سایت عصر اسلام

 

     

 
 
             

کیبورد فارسی

جستجوی پیشرفته

 

20 فروردين 1404 10/10/1446 2025 Apr 09

 

فهـرست

 
 
  صفحه اصلی
  پيامبر اسلام
  پيامبران
  خلفاى راشدين
  صحابه
  تابعين
  قهرمانان اسلام
  علما، صالحان وانديشمندان
  خلفاى اموى
  خلفاى عباسى
  خلفاى عثمانى
  دولتها و حكومتهاى متفرقه
  جهاد و نبردهاى اسلامی
  اسلام در دوران معاصر
  آينده اسلام و علامات قيامت
  عالم برزخ و روز محشر
  بهشت و دوزخ
  تاریخ مذاهب و ادیان دیگر
  مقالات تاریخی متفرقه
  شبهات و دروغ‌های تاریخی
  تمدن اسلام
  كتابخانه
  کلیپهای صوتی
  کلیپهای تصویری
  عضویت در خـبرنامه
  در مـورد سایت
  ارتبـاط با ما
  تمـاس با ما
 
 
 

آمـار سـا یت

 
تـعداد کلیپهای صوتي: 786
تـعداد کلیپهای تصويري: 0
تـعداد مقالات متني: 1144
تـعداد كل مقالات : 1930
تـعداد اعضاء سايت: 575
بازدید کـل سايت: 7561703
 
 

تبـلیغـا  ت

 

سایت جامع فتاوی اهل سنت و جماعت

سایت مهتدین

 
 

 

 

 

 

 

شماره: 10   تعداد بازدید: 6000 تاریخ اضافه: 2010-03-18

پل صراط بر فراز جهنم

بسم الله الرحمن الرحيم

 

الحمدلله رب العالمین و الصلاة و السلام علی رسول الله و علی آله و اصحابه الی یوم ‏الدین و ‏اما بعد‏:‏

 

بعد از اینک مردم از موقف قیامت خلاص می‌شوند، وارد تاریکی قبل از صراط ‏می‌گردند. صراط پلی است که بر بالای جهنم زده شده است. چنانکه در حدیث ‏عایشه آمده است که از رسول خدا صلی الله علیه وسلم  پرسیده شد: وقتی زمین و ‏آسمان‌ها دگرگون می‌شوند، مردم کجایند؟ فرمود: ‏

‏«در تاریکی قبل از پل». ‏

در اینجاست که منافقان از مؤمنان خدا می‌گردند و مؤمنان پیشی گرفته و آنها باز ‏می‌مانند و دیواری زده می‌شود که مانع رسیدن آنها به مؤمنان می‌گردد. ‏

خداوند تعالی می‌فرماید: ‏

‏« يَوْمَ تَرَى الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ يَسْعَى نُورُهُمْ بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَبِأَيْمَانِهِمْ بُشْرَاكُمُ الْيَوْمَ ‏جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ (12) يَوْمَ يَقُولُ ‏الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ لِلَّذِينَ آَمَنُوا انْظُرُونَا نَقْتَبِسْ مِنْ نُورِكُمْ قِيلَ ارْجِعُوا وَرَاءَكُمْ ‏فَالْتَمِسُوا نُورًا فَضُرِبَ بَيْنَهُمْ بِسُورٍ لَهُ بَابٌ بَاطِنُهُ فِيهِ الرَّحْمَةُ وَظَاهِرُهُ مِنْ قِبَلِهِ ‏الْعَذَابُ (13) يُنَادُونَهُمْ أَلَمْ نَكُنْ مَعَكُمْ قَالُوا بَلَى وَلَكِنَّكُمْ فَتَنْتُمْ أَنْفُسَكُمْ وَتَرَبَّصْتُمْ وَارْتَبْتُمْ ‏وَغَرَّتْكُمُ الْأَمَانِيُّ حَتَّى جَاءَ أَمْرُ اللَّهِ وَغَرَّكُمْ بِاللَّهِ الْغَرُورُ (14) فَالْيَوْمَ لَا يُؤْخَذُ مِنْكُمْ ‏فِدْيَةٌ وَلَا مِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا مَأْوَاكُمُ النَّارُ هِيَ مَوْلَاكُمْ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ (15)» (الحدید / ‏‏12-15)‏

