تاریخ چاپ :

2024 Dec 02

www.islamage.com    

لینک  :  

عـنوان    :       

نبرد چالدران

زمان: رجب سال 920 هـ

پس از سقوط دولت فاطمیان مصر در سال 567 هـ دیگر هیچ کدام از فرقه‌های شیعه دولتی تشکیل ندادند تا نمایندهٔ افکار و حامی آنها باشد. البته برخی از حکام دولت ایلخانان مغول ایران مانند «سلطان محمد خدابنده» به تشیع گرویدند ولی این مذهب، مذهب رسمی و شعار حکومت نگردید و همچنان مانند گذشته مذهب اهل سنت، مذهب رسمی بود. تا اینکه اسماعیل صفوی در سال 907 هـ ق توانست تبریز را تصرف کند و بلافاصله مذهب شیعه را مذهب رسمی کشور اعلام کرد در حالی که غالب مردم ایران اهل سنت بودند.

اسماعیل شیعه‌ای غالی و متعصب بود. از این رو برای تحمیل مذهب تشیع بر ایران حدود یک ملیون سنی را کشت و برای این منظور از تعصب قبیله‌ای قبائل ترکمان قزلباش (که در آناتولی در شرق ترکیه می‌زیستند) استفاده کرد. وی با کمک نیروی قزلباش مذهب تشیع را بر مردم ایران تحمیل کرد. اسماعیل آنچنان بر مریدان خود تسلط داشت که از شدت تعظیم وی را سجده می‌کردند. او بسیار تندخو و آتشین مزاج بود.

اسماعیل پیوسته در صدد گسترش مذهب تشیع بود لذا می‌کوشید که این مذهب را در سرزمین‌های مجاور ایران هم توسعه دهد. این سیاست به ناچار او را رو در روی عثمانیان سنی مذهب قرار داد. اسماعیل که از این امر آگاه بود با پرتغالیان صلیبی که دشمنان سرسخت مسمانان به شمار می‌رفتند هم‌پیمان شد. همین پرتغالیان در آن دوران از شدت کینه نسبت به اسلام باری در صدد حمله به مدینهٔ منوره و نبش قبر رسول اکرم (صلی الله علیه وسلم) برآمدند تا جسد رسول الله ـ صلی الله علیه وسلم ـ را ربوده و سپس آن‌را با شهر قدس معاوضه کنند. اسماعیل صفوی که مطمئناً از دسیسه‌های پرتغالی‌ها بی‌خبر نبود با این وجود با آنها بر ضد عثمانیان متحد شد. نامه‌های رد و بدل شده میان اسماعیل صفوی و «آلبوکوک» ـ دریانورد مشهور پرتغالی ـ که در تاریخ محفوظ مانده، تاریخ صفویان را عموماً و شخصیت شاه اسماعیل را به ویژه لکه‌دار کرده است.

در همین زمان مردی باتدبیر و نیرومند بر تخت سلطنت عثمانی تکیه زده بود. این شخص «سلطان سلیم یاووز» (مهیب) بود که حتی پیش از رسیدن به سلطنت نشان داده بود که برای تصفیهٔ دشمنانش حتی اگر برادران وی باشند، بسیار جدی است. سلطان سلیم به درستی خطر صفویان و متحدان پرتغالی آنها را که اماکن مقدسه اسلامی را تهدید می‌کردند و برای مرزهای شرقی امپراطوری عثمانی خطری جدی بودند را درک کرد. او مشاهده کرد که تشیع از ایران به سوی عراق و آناتولی سرازیر شده است. بنابراین تصمیم گرفت که اقدامی فوری و جدی برای مقابله با این خطر که امت اسلامی را تهدید می‌کرد، انجام دهد.

به زودی درگیری لفظی میان سلطان سلیم و شاه اسماعیل در قالب نامه‌های خشن و تهدید آمیز آغاز شد. سلیم در این نامه‌ها شاه اسماعیل را به پذیرش دین صحیح و ترک تشیع و خودداری از آزار مسلمانان اهل سنت فرا خواند. در مقابل اسماعیل بر انحراف خود اصرار ورزید و حتی برای ریشخند و استهزاء سلیم مقداری مادهٔ مخدر برای وی فرستاد و نوشت: «من فکر می‌کنم که تو نامه‌های خودت را تحت تأثیر این مادهٔ مخدر می‌نویسی» و از این قبیل سخنان.

از این رو سلطان سلیم برای جنگی مهیب و هولناک با صفویان آماده شد. پیش از حمله به ایران، شیعیان طرفدار صفویان در آناتولی را تعقیب کرده و هزاران تن از آن‌ها را کشت زیرا آن‌ها را جاسوسان دولت صفوی می‌دانست. سپس یکی از بازماندگان سلسلهٔ «آق قویونلو» ـ که پیش از پیدایش صفویان بر غرب ایران و عراق فرمان می‌راندند ـ را دعوت کرده و او را به مشارکت در حمله بر ضد صفویان تشویق کرد. وی پذیرفته و به سپاه عثمانی پیوست.

جاسوسان سلطان سلیم به وی گزارش دادند که شاه اسماعیل صفوی قصد دارد جنگ را تا فصل زمستان به تأخیر اندازد تا سپاه عثمانی از سرما و گرسنگی تلف شوند و به وی خبر دادند که اسماعیل به دشت «یاس چمن» در مرز آذربایجان عقب‌نشینی کرده است. از این رو سلطان سلیم سپاه انبوه خود را پیش از فصل زمستان روانهٔ ایران کرد و به دشت چالدران (در  قسمت غربی آذربایجان غربی) رسیدند و ارتفاعات اطراف را اشغال کردند؛ از این رو سپاه عثمانی بر میدان جنگ تسلط داشت.

دشت چالدران؛ محل وقوع نبرد چالدران (منبع: ویکی‌پدیا)

سرانجام در تاریخ 2 رجب 920 هـ، سلیم با سپاه خود همچون صاعقه بر سر سپاه صفوی فرود آمد و به شدت صفوف آن‌ها را از هم گسست و اسماعیل مانند موش ترسیده از میدان جنگ فرار کرد.

سلطان سلیم به سمت تبریز به پیش رفت و پایتخت صفویان را اشغال کرد و آنجا را مرکز فعالیتهای جنگی خود قرار داد. با این وجود سلطان سلیم به همان پیروزی در چالدران بسنده کرد و ای کاش جنگ را تا بر اندازی دولت صفوی ادامه می‌داد ولی آن دولت مانند غده‌ای سرطانی در منطقه ادامه یافت. علت عقب‌نشینی سلیم آن بود که فرماندهان سپاه وی، نبرد در سرمای سوزناک آذربایجان را نپذیرفتند.

این جنگ باعث شد که مناطق شمال عراق و دیاربکر ضمیمهٔ خاک عثمانی شود و مذهب سنی در آسیای صغیر و آناتولی تسلط یافته و مذهب شیعی به ایران محدود شود. این جنگ پرده از روابط پنهان و آشکار صفویان با پرتغالی‌ها و هماهنگی کامل آن‌ها برداشت و نشان داد پرتغالیان که سرسخت‌ترین دشمنان اسلام در آن دوران بودند چگونه از فرصت اشتغال عثمانی‌ها با صفوی‌ها استفاده کرده و برخی از متصرفات عثمانی را تصرف و بر مهم‌ترین راه‌های ارتباطی میان شرق و غرب سیطره یافتند.

مترجم: ابو یحیی

عصر اسلام

IslamAge.com