  جهاد و نبردهاى اسلامی
  اسلام در دوران معاصر
  آينده اسلام و علامات قيامت
  عالم برزخ و روز محشر
  بهشت و دوزخ
  تاریخ مذاهب و ادیان دیگر
  مقالات تاریخی متفرقه
  شبهات و دروغ‌های تاریخی
  تمدن اسلام
  كتابخانه
  کلیپهای صوتی
  کلیپهای تصویری
  عضویت در خـبرنامه
  در مـورد سایت
  ارتبـاط با ما
  تمـاس با ما
 
 
 

آمـار سـا یت

 
تـعداد کلیپهای صوتي: 786
تـعداد کلیپهای تصويري: 0
تـعداد مقالات متني: 1144
تـعداد كل مقالات : 1930
تـعداد اعضاء سايت: 573
بازدید کـل سايت: 6813080
 
 

تبـلیغـا  ت

 

سایت جامع فتاوی اهل سنت و جماعت

سایت مهتدین

 
 

 

 

 

 

 

شماره: 105   تعداد بازدید: 2532 تاریخ اضافه: 2010-03-24

ابوبكر صديق رضی الله عنه و فضائل وی

بسم الله الرحمن الرحیم

او عبدالله بن عثمان بن عامر بن عمرو بن كعب بن سعد بن تيم بن مره بن كعب بن لؤي بن غالب بن فهر است، و فهر همان قريش است.( معرفه الصحابه، ابو نعیم 1/150.)

و علي بن ابي طالب  رضی الله عنه  مي‌گويد: خداوند اسم صلی الله علیه وسلم ديق را براي ابوبكر از آسمان نازل فرموده است.( طبرانی 1/55 و حافظ ابن حجر در الفتح 7/11 آن را ذکر کرده و گفته راویان آن ثقه هستند)

 

اسلام آوردن ابوبكر رضی الله عنه

از ابو الدرداء روايت است كه گفت: نزد پيامبر صلی الله علیه وسلم  نشسته بودم كه ناگهان ابوبكر در حالي آمد كه گوشه‌اي از لباسش را گرفته بود و زانوهايش پيدا بودند، پيامبر صلی الله علیه وسلم  فرمود: براي دوستتان ماجرايي پيش آمده است، ابوبكر سلام كرد و گفت: ميان من و عمر بگو و مگويي شد و من او را ناراحت كردم و سپس پشيمان شدم، و از او خواستم كه مرا ببخشد اما او نپذيرفت بنابراين پيش تو آمد. پيامبر صلی الله علیه وسلم  فرمود: خداوند تو را مي‌بخشد اي ابوبكر (تا سه بار چنين فرمود).

سپس عمر پشيمان شد و به خانه ابوبكر آمد و پرسيد: آيا ابوبكر اينجاست؟ گفتند: نه. آنگاه عمر پيش پيامبر صلی الله علیه وسلم  آمد، و رنگ چهرة پيامبر داشت تغيير مي‌كرد، تا آن كه ابوبكر دلش سوخت و ناراحت شد پس به زمين زانو زد و گفت: اي پيامبر سوگند به خدا كه من داشتم ستم مي‌كردم. (دوبار چنين گفت).

و پيامبر صلی الله علیه وسلم  فرمود: خداوند مرا به سوي شما فرستاد شما گفتيد دروغ مي‌گويي، و ابوبكر گفت: راست مي‌گويد، و با جان و مالش مرا ياري كرد و با من همدردي نمود، پس آيا دوستم را برايم مي‌گذاريد؟ (دوبار چنين گفت). و بعد از آن ابوبكر را كسي اذيت نكرد.( بخاری کتاب فضائل الصحابه باب قول النبی لو کنت متخذاً خلیلاً حدیث 3661)

و عمار بن ياسر مي‌گويد: پيامبر صلی الله علیه وسلم  را در حالي ديدم كه كسي با او نبود مگر پنج نفر سه برده و دو زن و ابوبكر.( منبع سابق حدیث 3660، بردها: بلال وزيد بن حارثه وعامر بن فهيره مولى أبي بكر بودند)

 

هجرت:

از ابوبكر  رضی الله عنه  روايت است كه گفت: همراه پيامبر صلی الله علیه وسلم  در غار بودم، سرم را بلند كردم پاه‌هاي قريش را ديدم، گفتم: اي پيامبر خدا اگر يكي از آنها سرش را پايين بيندازد ما را خواهد ديد، فرمود: ساكت باش اي ابوبكر، دو نفر هستيم كه خدا سوّمين ماست.( بخاری کتاب مناقب الانصار باب هجره النبی وأصحابه إلی المدینه حدیث 3922 ومسلم 2381)

 

فضائل ابوبكر:

از ابو هريره  رضی الله عنه  روايت است كه گفت: از پيامبر صلی الله علیه وسلم  شنيدم كه مي‌گفت: هر كس يك جفت از هر چيزي كه باشد در راه خدا انفاق كند از درهاي بهشت صلی الله علیه وسلم دا زده مي‌شود اي بنده خدا از اين در وارد شو اين بهتر است، پس هر كس اهل نماز باشد از در نماز فراخوانده مي‌شود، و هر كس از اهل جهاد باشد از در جهاد صلی الله علیه وسلم دا زده مي‌شود، و هر كس اهل صلی الله علیه وسلم دقه باشد از در صلی الله علیه وسلم دقه فرا خوانده مي‌شود، و هر كس اهل روزه باشد از باب الريان فرا خوانده مي‌شود.

ابوبكر گفت: كسي كه از همه درها فرا خوانده مي‌شود چه بايد بكند و گفت: آيا كس هست كه از همه درها فرا خوانده شود؟ پيامبر صلی الله علیه وسلم  فرمود: بله و اميدوارم كه تو از آنها باشي اي ابوبكر.( بخاری کتاب فضائل الصحابه باب قول النبی لو کنت متخذاً خلیلاً حدیث 3666)

و از انس بن مالك  رضی الله عنه  روايت است كه گفت: پيامبر صلی الله علیه وسلم  به همراه ابوبكر و عمر و عثمان بالاي كوه احد رفت، احد تكان خورد، پيامبر فرمود: استوار باش اي احد، زيرا بالاي تو پيامبري و صلی الله علیه وسلم ديقي و دو شهيد هستند.( منبع سابق حدیث 3675)

و از عمرو بن العاصلی الله علیه وسلم  س روايت است كه گفت: پيامبر مرا فرمانده لشكر ذات السلاسل كرد و من پيش او آمدم و گفتم: چه كسي را بيشتر از همه دوست داري؟ گفت: عايشه را، گفتم: از مردان چه كسي را؟ گفت: پدرش را، گفتم: بعد از او چه كسي را؟ گفت: عمر بن خطاب را.( بخاری فضائل الصحابه حدیث 3662 و مسلم حدیث 2348)

 

علم و دانش ابوبكر:

از ابي سعيد خدري  رضی الله عنه  روايت است كه گفت: پيامبر صلی الله علیه وسلم  براي مردم سخنراني كرد و گفت: «خداوند بنده‌اي را اختيار داده تا از دنيا و از آنچه پيش خدا هست يكي را انتخاب كند، و آن بنده آنچه پيش خدا هست را انتخاب كرد». مي‌گويد: آنگاه ابوبكر گريه كرد، و ما از گريه كردن او تعجب كرديم، اما در واقع بنده‌اي كه اختيار داده شده بود خود پيامبر صلی الله علیه وسلم  بود و ابوبكر از همه ما داناتر بود. و پيامبر صلی الله علیه وسلم  فرمود: ابوبكر در همراهي با من و دادن مالش بيش از همه مردم بر من منّت گذارده است و اگر كسي جز پروردگارم را به دوستي مي‌گرفتم ابوبكر را به عنوان دوست انتخاب مي‌كردم، ولي او برادر ديني من است و او را دوست دارم، هيچ دري از درهايى كه به مسجد باز مي‌شود باقي نماند، مگر آن كه بسته شود، جز در ابوبكر».( بخاری کتاب فضائل الصحابه، باب قول النبی سدوا الابواب حدیث 3654)

 

همراهي با پيامبر صلی الله علیه وسلم :