‏«روزی که مردان و زنان مؤمن را خواهی دید که نورشان پیشاپیش آنان و در ‏سمت راستشان در تلألؤ و درخشش است، مژده باد که امروز به بهشتی وارد ‏می‌شوید که در زیر آن رودبارها جاری است و جاودانه در آن به سر می‌برند و ‏می‌مانید و این پیروزی بزرگ است * روزی که مردان و زنان منافق به مؤمنان ‏می‌گویند کمی صبر کنید تا از نورتان استفاده کنیم. بدیشان گفته می‌شود: به عقب ‏برگردید و نوری بیابید در این حال ناگهان دیواری میان آنان زده می‌شود که دری ‏دارد. داخل آن رو به رحمت است و خارج رو به عذاب است * منافقان بر ‏مؤمنان فریاد می‌زنند: مگر ما در دنیا با شما نبودیم مى‏گويند: «چرا، ولى شما ‏خودتان را در بلا افكنديد و (امروز و فردا كرديد) و ترديد آورديد و آرزوها شما ‏را غرّه كرد تا فرمان خدا آمد و [شيطانِ‏] مغروركننده، شما را درباره خدا بفريفت‏ ‏‏* پس امرورز نه از شما و نه از کافران هیچ غرامتی پذیرفته نخواهد شد، جایگاه ‏شماها آتش دوزخ است، دوزخ پناهگاهتان است و چه بد سرنوشتی و چه بد ‏جایگاهی است». ‏

 

‏« يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحًا عَسَى رَبُّكُمْ أَنْ يُكَفِّرَ عَنْكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ ‏وَيُدْخِلَكُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ يَوْمَ لَا يُخْزِي اللَّهُ النَّبِيَّ وَالَّذِينَ آَمَنُوا مَعَهُ ‏نُورُهُمْ يَسْعَى بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَبِأَيْمَانِهِمْ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَتْمِمْ لَنَا نُورَنَا وَاغْفِرْ لَنَا إِنَّكَ عَلَى كُلِّ ‏شَيْءٍ قَدِيرٌ »(التحریم / 8)‏

‏«ای مؤمنان، به درگاه خدا برگردید و توبه خالصانه‌ای بکنید شاید پروردگارتان ‏گناهانتان را محو نماید و بزداید و شما را به باغ‌های بهشتی داخل نماید که از زیر ‏آن رودبارها روان است، این کار در روزی خواهد بود که خداوند پیغمبر و ‏کسانی که با او ایمان آورده‌اند را خوار و ذلیل نمی‌دارد، نور ایشان در پیشاپیش و ‏در طرف راستشان قرار دارد، می‌گویند: خداوندا! نو ما را کامل گردان و ما را ‏ببخشای؛ چرا که تو بر هر چیزی بس توانایی». ‏

 

‏« فَوَرَبِّكَ لَنَحْشُرَنَّهُمْ وَالشَّيَاطِينَ ثُمَّ لَنُحْضِرَنَّهُمْ حَوْلَ جَهَنَّمَ جِثِيًّا (68) ثُمَّ لَنَنْزِعَنَّ مِنْ ‏كُلِّ شِيعَةٍ أَيُّهُمْ أَشَدُّ عَلَى الرَّحْمَنِ عِتِيًّا (69) ثُمَّ لَنَحْنُ أَعْلَمُ بِالَّذِينَ هُمْ أَوْلَى بِهَا صِلِيًّا ‏‏(70) وَإِنْ مِنْكُمْ إِلَّا وَارِدُهَا كَانَ عَلَى رَبِّكَ حَتْمًا مَقْضِيًّا (71) ثُمَّ نُنَجِّي الَّذِينَ اتَّقَوْا ‏وَنَذَرُ الظَّالِمِينَ فِيهَا جِثِيًّا (72)» (مریم / 68-72)‏

‏«سوگند به پروردگارت هر آینه کافران را همراه با شیاطین گرد می‌آوریم و سپس ‏ایشان را گردا گرد دوزخ به زانو اندخته و ذلیلانه حاضر می‌شویم * سپس از ‏میان هر گروهی افرادی را بیرون می‌کشیم که سرکش‌تر از همه در برابر خداوند ‏مهربان بوده‌اند * سپس ما بهتر می‌دانیم که چه کسانی برای سوختن در آتش ‏اولویت دارند * همه شما بدون استثناء وارد دوزخ می‌شوید این امری است حتمی ‏و فرمانی قطعی از طرف پروردگارتان است سپس پرهیزگاران را نجات می‌دهیم ‏و ستمگران را ذلیلانه در آن رها می‌سازیم». ‏

 

خداوند به خودش سوگند یاد کرده است که بنی‌آدم و آن شیاطینی که از آنها اطاعت ‏می‌کرده‌اند و آنها را مورد پرستش قرار می‌داده‌اند همگی را با خواری و ذلت و ‏بر زانو نشسته حول جهنم گرد می‌آورد و تا به سزای اعمالشان برسند. چنانکه ‏می‌فرماید: ‏

‏« وَتَرَى كُلَّ أُمَّةٍ جَاثِيَةً كُلُّ أُمَّةٍ تُدْعَى إِلَى كِتَابِهَا الْيَوْمَ تُجْزَوْنَ مَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ » ‏‏(الجاثیه / 28)‏

‏«هر ملتی را می‌بینی که متواضعانه بر زانوها نشسته‌اند، هر ملتی به سوی نامه ‏اعمالش خوانده می‌شود». ‏

 

از ابن عباس روایت شده که «منظور از جاثیه این است که آنها ایستاده و شاهد ‏منظره وحشتناک جهنم بوده، در حالی که مطمئن شده‌اند که به آن وارد خواهند ‏شد». چنان که خداوند می‌فرماید: ‏

‏« وَرَأَى الْمُجْرِمُونَ النَّارَ فَظَنُّوا أَنَّهُمْ مُوَاقِعُوهَا وَلَمْ يَجِدُوا عَنْهَا مَصْرِفًا»(الکهف / ‏‏53)‏

‏«گناهکاران آتش دوزخ را می‌بینند و می‌دانند که ایشان بدان می‌افتند لیکن ‏پناهگاهی نمی‌یابند که از آن فرار کنند». ‏

 

‏« وَإِنْ مِنْكُمْ إِلَّا وَارِدُهَا كَانَ عَلَى رَبِّكَ حَتْمًا مَقْضِيًّا » (مریم / 71)‏

ابن مسعود ‌گوید: این سوگندی واجب از طرف خداوند است. ‏

 

در صحیحین از حدیث زهری از سعیدبن المسیب از ابوهریره روایت شده که ‏رسول خدا صلی الله علیه وسلم  فرمودند: ‏

‏«کسی که سه تن از فرزندانش وفات یابند، آتشی به او نخواهد رسید؛ مگر به ‏اندازه رفع سوگند». ‏

مفسرین در بیان معنوی حقیقی این ورود اختلاف دارند که قول راجح چنانچه در ‏تفسیر نیز مقرر ساخته‌ایم، همان عبور از صراط است. ‏

چون در ادامه آیه خداوند می‌فرماید: سپس پرهیزگاران را نجات داده و ستمگران ‏را ذلیلانه در آن رها می‌سازیم. ‏

مجاهد می‌گوید: تب، پناه مؤمن از جهنم خواهد بود. سپس آیة: ‏

‏« وَإِنْ مِنْكُمْ إِلَّا وَارِدُهَا كَانَ عَلَى رَبِّكَ حَتْمًا مَقْضِيًّا » (مریم / 71)‏

را تلاوت نمود. ابن جریر در تفسیرش حدیثی شبیه به این را از ابوهریره روایت ‏می‌کند که فرمود: ‏

رسول خدا صلی الله علیه وسلم  به عیادت یکی از اصحابش که تب کرده بود رفته ‏و من نیز با او بودم سپس فرمود: ‏

‏«خداوند می‌فرماید: این آتش من است که من آن را به بنده مؤمنم می‌چشانم تا ‏جایی آتش آخرت را بگیرد».سند آن حسن است.‏

‏ ‏

امام احمد از عبدالله بن مسعود روایت می‌کند: ‏

‏« وَإِنْ مِنْكُمْ إِلَّا وَارِدُهَا كَانَ عَلَى رَبِّكَ حَتْمًا مَقْضِيًّا » (مریم / 71)‏

رسول خدا صلی الله علیه وسلم  فرمودند: «مردم همگی وارد جهنم می‌شوند سپس ‏بر حسب اعمالشان از آن بیرون می‌آیند». ‏

امام احمد از ام‌مبشر، همسر زید بن حارثه، روایت می‌کند که گفت: رسول خدا ‏صلی الله علیه وسلم  در منزل حفصه(حفصه دختر عمربن الخطاب ام‌المؤمنین ‏رضی الله عنهما  ) فرمودند: ‏

‏«کسی که در غزوه بدر و صلح حدیبیه حضور داشته، وارد جهنم نخواهد شد. ‏حفصه گفت: مگر نه اینکه خداوند فرموده: ‏

‏« وَإِنْ مِنْكُمْ إِلَّا وَارِدُهَا كَانَ عَلَى رَبِّكَ حَتْمًا مَقْضِيًّا » (مریم / 71)‏

رسول خدا صلی الله علیه وسلم  در جواب فرمودند: اجازه بده، مگر نه بعدش ‏می‌فرماید: ‏