از عبدالله بن عمرو رضی الله عنه  پرسيدند كه سخت‌ترين كاري كه مشركان با رسول الله صلی الله علیه وسلم  كردند چه بود، گفت: عقبه بن أبي معيط را ديدم كه پيش پيامبر صلی الله علیه وسلم  آمد در حالي كه پيامبر صلی الله علیه وسلم  مشغول نماز بود، و عقبه چادري به گردن پيامبر پيچاند و او را به شدّت خفه كرد، آنگاه ابوبكر آمد و او را از پيامبر دور كرد و گفت: «آيا مردي را مي‌كشيد كه مي‌گويد پروردگار من الله است و حال آن كه نشانه‌هايي از سوي پروردگارتان برايتان آورده است».( بخاری حدیث 3678)

 

اشاره‌هاي پيامبر به خلافت ابوبكر:

1 ـ از عايشه رضی الله عنها روايت است كه پيامبر صلی الله علیه وسلم  در بيماري‌اش گفت: «ابوبكر را بگوييد كه پيش‌نماز مردم شود».( بخاری کتاب الاذان باب اهل العلم والفضل أحق بالإمامه حدیث 646)

2 ـ از جبير بن مطعم روايت است كه گفت: زني نزد پيامبر صلی الله علیه وسلم  آمد و پيامبر به او گفت كه دوباره برگرد، زن گفت: اگر آمدم و شما را نيافتم – گويا منظورش مرگ بود- پيامبر صلی الله علیه وسلم  فرمود: اگر مرا نيافتي پيش ابوبكر بيا.( بخاری حدیث 3659 و مسلم حدیث 2386)

3 ـ از عايشه رضی الله عنها روايت است كه گفت: پيامبر صلی الله علیه وسلم  در بيماري‌اش به من گفت: «ابوبكر و برادرت را پيش من فرا بخوان تا نوشته‌اي بنويسم، زيرا من مي‌ترسم كه كسي آرزو كند و بگويد: من سزوارترم، و حال آن كه خدا و مؤمنان كسي جز ابوبكر را نمي‌پذيرند».( مسلم کتاب فضائل الصحابه حدیث 2387 و بخاری 5666)

دچار ترديد شدند به خوص وقتي كه اطلاع يافتند كه بسياري از عرب‌ها مرتد شده‌اند. اما ابوبكر صلی الله علیه وسلم ديق براي فرستادن لشكر پا فشاري مي‌كرد و مي‌گفت: سوگند به خدا گرهي را كه پيامبر خدا صلی الله علیه وسلم  بسته است باز نمي‌كنم گرچه پرندگان و درندگان اطراف مدينه ما را بربايند، و حتي اگر سگ‌ها پا‌هاي همسران پيامبر را بكشند من لشكر اسامه را روانه خواهم كرد، او لشكر را روانه كرد و افرادي را بر گماشت تا اطراف مدينه از آن پاسداري كنند. حركت لشكر در اين وقت يكي از بزرگترين مصلحت‌ها بود، چون آنها از كنار هر محله‌اي از محله‌هاي عرب‌ها مي‌گذشتند. اهالي آن جا از آنها مي‌ترسيدند و مي‌گفتند: چنين لشكري از ميان قومي آمده كه قدرتمنداند و به شدّت محافظت مي‌شوند، لشكريان اسامه چهل روز يا هفتاد روز ماندند و سپس سالم و به همراه غنيمت به مدينه بازگشتند.

 

وصلی الله وسلم علی نبینا محمد وعلی آله وصحبه أجمعین.‏


 

سایت عصر اسلام

IslamAge.Com 

 

بازگشت به بالا

بازگشت به نتایج قبل

ارسال به دوستان

چاپ  
 

تبـلیغـا  ت

     

سايت اسلام تيوب

اخبار جهان اسلام

 
 

تبـلیغـا  ت

 

سایت نوار اسلام

دائرة المعارف شبکه اسلامی

 
 

 حـد  یـث

 

رسول خدا صلی الله علیه و سلم   فرموده است: 
(علیکم بسنتی و سنة الخلفاء الراشدین المهدیین من بعدی):
«به سنت من و سنت خلفای راشدین پس از من، چنگ بزنید».
سنن ابی داود (4/201) ترمذی (5/44)؛ این حدیث، حسن و صحیح است

 
 

نظرسـنجی

 

آشنایی شما با سایت از چه طریقی بوده است؟


لينك از ساير سايت ها
موتورهاي جستجو
از طريق دوستان