‏«ثُمَّ نُنَجِّي الَّذِينَ اتَّقَوْا وَنَذَرُ الظَّالِمِينَ فِيهَا جِثِيًّا» (مریم / 72)‏

 

امام بخاری در حدیث شفاعت از ابوهریره روایت می‌کند که فرمود: پل جهنم بر ‏پا می‌شود. رسول خدا صلی الله علیه وسلم  فرمودند: من اولین کسی هستم که از ‏آن عبور می‌کند. پیامبران دعا می‌کنند: خداوندان نجات ده، خداوندا نجات ده، در ‏آن اره یا خارهایی همچون خار سعدان وجود دارد، آیا خار سعدان (سعدان : ‏گیاهی است که خارش در بین عرب آن زمان معروف بوده است) را دیده‌اید؟ ‏گفتند: آری یا رسول خدا صلی الله علیه وسلم . فرمود: آن همچون خار سعدان ‏است، ولی اندازه‌اش و بزرگیش را فقط خدا می‌داند، هر کس به اندازه اعمالش ‏گرفتار می‌شود. گروهی با اعمالشان هلاک می‌گردند و گروهی بعد از خدشه ‏خوردن خود را نجام می‌دهند. ‏

 

بخاری بار دیگر در حدیث شفاعت از ابوسعید خدری سخنان رسول خدا صلی الله ‏علیه وسلم  را روایت می‌کند که فرمودند: سپس جسر آورده شده و در دو طرف ‏جهنم قرار می‌گیرد. گفتیم: ای رسول خدا صلی الله علیه وسلم ! جسر چیست؟ ‏فرمود: لغزشگاهی که قدم بر آن استوار نشود، آهن‌ها و میخ‌های نوک‌تیز، اره‌های ‏برنده و درخت خَسک که در منطقه نجد به نام سعدان معروف است و خاری سه ‏طرفه با نوی کج دارد که عابر از آن درامان نمی‌ماند، بر آن گذراده شده است، ‏مؤمن در یک چشم به هم زدن (طرفه العین) یا همچون برق و یا مانند باد و یا ‏مثل اسبان تیزرو و یا همچون شترسوار از آن عبور می‌کند، گروه به راحتی ‏عبور کرده و گروهی با کمی سختی و زخم برداشتن از آن عبور می‌کنند و ‏گروهی نیز با جهنم دست و پنجه نرم کرده و تا اینکه آخرین نفر کشان کشان از ‏آن عبور می‌نماید.( هر کس به اندازه اعمالش در آنجا مورد احترام یا اهانت قرار ‏می‌گیرد و آنجاست که انسان‌ها قدر لحظات از دست رفته دنیا را خواهند دانست، ‏ولی چه سود که کار از کار گذشته است)‏

‏ ‏

مسلم از ابوهریره و حذیفه‌بن الیمان روایت می‌کند که رسول خدا صلی الله علیه ‏وسلم  فرمودند: ‏

‏«خداوند مردم را جمع می‌کند، وقتی بهشت به مؤمنان نزدیک می‌گردد و آنها نزد ‏آدم رفته و می‌گویند: ای پدر، در بهشت را برایمان بگشا. در جواب می‌گوید مگر ‏نه گناه پدرتان بود که شما را از بهشت بیرون رانده است. این کار، کار من نیست ‏نزد فرزندم ابراهیم خلیل‌الله بروید. ابراهیم نیز می‌گوید: این کار من نیست من بعد ‏از بعد، خلیل الرحمن شده‌ام. نزد موسی بروید که خداوند با او سخن گفته است. ‏نزد موسی آمده و او می‌گوید: این کار من نیست عیسی کلمه خدا و روحش بروید. ‏عیسی نیز می‌گوید: این کار من نیست. نزد محمد آمده او برخاسته و به او اجازه ‏داده می‌شود و امانت و خویشاوندی نیز فرستاده شده و در دو طرف صراط سمت ‏چپ و راست قرار می‌گیرند.( اشاره‌ای است به اهمیت ادای امانت و صله‌رحم و ‏خویشاوندی) و نخستین نفرتان همچون برق می‌گذرد. گفتم: پدر و مادرم فدایت باد ‏یا رسول‌الله صلی الله علیه وسلم ! عبور همچون برق چگونه است؟ فرمود: آیا ‏برق را ندیده‌اید که در یک چشم به هم زدن می‌آید و می‌رود، سپس همانند باد و ‏همچون پرندگان و مردان تیزرو و سریع عبور می‌کنند، اعمالشان آنها را حرکت ‏می‌دهد. پیامبرتان بر صراط ایستاده و دعا می‌کند: خداوندا! سلامت بدار، سلامت ‏بدار، و وقتی اعمال کم می‌شود، قدرت عبور نیز ضعیف می‌گردد و کسانی کشان ‏کشان عبور می‌کنند و در دو لبه صراط اره‌ها و خارهایی مأمور شده‌اند که طبق ‏دستور مانع عبور گردند. خلاصه گروهی با خراش و زخم و همه مشقات عبور ‏کرده و گروهی نیز به جهنم سرازیر می‌گردند». ‏

ابوهریره می‌گوید: «قسم به کسی که جان ابوهریره در دست اوست، تا قعر جهنم ‏هفتاد سال فاصله وجود دارد». ‏

 

در صحیح بخاری ثابت گشته است: ‏

‏«هر کس در راه خدا دو صنف را از هر چیزی انفاق نماید (در روایات دیگر ‏توضیح آن چنین آمده است : دو صنف از هر کالایی یا از هر حیوانی یا از هر ‏چیز دیگری که باشد )، نگهبانان بهشت او را صدا می‌زنند: ای بنده خدا! این در ‏بهتر است. کسی که اهل نماز است، از باب الصلاه دعوت می‌شود و کسی که ‏اهل زکات است، از باب الزکات دعوت می‌شود و کسی که اهل روزه است، از ‏باب الرّیان دعوت می‌شود. ابوبکر صدیق فرمود: به خدا سوگند یا رسول‌الله صلی ‏الله علیه وسلم ! انسان از هر دری از این درها دعوت شود، مشکلی نخواهد ‏داشت، آیا کسی هست که از همه درها دعوت شود؟ فرمود: آری و امیدوارم که ‏تو ای ابوبکر از آن جمله باشی، و وقتی وارد بهشت می‌شوند به سوی منازلشان ‏راهنمایی می‌گردند آنها خانه‌هایشان را بهتر از خانه‌های دنیا می‌شناسند.( طبق ‏احادیث نبوی، بهشت هشت در دارد که عبارتند از : باب الصلاة، باب الریان، ‏باب الزکات، باب الحج، باب الذکر، باب الجهاد، باب الکاظمین الغیض و العافین ‏عن الناس) ‏

 

در صحیح بخاری از طریق قتاده از ابومتوکل ناجی از سعید خدری رضی الله ‏عنه  روایت شده است که رسول خدا صلی الله علیه وسلم  فرمودند: «وقتی ‏مؤمنان از جهنم رهایی می‌یابند، روی پلی بین بهشت و جهنم نگه داشته شده تا ‏حقوق یکدیگر را پرداخت نمایند و با همدیگر تسویه حساب نمایند، و بعد از پاک ‏شدن و مهذب گشتن، اجازه ورود به بهشت را می‌گیرند، آنها منازلشان در بهشت ‏را بهتر از خانه‌های دنیویشان می‌شناسند». ‏

 

قرطبی رحمه‌الله در تذکره، در این حدیث سخن رانده و این پل را صراطی دوم ‏جهت مؤمنان دانسته که کسی از آن به جهنم سقوط نمی‌کند. ‏

باید گفت: این مطلب بعد از گذشتن از جهنم است و احتمالاً این پل بر وحشتی ‏دیگر که از علم ما خارج بوده و فقط خداوند آن را می‌داند استوار باشد والله اعلم. ‏

 

 

وصلی الله وسلم علی نبینا محمد وعلی آله وصحبه أجمعین.‏

وآخر دعوانا أن الحمدلله رب العالیمن.‏

 


سایت عصر اسلام

IslamAge.Com

 

بازگشت به بالا

بازگشت به نتایج قبل

ارسال به دوستان

چاپ  
 

تبـلیغـا  ت

     

سايت اسلام تيوب

اخبار جهان اسلام

 
 

تبـلیغـا  ت

 

سایت نوار اسلام

دائرة المعارف شبکه اسلامی

 
 

 حـد  یـث

 

حدیث: (وَيْحَ عَمَّارٍ، تَقْتُلُهُ الفِئَةُ البَاغِيَةُ، يَدْعُوهُمْ إِلَى الجَنَّةِ، وَيَدْعُونَهُ إِلَى النَّارِ) و رد شبهه ی روافض درباره ی معاویه رضی الله عنه.


از جمله امور واجب بر مسلمان؛ داشتن حسن ظن به صحابه ی رسول الله صلی الله علیه و سلم است. زیرا صحابه بهترین یاران برای بهترین پیامبر بودند. در نتیجه حق آنان ستایش است. و کسی که به آنان طعن زند در واقع به دین خود طعن زده است.


امام ابو زرعه رازی رحمه الله در این باره فرموده: (اگر کسی را دیدی که از شأن و منزلت صحابه می کاهند؛ پس بدان که وی زندیق است. زیرا رسول الله صلی الله علیه و سلم بر ما حق دارند همانطور که قرآن بر ما حق دارد. و صحابه همان کسانی بودند که قرآن و سنت رسول الله صلی الله علیه و سلم را به ما رسانده اند. و چنین افرادی فقط می خواهند شاهدان ما را خدشه دار کنند تا از این طریق به صحت قرآن و سنت طعن وارد کنند. در نتیجه آنان زندیق اند)[1].


و یکی از صحابه ای که به ایشان تهمت می زنند؛ صحابی جلیل معاویه رضی الله عنه است. با استدلال به حدیث: (افسوس برای عمار، كه توسط یک گروه یاغی به قتل می رسد.عمار آنها را به بهشت فرا می خواند و آنها وی را به سوی آتش، دعوت می ‌دهند)[2]. که در این مقاله می خواهیم این شبه را رد کنیم.


همانطور که می دانیم عده ای از صحابه ی رسول الله صلی الله علیه و سلم در جنگ صفین به خاطر اجتهاد و برداشتی که داشتند؛ طوری که به نظر هر طرف چنین می رسید که وی بر حق است؛ به قتل رسیدند. به همین دلیل وقتی برای بعضی از آنها روشن شد که در اشتباه بوده اند؛ بر آنچه انجام دادند؛ پشیمان شدند. و پشمیانی توبه است. و توبه؛ گناهان گذشته را پاک می کند؛ بخصوص در حق بهترین مخلوقات و صاحبان بالاترین مقام و منزلت ها بعد از پیامبران و انبیاء الله تعالی.


و کسی که درباره ی این موضوع تحقیق می کند؛ برایش مشخص خواهد شد که سبب این قتال اهل فتنه بودند همان گروهی که باطل را انتشار می دادند.


و همانطور که می دانیم در این قتال بسیاری از صحابه رضی الله عنهم برای ایجاد صلح بین مردم خارج شدند؛ زیرا جنگ و خونریزی متنفر ترین چیز نزد آنان بود.


امام بخاری رحمه الله با سندش از ابی سعید خدری رضی الله عنه روایت کرده: (روزی ابوسعید خدری رضی الله عنه در حال سخن گفتن بود که صحبت از ساختن مسجد نبوی به میان آورد و گفت: ما هر كدام یک خشت حمل می ‌كردیم. ولی عمار دوتا، دوتا حمل می كرد. رسول الله صلی الله علیه و سلم او را دید. و در حالی كه گرد و خاک را از او دور می‌ ساخت، فرمود: افسوس برای عمار، كه توسط یک گروه یاغی به قتل می رسد.عمار آنها را به بهشت فرا می خواند و آنها وی را به سوی آتش، دعوت می ‌دهند. راوی می‌ گوید: عمار بعد از شنیدن این سخن ‏گفت: از فتنه‌ها به الله پناه می ‌برم)[3].


اما در این حدیث مقصود از دعوت به سوی بهشت؛ دعوت به اسباب آن است که همان پیروی از امیر است. و مقصود از دعوت به سوی آتش؛ دعوت به اسباب آن یعنی اطاعت نکردن از امیر و خروج علیه وی است.


اما کسی که این کار را با اجتهاد و برداشتی که جایز باشد؛ می کند؛ معذور خواهد بود.


حافظ ابن کثیر رحمه الله درباره ی این حدیث چنین می فرماید: (این حدیث از جمله دلائل نبوت است؛ زیرا رسول الله صلی الله علیه و سلم درباره ی کشته شدن عمار به دست گروهی یاغی خبر می دهد. و قطعا هم این اتفاق افتاد. و عمار را در جنگ صفین اهل شام به قتل رساندند. که در این جنگ عمار با علی و اهل عراق بود. چنان که بعدا تفاصیل آن را بیان خواهم کرد. و علی در این موضوع بر معاویه اولویت داشت.


و هرگز جایز نیست که به خاطر نام یاغی بر یاران معاویه آنان را کافر بدانیم. چنانکه فرقه ی گمراه شیعه و غیره چنین می کنند. زیرا آنان  با اینکه در این کار نافرمانی کردند؛ اما در عین وقت مجتهد بودند. یعنی با اجتهاد مرتکب چنین عملی شدند. و همانطور که واضح است و همه می دانیم هر اجتهادی صحیح و درست در نمی آید. بلکه کسی که اجتهادش صحیح درآید؛ دو اجر می برد و کسی که در اجتهادش خطا کرده باشد؛ یک اجر به وی خواهد رسید.


و کسی که در این حدیث بعد از سخن: (كه توسط یک گروه یاغی به قتل می رسد) بیافزاید و بگوید: (الله تعالی شفاعت مرا به وی روز قیامت نمی رساند). در حقیقت افترای بزرگی بر رسول الله صلی الله علیه و سلم زده است. زیرا هرگز رسول الله صلی الله علیه و سلم چنین چیزی را نگفته اند. و از طریق صحیح نقل نشده است. والله اعلم.


اما معنای این فرموده که: (عمار آنها را به بهشت فرا می خواند و آنها وی را به سوی آتش، دعوت می ‌دهند) چنین بوده که عمار و یارانش اهل شام را به اتحاد و همدلی دعوت می کرد. اما اهل شام می خواستند چیزی را به دست آورند که دیگران بیشتر از آنان حق داشتند آن را به دست آورند. و نیز می خواستند مردم به صورت جماعات و گروه های مختلفی باشند که هر کدام از آن جماعات برای خود امامی داشته باشند؛ در حالی که چنین چیزی امت را به اختلاف و تضاد می رساند. طوری که هر گروه به راه و روش خود پایبند می بودند و لو که چنین قصد و هدفی هم نداشته باشند)[4].


و حافظ ابن حجر رحمه الله در این باره می فرماید: (اگر گفته شود: عمار در صفین کشته شد؛ در حالی که وی با علی بود. و کسانی هم که وی را به قتل رساندند معاویه و گروهی از صحابه بود که با او همکاری می کردند. پس چطور ممکن است که رسول الله صلی الله علیه و سلم گفته باشد آنان یعنی گروه معاویه و یارانش به آتش دعوت می کردند؟


در جواب می گوییم: زیرا آنان (گروه معاویه و یارانش) گمان می کردند که به سوی بهشت دعوت می دهند. و همانطور که واضح و آشکار است همه ی آنها مجتهد بودند در نتیجه به خاطر پیروی از گمانشان هرگز سرزنش و توبیخ نمی شوند. بنا بر این مقصود از دعوت به سوی بهشت؛ دعوت به عوامل آن که همان اطاعت از امام است؛ می باشد. و عمار آنان را به پیروی از علی رضی الله عنه دعوت می داد؛ زیرا علی در آن زمان امام واجب الطاعه بود. در حالی که معاویه و گروهش به خلاف آنان دعوت می دادند؛ که آن هم به خاطر برداشتی بود که در آن هنگام به آن رسیده بودند)[5].


بنا بر این نکته ی مهم در این مسأله این است که بین مجتهدی که اشتباه کرده با کسی که به عمد فساد و فتنه به راه می اندازد؛ تفاوت و تباین قائل شویم.


و برای اثبات این قضیه این فرموده ی الله عزوجل را برایتان بیان می کنم که می فرماید: (و اگر دو گروه از مؤمنان با يکديگر به جنگ برخاستند، ميانشان آشتی افکنيد و اگر يک گروه بر ديگری تعدی کرد، با آن که تعدی کرده است بجنگيد تا به فرمان الله بازگردد پس اگر بازگشت، ميانشان صلحی عادلانه برقرار کنيد و عدالت ورزيد که الله عادلان را دوست دارد * يقيناً مؤمنان برادرند، پس ميان برادرانتان صلح (وآشتی) بر قرار کنيد، و از الله بترسيد، باشد که شما مشمول رحمت شويد)[6].


همانطور که در آیه می بینیم؛ جنگ بین مؤمنین امکان دارد که پیش آید؛ اما بدون اینکه اسم ایمان از یکی از گروه ها برداشته شود. زیرا در آیه بعد فرموده: (يقيناً مؤمنان برادرند، پس ميان برادرانتان صلح (وآشتی) بر قرار کنيد). یعنی با اینکه با یکدیگر می جنگند امام باز هم آنها را برادر نامیده و به مسلمانان دیگر دستور داده که بین آنها صلح و آشتی برقرار کنند.


شیخ الاسلام ابن تیمیه رحمه الله در باره ی این آیه فرموده: (همانطور که روشن و آشکار است الله سبحانه و تعالی با اینکه ذکر کرده دو گروه باهم می جنگند؛ و یکی بر دیگری تعدی می کند؛ اما هر دو را برادر نامیده و دستور داده که در ابتدا بین آنها صلح برقرار کنیم. سپس فرموده اگر یکی از آن دو گروه بر دیگری تعدی کرد؛ با آن گروه بجنگید. به عبارت دیگر از همان ابتدای امر دستور به جنگ با آنان نداده است؛ بلکه در ابتدا دستور به برقراری صلح داده است.


علاوه بر این رسول الله صلی الله علیه و سلم خبر دادند که خوارج را گروهی خواهد کشت که نردیکتر به حق هستند. و همانطور که می دانیم علی بن ابی طالب و یارانش کسانی بودند که خوارج را کشتند.


در نتیجه این سخن رسول الله صلی الله علیه و سلم که آنان به حق نزدیکتر هستند؛ دلالت دارد بر اینکه علی و یارانش از معاویه و یارانش به حق نزدیکتر بودند؛ با وجود اینکه هر دو گروه مؤمن هستند و شکی در ایمان آنان نیست)[7].


و از ابی سعید خدری رضی الله عنه روایت شده که رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند: (هنگامی كه مسلمانان دچار اختلاف می شوند گروه خوارج از اسلام خارج می گردد و در چنين وضعی از ميان دو طايفه مسلمان كسی كه به حق نزدیکتر است با آنها می جنگد)[8].


شیخ الاسلام ابن تیمیه رحمه الله در این باره فرموده: (این حدیث صحیح دلیل بر این است که هر دو طائفه ی (علی و یارانش و معاویه و یارانش) که با هم می جنگند؛ بر حق هستند. اما علی و یارانش از معاویه و اصحابش به حق نزدیکتر هستند)[9].


پس نتیجه ای که می گیریم این است که: مجرد سخن: (به آتش دعوت می کنند)؛ به معنای کفر نیست. و از چنین برداشتی به الله تعالی پناه می بریم. و کسی که چنین برداشتی از این سخن می کند در واقع نشان دهنده ی جهل بیش از حد وی است. بلکه باید بدانیم این حدیث از احادیث وعید است؛ همانطور که ربا خوار یا کسی که مال یتیم را می خورد در آتش هستند؛ اما چنین کلامی مستلزم کفر فعل کننده ی آن نیست؛ با اینکه عملش حرام است بلکه حتی از گناهان کبیره است.


و بدین ترتیب این شبهه مردود و باطل است.

منبع: islamqa.info

مترجم: ام محمد

 

 

 

 

 

 



[1] ـ الكفاية في علم الرواية: (ص:49).

[2] ـ صحیح بخاری: (وَيْحَ عَمَّارٍ تَقْتُلُهُ الْفِئَةُ الْبَاغِيَةُ يَدْعُوهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ وَيَدْعُونَهُ إِلَى النَّارِ).

[3] ـ صحیح بخاری: (أَنَّهُ كَان يُحَدِّث يَوْماً حَتَّى أَتَى ذِكْرُ بِنَاءِ الْمَسْجِدِ، فَقَالَ: كُنَّا نَحْمِلُ لَبِنَةً لَبِنَةً، وَعَمَّارٌ لَبِنَتَيْنِ لَبِنَتَيْنِ، فَرَآهُ النَّبِيُّ r فَيَنْفُضُ التُّرَابَ عَنْهُ، وَيَقُولُ:«وَيْحَ عَمَّارٍ تَقْتُلُهُ الْفِئَةُ الْبَاغِيَةُ يَدْعُوهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ وَيَدْعُونَهُ إِلَى النَّارِ قَالَ: يَقُولُ عَمَّارٌ: أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الْفِتَنِ).

[4] ـ البداية والنهاية: (4/538).

[5] ـ فتح الباری: (1/542)، و مجموع فتاوى شيخ الإسلام: (4/437).

[6] ـ حجرات:9-10: (وَإِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا ۖ فَإِنْ بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَىٰ فَقَاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّىٰ تَفِيءَ إِلَىٰ أَمْرِ اللَّـهِ ۚفَإِنْ فَاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَأَقْسِطُوا ۖ إِنَّ اللَّـهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ * إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ ۚوَاتَّقُوا اللَّـهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ ).

[7] ـ مجموع الفتاوى (25/ 305-306).

[8] ـ صحیح مسلم: (تَمْرُقُ مَارِقَةٌ عِنْدَ فُرْقَةٍ مِنْ الْمُسْلِمِينَ يَقْتُلُهَا أَوْلَى الطَّائِفَتَيْنِ بِالْحَقِّ).

[9] ـ مجموع الفتاوى: ( 4 / 467 ).

 
 

نظرسـنجی

 

آشنایی شما با سایت از چه طریقی بوده است؟


لينك از ساير سايت ها
موتورهاي جستجو
از طريق دوستان